یا کشته‌ای می‌یابیم یا کشته‌ای می‌سازیم!

در تهران، تقابل نیرو‌های انتظامی و امنیتی و بسیج با آشوبگران، هیچ مرگی را برای اغتشاشگران رقم نزده است و به رغم شهادت جمعی از مأموران، نیرو‌های حافظ امنیت به دلیل نداشتن اسلحه جنگی و رفتار بر مدار مدارا و صرفاً پراکنده کردن آشوب، کسی را نکشته‌اند.
خبرگزاری‌ها به نقل از یک منبع آگاه خبر دادند که «از ابتدای اغتشاشات تاکنون در شهر تهران در جریان اغتشاشات اخیر به‌رغم تلاش تجزیه‌طلبان برای کشته‌سازی، هیچ معترضی کشته نشده است.»
این در حالی است که در روز‌های آشوب طی هفته‌های اخیر، حداقل شش نفر از نیرو‌های حافظ امنیت به دست آشوبگران در تهران شهید شده‌اند. حسین تقی‌پور، پوریا احمدی، سلمان امیراحمدی، مهدی لطفی، آرمان علی‌وردی و امیر کمندی اسامی این شهداست. توجه شود که این لیست صرفاً مربوط به شهر تهران است.
حافظان امنیت مطابق دستورالعملی که داشتند، نمی‌توانستند از سلاح جنگی استفاده کنند و اصلاً چنین چیزی در اختیار آن‌ها نبود. استفاده از اشک‌آور نهایت تلاش نیرو‌های حافظ امنیت برای متفرق کردن جمعیت بود. اگر هم کار به آشوب می‌رسید، شوکر، اسلحه با ساچمه پلاستیکی یا پینت بال نهایت ابزار برخورد آن‌ها بود. این موارد هم ساده‌ترین ابزار برخورد با کسانی است که به اسم اعتراض بیرون می‌آیند، اما اموال عمومی را آتش می‌زنند یا متعرض مردم می‌شوند.


توهین‌های رکیک، ایجاد آشوب، تعرض به مردم، حمله به نیرو‌های حافظ امنیت، آسیب رسانی به اموال عمومی و ... همه راه‌هایی است که آشوبگران در پیش می‌گیرند تا کشته‌ای وسط خیابان روی دست بگیرند. با این حال، تدبیر فرماندهان و عملکرد مناسب نیرو‌های کف خیابان آن‌ها را به این هدف نرساند.
براندازان، اما ناامید نمی‌شوند؛ آن‌ها کار خود را به خوبی بلد هستند که یا کشته‌ای بیابند یا کشته‌ای بسازند. وقتی کشته‌ای در کار نیست، اهل آشوب و فتنه برای خود، دو راه تعیین می‌کنند؛ یا خود آدمی را می‌کشند و تقصیر نیرو‌های حافظ امنیت کشور می‌اندازند یا کسی را که به هر دلیلی فوت کرده، کشته تجمعات جا می‌زنند. اهل آشوب از این‌سو و آن‌سو «از دنیا رفته‌ای» را پیدا می‌کنند، اگر مؤلفه‌های موج‌سازی احساسی روی سوژه موجود باشد، همچون جوان و زیبا و زن بودن، می‌گویند او را جمهوری اسلامی کشته است.
دختری خودکشی کرده، چون روز‌های قبل از خودکشی‌اش در تجمعات شرکت کرده، می‌گویند نیرو‌های حافظ امنیت او را کشته‌اند. دلیلی دارند؟ خیر. نه گلوله‌ای خورده، نه وسط تجمعات یا در مراکز درمانی فوت کرده است. اهل یک ساختمان صبح از خواب بیدار شده و دیده‌اند جنازه دختر جوانی در حیاط افتاده است. نیکا شاکرمی اینگونه فوت کرده و آن‌ها او را کشته اعتراضات جا زدند! موارد دیگری از این دست هم وجود دارد که پیش‌تر به تفصیل در مورد آن‌ها نوشته شده است.
با این حال، صفحات مجازی و رسانه‌های رسمی براندازان و حامیان آن‌ها سرشار از محتوای ترویج خشونت و حتی آموزش آن به کسانی است که کف خیابان می‌آیند. دستور به انجام خرابکاری، آموزش چگونگی حمله به نیرو‌های حافظ امنیت یا مردمی که چادر یا عبا و عمامه بر تن دارند، آموزش ساخت سلاح‌های دست ساز و.... مثلاً آموزش فرو کردن میخ در شیلنگ برای زدن به دیگران، آموزش ساخت کوکتل مولوتف و آموزش چگونگی حمله رزمی به نیرو‌های حافظ امنیت.
از سویی با دستگیری بسیاری از اغتشاشگران، همراه آنان ابزار بسیاری یافت می‌شود که جز برای آشوب یا صدمه زدن به دیگران کاربردی ندارد، از قبیل کوکتل مولوتف، بنزین، قمه، چاقو و نارنجک دستی.
کف خیابان کاملاً روشن است کدام سو خشونت به خرج می‌دهد و کدام سو مشغول صبوری است و حتی گاه از این همه صبوری نظام خسته شده است، وقتی دوستش را در چنگال آشوبگران و شهید می‌بیند. امروز با سخنان فرمانده کل سپاه، به نظر می‌رسد دوره صبوری دیگر تمام شده است. سرلشکر سلامی در مراسم تشییع شهدای واقعه تروریستی شاهچراغ گفت «ما به جوانانمان باز هم می‌گوییم که شرارت را کنار بگذارند؛ امروز، روز پایان اغتشاشات است و دیگر به خیابان نیایند.»