توقف اغتشاشات برای مهار تروریست‌ها

اغتشاشات بهانه‌جویانه‌ای که از هفته آخر شهریورماه آغاز شده بود و با بی‌اعتنایی مردم تا حدود زیادی فروکش کرده با حوادث تروریستی، چون ترور دو بسیجی در شهر مشهد مقدس، ترور یک بسیجی و یک پاسدار در لارستان، ترور یک پاسدار در ملایر، ترور دو بسیجی در آمل و سرانجام اقدام تروریستی و وحشیانه در حرم شاهچراغ شیراز وارد مرحله جدیدی شده که ماهیت پیچیده و خطرناک اغتشاشات و پیامد‌های بسیار خسارتبار آن را روشن ساخته است.
اقدامات تروریستی که بی‌تردید ناشی از فضای اغتشاش و برهم خوردن تمرکز نیرو‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور از رصد و مهار جریانات برانداز، تروریست و اوباش و طمع آن‌ها برای اقدام بدون هزینه می‌باشد، اینک به آن درجه از وقاحت رسیده که در عمق کشور یک مرکز زیارتی را هدف قرار داده و با بی‌رحمی و شقاوت زائران و مجاوران را اعم از زن و مرد و کودک و پیر قتل‌عام کرده است.
در بررسی عوامل و زمینه‌های منجر به این جنایت ضدبشری، نمی‌توان شکستن اقتدار پلیس و حرمت‌شکنی علیه مقدسات دینی توسط اغتشاشگران را نادیده گرفت که نه‌تن‌ها گروهک‌های برانداز سکولارمسلک را برای اقدامات براندازانه و ضدامنیتی به وسوسه می‌اندازد، بلکه گروهک‌های تکفیری را نیز به طراحی اقدامات تروریستی جنون‌آمیز تشویق می‌کند و صحنه‌ای دردناک و تأثربرانگیز، چون کشتار بی‌رحمانه زائران و نمازگزاران حرم شاهچراغ را پدید می‌آورد.
با ورود تروریست‌ها به ماجرا، اینک شرایط به کلی تغییر یافته و مرحله‌ای جدید آغاز شده که نه‌تن‌ها از اعتراض بلکه از اغتشاش نیز عبور کرده و چنانچه به سرعت مهار نشود، می‌تواند ناامنی را به جنگ داخلی بکشاند که البته طرح و هدف اصلی دشمنان و معاندان کشور عزیزمان به حساب می‌آید که برای تجزیه ایران، لحظه‌شماری کرده‌اند.


مثلث عبری-عربی و غربی که پیش از این جنگ نیابتی را در سوریه به قصد پیاده‌سازی نقشه خاورمیانه جدید با استفاده از بی‌ثبات‌سازی طراحی کرده بودند، اغتشاشات را به‌عنوان فرصتی برای ضربه به وحدت، انسجام و اقتدار ملی کشورمان و سوق دادن به سمت جنگ داخلی و تجزیه عوامل قدرت، پیشرفت و استقلال ایران بزرگ و اسلامی تصور کرده‌اند.
از این رو به موازات حمایت از اغتشاشگران که مداخله آشکار در امور داخلی کشورمان بود، سرویس‌های خود را برای ایجاد وحدت تاکتیکی بین گروهک‌های برانداز و تجزیه‌طلب بسیج و پایگاه‌های جاسوسی و اتاق‌های عملیاتی خود را برای کمک به این گروهک فعال کردند. علاوه بر این سفارتخانه‌های کشور‌های غربی نیز در ایران به‌شدت فعال بوده و برخی عوامل آن‌ها در کف خیابان برای برآورد وضعیت یا تحریک و هدایت میدانی حضور داشتند.
این در حالی است که نظام و مدافعان آن با صبر راهبردی و خویشتنداری در برابر اغتشاشگران و تفکیک قائل شدن بین عوامل محرک و سازمان‌دهندگان با فریب‌خوردگان و عوامل هیجانی، نه‌تن‌ها رأفت اسلامی و اغماض را تا بالا‌ترین سطح ممکن به اجرا گذاشتند، بلکه با خواندن دست طراحان و محرکان برای کشته‌سازی و کشته‌گیری، مظلومیت نهاد‌ها و نیرو‌های امنیتی و انتظامی را به جان خریدند و باوجود خشونت و شقاوت اغتشاشگران علیه این نیروها، از کاربرد سلاح جنگی در میدان مبارزه با شورش و اغتشاش نیز اجتناب کردند.
علاوه بر این، برای گشودن فضای گفتگو با بخش‌های مدعی نخبگی، چون بخش دانشجویی نیز تلاش‌های زیادی صورت گرفت که حضور سخنگوی دولت در چند دانشگاه، از جمله این تلاش‌ها برای مسالمت‌جویی و شنیدن مطالبات و خواسته‌های اعتراضی بود. اما متأسفانه پاسخ این اقدامات مسالمت‌جویانه فقط ناسزاگویی و شعار‌های رکیک و رفتار‌های به دور از هرگونه نزاکت و لمپنیستی بود که هیچ تناسبی با فضای دانشگاه و جمع‌های دانشجویی نداشت.
حال با توجه به اینکه منطق کور حاکم بر اغتشاشات، خروجی‌اش تنها تداوم خشونت و زمینه‌سازی برای ترور و جولان جنایتکاران است، تداوم آن نه‌تن‌ها برای اقتدار بلکه امنیت ملی بسیار خطرناک بوده و می‌تواند تهدید‌هایی را نیز پدید آورد که بهره‌بردار آن بیگانگان و معاندانی هستند که موجودیت کشور عزیزمان را دنبال می‌کنند. بیگانگان و معاندانی که برای نیل به این هدف کثیف، از کشاندن کشور به جنگ داخلی و پیاده‌سازی مدل سوریه و لیبی هم رویگردان نیستند.
از این رو هشدار فرمانده محترم کل سپاه مبنی بر توقف اغتشاشات و ترک خیابان‌ها در واقع ضرورتی برای مهار تروریست‌ها و پیشگیری از جنگ داخلی و پایان دادن به توهم سوریه‌سازی کشور عزیزمان است که برای پیشبرد آن سیاست کشته‌سازی را ولو به قیمت جان خود اغتشاشگران هم دنبال کرده‌اند.
به عبارتی این هشدار حتی حفظ جان فریب‌خوردگان را نیز دنبال می‌کند که پیش از این سردار سلامی اعلام داشته بود ما حتی امنیت کسانی را که ما را دوست نداشته باشند، تأمین می‌کنیم.