نعل وارونه چرا؟

اتفاقي كه در راهپيمايي روز قدس عليه آقاي روحاني رخ داد از يك نظر سناريويي تكراري بود. سناريويي كه در گذشته نيز بارها رخ داده بود، هرچند نه در اين ابعاد و اندازه. ولي اين تكراري بودن يك وجه ديگري هم داشت. بسياري از نيروهاي تندرو وقتي مي‌بينند كه چه كار زشتي صورت گرفته است، فوري دست به كار بيان نظريه توطئه شده و مدعي مي‌شوند كه اين برنامه خودشان است. در واقع آنان بدون اينكه هيچ شاهد و سندي ارايه كنند، فقط از روي زشتي كار است كه گمان مي‌كنند يا مدعي مي‌شوند كه مگر ممكن است افرادي منتسب به آنان دچار اين خبط و اشتباه سياسي شوند و كاري را انجام دهند كه به صورت آشكار به نفع طرف مقابل است؟ و چون نتيجه مي‌گيرند كه ما (آنان) چنين خطايي را نمي‌كنيم، پس حتما دست طرف مقابل در كار است. اين مساله در قتل‌هاي زنجيره‌اي هم سابقه داشت. برخي نيروها كه از آن اتفاقات ناگوار خشنود بودند و با عاملان و آمران ماجرا روابط نزديك و همدلانه و صميمانه‌اي داشتند، هنگامي كه متوجه ابعاد زشت ماجرا شدند و احساس كردند كه اين اتفاق به ضرر آنان تمام شده است، نعل وارونه زدند و از اساس مدعي شدند كه اين كار زير سر خود اصلاح‌طلبان است! در قضيه ترور آقاي حجاريان نيز همين فرآيند و منطق را مشاهده مي‌كنيم. فكر كنم درباره مداح نماز عيد فطر هم همين منطق را به‌كار ببرند! شايد اگر در تمامي اين موارد پيگيري قضيه از عاملان مستقيم فراتر مي‌رفت و آمران نيز مورد پرسش واقع مي‌شدند، امروز نه تنها شاهد اين رفتارها نبوديم، بلكه اگر هم‌چنين اتفاقاتي رخ مي‌داد تندروها نمي‌توانستند چنين ادعاهاي واهي را براي چندمين بار تكرار كنند. بنابراين ترديدي نيست كه آنان به خوبي مي‌دانند كه چه دست‌هايي دنبال ايجاد اين بحران‌هاست ولي درك روشني از تبعات كارهاي‌شان ندارند. آنان بيش از آنكه براساس محاسبه عقلاني و به قول معروف دو دو تا چهار تا تصميم به اقدامي بگيرند، براساس احساسات و غريزه عمل مي‌كنند و به يكباره متوجه مي‌شوند كه چه اقدام پرهزينه‌اي هم براي كشور و هم براي خودشان كرده‌اند. از اين‌رو هزينه كشور را بي‌خيال مي‌شوند و براي كاهش هزينه‌هاي خودشان دست به تحريف واقعيت مي‌زنند و طرف مقابل را متهم مي‌كنند.
خوشبختانه در ماجراي اخير بخش مهمي از جناح اصولگرا به صراحت و روشني مرز خود را با اين نيروهاي خودسر جدا كرد و خواهان مواجهه با آنان شد. اين بخش از اصولگرايان به خوبي متوجه شدند كه نه تنها اين اقدامات به نفع جبهه بزرگ اصولگرايي نيست و معرف 16 ميليون رايي كه به نامزد آنان داده شده نيست و اين جبهه را بيش از پيش تضعيف و مردم را از آنان روي‌گردان مي‌كند، بلكه از اين نظر به نفع جناح رقيب آنان است. ولي مهم‌تر از آن، دود چنين اقدامات خودسرانه‌اي به چشم كشور مي‌رود. كشوري كه در شرايط خطير داخلي و بين‌المللي قرار دارد، بيش از هر چيزي نيازمند آرامش و وحدت و همدلي نيروهاست.
از اين منظر بايد صداهايي كه به ويژه از سوي شخصيت‌هاي موجه اصولگرا شنيده شده است را مهم دانست و به آن احترام گذاشت. هنگامي كه آقاي دكتر احمد توكلي با صراحت چنين رفتاري را محكوم مي‌كند و عوارض سياسي آن را برمي‌شمارد و از عقلاي دلسوز دو جناح سياسي مي‌خواهد كه تا دير نشده فكري براي تفاهم كنند، اين صدا بايد پژواك مناسب خود را نزد همه نيروها پيدا كند. ميثاق مشترك همه نيروها قانون اساسي است و مي‌توان يا بهتر است گفته شود ‌بايد در اين چارچوب تفاهم كرد و هرگونه تخطي از آن را محكوم كرد. كساني هم كه دست به اين‌گونه اقدامات مي‌زنند و به سرعت متوجه تبعات منفي آن مي‌شوند، بايد بپذيرند كه حتما يك جاي كار آنان ايراد جدي دارد كه حتي جرات پذيرش مسووليت رفتار خود را ندارند. آنان اگر از رانت‌هايي برخوردارند و پشت‌شان به جاهايي گرم است كه هزينه رفتارهاي نادرست‌شان را تخفيف مي‌گيرند، بايد بدانند كه اين وضعيت، منشا تمام اشتباهات آنان است.
در واقع با بهره‌مندي از اين نوع رانت‌ها است كه خود را بي‌نياز از محاسبه عقلاني نتايج اقدامات‌شان مي‌كند، به همين دليل مرتكب اشتباهات فاحشي مي‌شوند كه قابل جبران نيست.
اصولگرايان نيز بايد متوجه باشند كه چرا مردم و نامزد مورد حمايت آنان راي ندادند. يك دليل آن سكوت آنان در برابر چنين اقداماتي است.