خط ونشان اتحادیه اروپا برای «ملونی »

 
آرمان امروز|رضا پورحسين: روز دوشنبه رسانه‌هاي ايتاليايي خبر از آن دادند که طبق نتايج اوليه شمارش آرا نشان مي‌دهد که احزاب حامي‌جورجيا ملوني که شامل حزب ليگ متعلق به ماتئو سالويني و فورزا ايتاليا، متعلق به سيلويو برلوسکني است، حدود 44 درصد آرا را کسب کرده و با اين نتيجه پيروز مجلس سنا و مجلس سفلاي ايتاليا شده است. معاون رئيس پارلمان اروپا پس از اين اتفاق گفت که جورجيا ملوني مسير سياست‌هاي دونالد ترامپ و ويکتور اوربان را دنبال خواهد کرد. کاترينا بارلي، معاون رئيس پارلمان اروپا ضمن نگران‌کننده خواندن رهبري ائتلاف راست‌گراي ايتاليا گفته است که جورجيا ملوني که الگوي سياسي او دونالد ترامپ، رئيس ‌جمهوري سابق آمريکا و ويکتور اوربان، نخست‌وزير مجارستان است، بزودي و با توجه به نتايج انتخابات در ايتاليا، نخست‌وزير اين کشور خواهد شد. اين موج نگراني‌ها ادامه داشت و توماس ويتز، عضو پارلمان اروپا و رئيس مشترک حزب سبز اروپا نيز در خصوص ملوني اظهار کرده است که اتحاديه اروپا صرفا مي‌تواند به عنوان يک گروه عمل کند و ملوني در اين صورت مي‌تواند فاجعه‌اي براي اروپا باشد. اگر ايتاليا، سومين اقتصاد بزرگ اتحاديه اروپا توسط يک ائتلاف پسافاشيستي و احزاب راست‌گرا اداره شود، اساس و ارزش‌هاي اين اتحاديه به خطر خواهد افتاد. رهبران کشورهاي عضو اتحاديه اروپا که به شدت پس از حمله روسيه به اوکراين مايل به حفظ وحدتشان هستند نگرانند که ايتاليا بيش از دوران ماريو دراگي به شريکي نامطمئن بدل شود. در راستاي بررسي اين تحولات، آرمان امروز گفت و گويي با محسن جليلوند، استاد روابط بين‌الملل داشته است که در ادامه مي‌خوانيد.
 
گمانه زنيها در خصوص احتمال خروج ايتاليا در دوران دولت جديد تا چه ميزان به واقعيت نزديک است؟


