پرونده هسته‌ای ایران و نظم آینده جهان

پرونده مذاکرات هسته‌ای ایران با کشور‌های غربی در کنار فرصت‌ها و چالش هایش برای ایران، جهانیان را با حقیقت شگرفی آشنا کرد و آن اینکه سردمداران کشور‌های به اصطلاح قدرتمند غربی زمانی که حتی مسئله حیات و ممات مردم خودشان مطرح است و بسیاری از کارشناسان تنها راه عبور از بحران پیش روی انرژی جهان را برداشتن تحریم‌ها از نفت ایران می‌دانند، حفظ منافع رژیم صهیونیستی برایشان اهمیت بیشتری دارد، رژیمی که این روز‌ها به دلیل قدرت‌گیری نیرو‌های مقاومت ومحاصره شدن از همه جهت و بحران‌های داخلی اصل موجودیتش به خطر افتاده است.
اگرچه ممکن است گفته شود که در گذشته نیز جلوه‌هایی از نفوذ صهیونیست‌ها در نظام تصمیم‌گیری کشور‌های غربی آشکار شده بود، اما در شرایطی که اقدامات منطقی وحساب شده ایران در روند مذاکرات هسته‌ای و کاهش وابستگی روند فعالیت‌های اقتصادی کشور به این مذاکرات، امکان فنی بستن این پرونده را از هر جهت فراهم کرده است، اما تحرک گسترده سران رژیم صهیونیستی برای اخلال در روند مذاکرات، نشان داد که تصویری که از اقتدار وهیمنه قدرت‌های غربی توسط رسانه‌های آن‌ها برای مردم جهان ساخته شده تصویر کاذبی است ودر عین حال بیانگر آن است که جهان نیازمند یک تغییر بنیادین در نظم و آرایش قدرت است.
در زمینه تأثیر لابی صهیونیستی بر نظام تصمیم‌گیری کشور‌های غربی به ویژه در مورد پرونده هسته‌ای ایران، این روز‌ها اخبار وگزارش‌های متعددی از سوی منابع غربی وصهیونیستی منتشر شده است. روزنامه اسرائیلی هاآرتص در این زمینه می‌نویسد‌: دیوید بارنئا، رئیس موساد، که شاید بیشترین نقد را به توافق احیای برجام دارد، روز دو‌شنبه ۱۴ شهریور به واشنگتن رفت تا مقامات امریکایی را برای اتخاذ مواضع قوی‌تری علیه تهران تحت تأثیر قرار دهد. بارنئا، سومین مقام ارشد اسرائیلی است که طی چند هفته گذشته برای انتقال نگرانی‌های اورشلیم به واشنگتن سفر کرده است. او قرار است با مقامات ارشد دولت بایدن از جمله مقامات کاخ سفید، سیا، رئیس ستاد مشترک ارتش، پنتاگون و وزارت خارجه و سایر نهاد‌های امنیتی دیدار کند. سفر رئیس موساد پس از آن صورت می‌گیرد که وی در ماه گذشته یک انتقاد علنی کم سابقه از سیاست دولت بایدن در قبال ایران کرد و اشاره به این داشت که توافق در عرض چند هفته به امضا خواهد رسید. رئیس‌جمهور امریکا هم در گفت وگوی تلفنی روز چهار‌شنبه ۱۶ شهریور با لاپید وعده داد که با برخی امتیازاتی که ایران در توافق می‌خواهد و اسرائیل با آن مخالف است، مخالفت خواهد کرد. به گفته یک منبع اسرائیلی، بایدن حتی موافقت کرده است که با تلاش‌های ایران برای پایان دادن به تحقیقات آژانس اتمی مخالفت کند.
در مورد سلطه صهیونیست‌ها در اروپا نیز، آن‌ها با نفوذ نهاد‌های خود در پارلمان اروپا از طریق برگزاری نشست، کنفرانس، ملاقات با مقامات اروپایی، مصاحبه و انتشار مقاله و بیانیه علیه ایران توانسته‌اند حداکثر بهره‌وری از محور اختلاف برنامه هسته‌ای ایران به منظور پیشبرد اهداف خود و کاهش روابط ایران و اتحادیه داشته باشند. کنگره یهودیان اروپا و دوستان اروپایی اسرائیل به عنوان مهم‌ترین نهاد‌های لابی اسرائیل در بروکسل علیه ایران بیشترین تأثیر را بر روابط ایران-اتحادیه اروپا در حوزه‌هایی نظیر عدم قالب‌بندی موافقت‌نامه جامع همکاری، تداوم لحن انتقادی اروپا نسبت به برنامه هسته‌ای و پرهیز سفر مقامات اروپایی به ایران داشته است. اسرائیل با استفاده از ابزار استراتژیک تبلیغات منفی علیه ایران در قالب ایران‌هراسی و برجسته نشان دادن برنامه هسته‌ای ایران به عنوان تهدیدی مخرب در منطقه و سطح بین‌الملل توانسته با نفوذ در پارلمان اروپا گروه‌ها و نهاد‌های لابی در اتحادیه اروپا تشکیل و مقاصد سیاسی و استراتژیکی خود را عملی سازد، به گونه‌ای که در شرایط کنونی که همه کارشناسان اذعان دارند که تنها راه نجات اروپا از بحران پیش روی انرژی با توجه به تحریم روسیه وناتوانی دیگر کشور‌های نفتخیز در افزایش تولید در ماه‌های آینده، دستیابی به نفت ایران است، اما سلطه لابی صهیونیستی بر کشور‌های اروپایی، به آن‌ها مجال اولویت بخشی به منافع مردمشان را نمی‌دهد.


