همان دانش آموزان ؟

یک معلم با سابقه: بسیاری از والدین دهه شصتی که به‌شدت مطیع بودند و از خواسته‌هایشان می‌گذشتند امروز خودشان را پشت فرزند دهه نودی مخفی می‌کنند حميد رضا خالدي
آرمان امروز:‌ روز 13 آبان، روزي که به بهانه اتفاقات سال 57 به نام دانش آموز نامگذاري شد. روزي که از صبح آن و با تظاهرات دانش آموزان و دانشجويان، يک دانش‌آموز کشته و 3 نفر ديگر مجروح شدند. حالا پس از 44 سال از آن روزها، دانش آموزان سه نسل را عوض کرده‌اند. و اين تغييرات «زمان» و «زمانه» باعث شده که ديدگاه، خواسته‌ها و مطالبات‌شان تغيير کند.  چندي پيش روزنامه جمهوري اسلامي در مقاله‌اي نوشت: «چطور دانش‌آموزان سال 57 مي‌فهميدند، اما سال 1401 نمي‌فهمند؟» اما براي بررسي بيشتر اين موضوع، به سراغ فردي رفتيم که عمر خود را به تربيت و آموزش کودکان و نوجوان اين مرز و بوم پرداخته است.  نسرين باقري، معلمي که 25 سال است با دانش آموزان مقاطع مختلف سروکار دارد رفتيم و از او در مورد تفاوت نسل کنوني دانش آموزان با دانش آموزان دهه‌هاي مختلف جويا شديم. او نيز باور دارد که «دانش آموزان دهه شصتي مطيع‌تر و حرف گوش کن‌تر از بچه‌هاي امروزي هستند.» و در ادامه گفته‌هايش مي‌افزايد: «دانش آموزان امروزي، جسارتشان بيشتر شده و هر حرفي را نمي‌پذيرند. ما در دوران تحصيل‌مان خيلي وقت‌ها کوتاه مي‌آمديم‌، براي همين از آنجايي‌که دوست نداريم بچه‌هايمان اينگونه باشند، آنها را به شکل ديگري تربيت کرده‌ايم که به سادگي و سر هر مطلبي کوتاه نيايند و هر چيزي را که مي‌خواهند به‌دست بياورند. شايد به خاطر همين جسارت باشد که شاهد حضور دانش آموزان امروزي در ناآرامي هاي کنوني هستيم. درحالي‌که دانش آموزان دوره ما خيلي وقت‌ها ترجيح مي‌دادند که از بسياري از خواست‌هايشان بگذرند.»
 خطري که در کمين دانش آموزان است
اين دبير قديمي مدارس کشور مي‌گويد: «اين خصلت‌ها با‌عث شده تا بسياري از والدين، خودشان را پشت دانش آموزان و نوجوانان و جوانان امروزي قايم کنند ولي به شخصه معتقدم که اين‌ براي دانش آموزان و بچه هاي امروزي به شدت خطرناک است و به آنها اسيب مي‌زند. اين مساله باعث مي‌شود تا آنها (دانش آموزان) بيش از پيش به خودشان غره شوند و با جسارت بيشتري به‌دنبال خواسته‌هايشان باشند، حتي اگر قرار باشد دانش آموزان در اعتراض‌ها هم حضور داشته باشند، ترسي ندارند. اين برايشان به شدت خطرناک است، چون به خاطر آنکه تصوري از اين مساله و شرايط سياسي ندارند و عواقب آن را نمي‌دانند، آينده‌شان ممکن است تحت الشعاع قرار بگيرد!


هوش همان هوش است، اما...
باقري همچنين در نقد اين ادعا که گفته مي‌شود دهه شصتي‌ها هوش بالاتري نسبت به دانش آموزان امروزي دارند، نيز مي‌گويد: «منابع درسي‌، کتاب‌هاي مدارس در سال‌هاي اخير تغييرات خوبي داشته است. به‌نحوي که از حالت تئوري صرف در گذشته خارج شده و حالا جنبه عملي‌تري پيدا کرده است. از بابت هوش و استعداد هم بچه‌هاي امروزي مانند بچه‌هاي دوره‌هاي قبل هستند، ولي از آنجايي که بسيار بيشتر با اينترنت و فضاي مجازي سر و کار دارند، اطلاعاتشان در مورد مسايل مختلف، بيشتر و عميق تر است. از سوي ديگر اينترنت و فضاي مجازي آگاهي براي آنها آورده و هر فردي که آگاه‌تر باشد، قوي‌تر است.
وي که هم اينک خودش مادر دو دختر دانش آموز است، ادامه مي دهد: درواقع مي توان گفت که «دانش آموزان امروز نياز به ديده شدن و مطرح شدن دارد. در سال‌هاي اخير ناهنجاري‌هايي مانند سيگار کشيدن‌، ارتباط با جنس مخالف و... به‌شدت بين دانش آموزان رشد داشته است. افزايش اين ناهنجاري‌ها در بين دانش آموزان نتيجه سخت‌گيري‌هاي بيش از حد در مدارس و جامعه باشد. زمان ما اگر دختري دوست پسر داشت، تمام تلاش خود را مي کرد که کسي متوجه نشود تا برايش مشکل ساز نباشد و اسم او بر سر زبان‌ها نيفتد. الان برعکس شده‌. شايد دليلش افزايش سخت گير‌ي ها در جامعه، مدارس يا منزل باشد.»
 اما مهمترين خواسته دانش آموزان کنوني از مسولان و جامعه چيست؟ سوالي که باقري در پاسخ به اين سوال مي‌گويد: «شايد مهمترين خواسته آنها آزادي باشد و پس از آن مسايل اقتصادي. البته در بين دانش آموزان نيز «آزادي» معاني متفاوتي دارد. به‌گفته وي‌، يکي ديگر از ويژگي‌هاي دانش آموزان امروزي اين است که به‌شدت به فکر مهاجرت هستند. باقري در اين زمينه مي‌گويد: «مثلا يکي از همکاران تعريف مي‌کرد که دخترش که سال سوم دبستان است، دائم مي‌گويد مي‌خواهد از کشور برود‌، چرا؟ چون مي‌خواهد خواننده شود و از آنجايي‌که زنان نمي‌توانند خواننده باشند، و به‌خاطر همان روحيه‌اي که دارند، مي خواهد به هر شکل ممکن از ايران برود.»
وي در پايان مي گويد: در واقع مي‌توان گفت دليل تمايل دانش آموزان امروز به مهاجرت اين باشد که آينده روشني براي خود در زندگي و تحصيلش نمي‌بيند. در حقيقت وقتي مي‌بيند تحصيلکرده‌هاي کشور همگي بيکار هستند يا مجبورند با حقوق‌هاي پايين، تن به هر‌کاري بدهند و تا آخر عمر هم به جايي نمي‌رسند، حق دارند که نا‌اميد باشند. دانش آموز وقتي مي‌بيند که گروهي از هم سن و سال‌هاي خودش در چه مدارس لاکچري و با چه امکاناتي درس مي خواند حق دارد که آينده خود را در اين مملکت نبيند. اين‌ها مسائلي است که مسئولان نبايد به سادگي از کنار آن بگذرند.