اين که تصور شود ايتاليا با روي کارآمدن يک دولت راستگرا همچون بريتانيا از اتحاديه اورپا خارج مي‌شود، نمي‌تواند به واقعيت نزديک باشد زيرا بريتانيا عضو کشورهاي مشترک المنافع است و عمده تجارت بريتانيا با آن کشورها بوده و خروج آن‌ها از اتحاديه اروپا در همين راستا راحت بود اما اقتصاد ايتاليا کاملا به اتحاديه اروپا گره خورده است و عملا آن‌ها نمي‌توانند مسير بريتانيا را طي کنند. بايد توجه داشت که ايتاليا بدون مراوده تجاري و اقتصادي با فرانسه و آلمان زمين مي‌خورد و نمي‌تواند حتي به فکر کاهش مراودات در راستاي خروج از اتحاديه اروپا باشد. ايتاليا جز اروپا کسي را ندارد و نمي‌تواند از اين اتحاديه دور شود. از سوي ديگر ايتاليا وابستگي‌هايي به اقتصاد آفريقا دارد که اين مولفه نيز اجازه نمي‌دهد تا ايتاليا از اتحاديه اروپا خارج شود.
آيا روي کارآمدن يک دولت راستگرا در ايتاليا منجر به نزديک شدن مواضع آنها به روسيه ميشود؟
بايد توجه داشت که تمامي‌کشورهاي اروپايي سياست خارجي خود را به شکلي تنظيم مي‌کنند که در تضاد با منافع آمريکا نباشد. اساسا سياست خارجي کشورهاي اروپايي تابعي از سياست‌هاي آمريکاست. ايتاليا ديگر قدرت گذشته را ندارد که بتواند بدون اتحاديه اروپا و آمريکا، در سياست‌هاي خود گردش داشته باشد. اين که راست گرايان در مجارستان صحبت‌هايي متفاوت مي‌کنند، در حد همان موضع گيري باقي مانده است و آن‌ها جرات نکرده اند به سمت روسيه گامي‌بردارند. کشورهايي نظير مجارستان و ايتاليا اساسا به تنهايي نمي‌توانند اقدامي‌انجام دهند و شايد در حد اظهارنظر موضعي متفاوت نسبت به گذشته داشته باشند. باج گيري‌هاي امروز راست گرايان در مجارستان نيز ريشه در اين دارد که اروپا هنوز نمي‌داند سرنوشت اين کشور چه مي‌شود و اين احتمال وجود دارد بلايي به مراتب بدتر از يونان بر سر آن‌ها آيد. ايتاليا و آمريکا روابطي ديرينه دارند و پيمان‌هاي امنيتي متعددي ميان آن‌ها منعقد شده که اجازه نمي‌دهد، آن‌ها تغيير مسير بزرگي داشته باشند.
با اين وجود، ريشههاي نگراني مقامات اروپايي از پيروزي راست گرايان در ايتاليا چه مواردي است؟
برخي بر اين باور هستند که در ايتاليا موسوليني در چهره يک زن بازتوليد شده است در حالي که اين گونه نيست. شکي وجود ندارد که ملوني يک راست گراي تندرو است اما امروز ديگر نمي‌توان مواضعي بيش از اندازه راديکال در قالب اتحاديه اروپا داشت. مقامات اروپايي نيز با اظهارات خود در حال ايجاد توازن هستند و به شکلي سياست‌هاي خود را به گونه اي تنظيم کرده اند که ملوني از قبل بداند که نمي‌تواند موضع گيري متفاوت و راديکالي داشته باشد. امروز راست گرايي در جهان مد شده است اما فضا براي حرکت‌هاي راديکال ديگر وجود ندارد. ما شاهد بوديم که در آمريکا نيز بيش از يک دوره، ترامپ راست گرا تحمل نشد و به راحتي او در عرصه سياسي از بين رفت. بر همين اساس شاهد هستيم که نخست وزير محافظه کار و راستگراي بريتانيا مواضعي چپ گرايانه دارد و به هيچ وجه برخلاف مسير حرکت نمي‌کند. سياست در اروپا متعادل و متوازن است و به شدت با تندروي‌ها مقابله مي‌شود. بر همين اساس عنوان مي‌شود که ملوني نيز در اين بستر کنترل و مهار مي‌شود. با اين وجود راست گرايي در ايتاليا ناديده گرفته نمي‌شود و اجازه مي‌دهند تا سياست‌هاي معقول جناح راست پياده سازي شود.
روي کارآمدن متعدد سياست مداران راست گرا در اروپا، ممکن است در آينده منجر به تغيير سياست اين اتحاديه شود؟
اين احتمال وجود دارد که تجمع صاحبان نفوذ راستگرا در اتحاديه اروپا منجر به تغيير سياست اين مجموعه شود اما اين اتفاق در کوتاه مدت رخ نمي‌دهد. شکل کلي سياست در اتحاديه اروپا به اين شکل است که گاهي فرصت به راستگرايان داده مي‌شود تا ابتکارعمل‌هاي اقتصادي خود را در جامعه پياده کنند و گاهي نيز به چپ گرايان فرصت داده مي‌شود تا ساير سياست‌هاي خود را عملي کنند. اين دست نامرئي در سياست است که ورود مي‌کند و توازن را برقرار مي‌کند.
هر از گاهي ديده مي‌شود که برخي صنايع توسط چپ گرايان ملي مي‌شود و پس از چند سال بار ديگر راست گرايان بيشتر به بخش خصوصي قدرت مي‌دهند و به اين شکل مي‌خواهند توازن برقرار کنند.
 دنياي سياست در اروپا پيشرفته است و شکل مدرن آن‌ها چند قرن تجربه دارد و آزمون و خطاهاي مورد نياز صورت گرفته است.
 چارچوب‌ها در عرصه سياسي اروپا مشخص است اما با اين وجود به هر نگرش سياسي و فکري نيز اجازه فعاليت داده مي‌شود تا در اين بستر بتواند عمل کند.