واین همه درحالی است که رژیم صهیونیستی علاوه براحساس تهدید همه‌جانبه از سوی نیرو‌های مقاومت، از داخل نیز دچار بحران فروپاشی شده، به گونه‌ای که بنی گانتس وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در یک برنامه انتخاباتی نسبت به پیچیدگی وضعیت سیاسی داخلی این رژیم به صهیونیست‌ها هشدار داده و می‌گوید: هرکس در مسیر تعمیق شکاف موجود در اسرائیل گام بردارد به بروز یک جنگ داخلی کمک خواهد کرد.
در تحلیل چرایی ناتوانی اروپایی‌ها در پیشبرد منافعشان در موضوع مذاکرات هسته‌ای و تحولات دیگر منطقه، شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا اخیراً در مقاله‌ای می‌نویسد:ناتوانی اروپا در اعمال نفوذ موثر در واشنگتن برای حفظ تعهد ایالات متحده به برجام، بزرگ‌ترین جلوه نقض در همکاری‌های فراآتلانتیک بود. اختلاف قابل توجه دیگری بر سر حمایت بی قید و شرط ترامپ از الحاق سرزمین فلسطین به اسرائیل و رد راه‌حل آینده دو کشوری برای مناقشه اسرائیل و فلسطین ظاهر شد. بسیاری از مقامات اروپایی با خروج ترامپ از قدرت، نفس راحتی کشیدند، به این امید که اوضاع به وضعیت قبلی بازگردد. اما این یک اشتباه عمیق خواهد بود که سیاست ایالات متحده در مورد خاورمیانه در آن سال‌ها را به عنوان یک ناهنجاری تلقی کنیم. کاهش علاقه واشنگتن به منطقه و به حاشیه راندن منافع اروپا در آنجا نشان‌دهنده یک تغییر ساختاری است که از زمان روی کار آمدن دولت اوباما در سال ۲۰۰۹ در جریان بوده است. اگر رویدادی مانند رویارویی مستقیم با ایران وجود نداشته باشد، این روند عمومی بدون کاهش در شرایط فعلی ادامه خواهد داشت. این امر در دوره ریاست جمهوری جو بایدن و اگر ترامپ یا جمهوریخواه مشابهی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ امریکا پیروز شود، می‌تواند شتاب بیشتری بگیرد.
در ادامه این مقاله آمده است: کشور‌های اروپایی باید با توسعه یک استراتژی منطقه‌ای که از منافع آن‌ها محافظت می‌کند و این پیامد‌ها را به حساب می‌آورد، خود را به این واقعیت برسانند. اروپا باید خود را قاطعانه‌تر کند و از احترام سنتی خود به رهبری ایالات متحده فراتر رود و اطمینان حاصل کند که دیگر یک درخواست‌کننده صرف در جست‌وجوی کمک در مورد مسائل انرژی، مهاجرت و تروریسم نیست. اروپایی‌ها باید ارزیابی کنند که چگونه چشم انداز ژئوپلیتیکی در حال تغییر می‌تواند به نفع آن‌ها باشد. اتحادیه اروپا در کانون سیاست خود باید بر این واقعیت سرمایه‌گذاری کند که منطقه چندقطبی می‌تواند فضای بیشتری را برای فعالیت در آن ایجاد کند - یا حداقل به ائتلاف‌های کشور‌های عضو اجازه دهد تا نفوذ بیشتری داشته باشند و به طور مؤثرتری با بازیگران دیگر رقابت کنند. در حالی که روسیه و چین اغلب در خاورمیانه نفوذ زیادی دارند، اروپا مدت‌هاست که نتوانسته تا آنجا که می‌توانست از قدرت استفاده کند. اروپایی‌ها باید با به کارگیری توانایی‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود برای تأثیرگذاری بیشتر، چگونگی معکوس کردن این روند را بیابند.
اما شاید نماد بارزتر از تأثیر روند پرونده هسته‌ای ایران بر تحولات جهانی را بتوان در ایستادگی ومقاومت مردم ایران در برابر تحریم‌ها و فشار‌ها، پیشرفت‌های منطقه‌ای ایران و اثبات پوشالی بودن قدرت سلطه گران غربی دانست، فرار امریکا ازمنطقه، الگوگیری روسیه و چین از مقاومت مردم ایران که آثار آن در ماجرای اوکراین وتایوان آشکار شده، در کنار سردر گمی اروپا وامریکا در پیشبرد روند مذاکرات هسته‌ای ونحوه تعامل با ایران ابعادی از این مدعاست واین در حالی است که مواضع ایران در این پروسه روز به روز محکم‌تر شده است.