روزنامه آرمان امروز
1401/09/30
پاسخ عباس آخوندی به منتقدان نامه به سیدمحمد خاتمی و بهزاد نبوی
آرمان امروز: عباس آخوندي فعال سياسي و وزير پيشين راه و شهرسازي در کانال تلگرامي خودنوشت: جناب خاتمي رهبر معنوي جريان متشکل اصلاحطلبي است و بنابراين، مخاطب قراردادن ايشان بهمعني مخاطب قراردادن تمام جريانهاي اصلاحطلب است و نه يک شخص خاص. در مورد جناب نبوي نيز ايشان رييس جبههي اصلاحات ميباشند. بنابراين، افزون بر شرافت شخصي، سوابق سياسي ايشان داراي سمت رسمي در اين جريان سياسي هستند. پس مخاطب قرادادن شخص ايشان نيز درست و موجه است.پس از انتشار نامه اينجانب خطاب به آقايان خاتمي و نبوي، نخستين نقدي که وارد شد اين بود چرا اين دو بزرگوار مخاطب نامه قرار گرفتهاند؟ اينان که حضور فعالي در جريانهاي اخير سياسي نداشتهاند و ندارند و تمايلي هم به حضور ندارند. گاهي هم که حضور پيدا ميکنند، خلاف جهت اعتراضات حرکت ميکنند. افزون بر اين، دورهي اصلاحطلبان گذشتهاست و اصلاحطلبي به پايان خط رسيده است. از اين رو، صحنه سياسي را خالي کرده و محلي از اعراب ندارد. و مسائلي از اين دست.
در پاسخ اين نقد عرض ميکنم که قدر سياستمدارن مليمان را بدانيم. سياستمدارن کالا و يا ابزارهاي يکبار مصرف نيستند. شخصيت اينان در يک چرخهي تاريخي و پس از طي فراز و فرودهاي فراوان شکل ميگيرد و بهواقع سرمايههاي اجتماعي يک ملت هستند. بنابراين، بهراحتي نميتوان آنها را کنار گذاشت. اکنون بسياري از انديشمندان از شخصيت مرحوم ذکاءالملک فروغي به نيکي ياد ميکنند و او را ناجي ايران در جريان اشغال 1320 توسط متفقين ميدانند. شايد روزي که او با زيرکي توانست محمدرضا شاه را به مجلس شوراي ملي ببرد تا سوگند پادشاهي ياد کند، بسياري او را خائن بهوطن ناميدند. ليکن، امروز که آبها از آسياب افتادهاست قضاوت تاريخي آن است که فروپاشي نظام سلطنت در آن تاريخ، به مفهوم تقسيم ايران ميان دو قدرت مسلط آن روزگاران انگليس و روس بود. و همچنين به مثابهي سربرآوردن شورشهاي طائفهاي و قومي در گوشهگوشهي کشور بر مبناي منفعتطلبيها گروهي و يا به تحريک خارجي بود. از مرحوم مصدق نيز اين روزها به نيکي ياد ميگردد. ليکن، تاريخ گواهي ميدهد که در جريان نهضت ملي، دشنامي نبود که به او داده نشدهباشد. انواع اتهامها از دزدي و خيانت گرفته تا خرفتي و امثال آن در برخي روزنامهها از جمله روزنامههاي وابسته به حزب توده نثار او ميشد. پس بهسادگي راجع به اشخاص قضاوت نکنيم. البته، اين به اين معني نيست که ايشان منزه از هر نقدي هستند و يا اينجانب تمام رفتارها و مواضع ايشان را تاييد ميکنم. تنها ميخواستم بگويم، که بيا تا قدر يکديگر بدانيم.
نکته دوم اينکه جناب خاتمي رهبر معنوي جريان متشکل اصلاحطلبي است و بنابراين، مخاطب قراردادن ايشان بهمعني مخاطب قراردادن تمام جريانهاي اصلاحطلب است و نه يک شخص خاص. در مورد جناب نبوي نيز ايشان رييس جبههي اصلاحات ميباشند. بنابراين، افزون بر شرافت شخصي، سوابق سياسي ايشان داراي سمت رسمي در اين جريان سياسي هستند. پس مخاطب قرادادن شخص ايشان نيز درست و موجه است.
و نکته آخر اينکه زماني که نامهاي افشا ميشود، به معني اين است که ديگر مخاطب آن تنها شخص و يا اشخاص مذکور در صدر نامه نيست. بلکه، تمام جامعه و تمام کساني که به مضمون آن دسترسي پيدا ميکنند، مخاطب هستند. بنابراين، همچنانکه در متن نامه آمدهاست، تمام ملت عزيز ايران و تمام انديشمندان و تمام کساني که دل در گرو ايران دارند و وطنخواه ميباشند و دوست ندارند که جوانان اين مرز و بوم به خاک و خون کشيده شوند و علاقمند به حفظ وحدت و يکپارچگي سرزميني ايران و توسعه ايران مستقل هستند، مخاطب نامه ميباشند. ديگر تنها آن دو عزيز مخاطب نيستند. تمام ملت عزيز مخاطب اين شهروند ميباشند. و اما در باره مرگ و زندگي اصلاحات و سنتگرايان و داستان وسطبازي در يادداشت بعدي پاسخ خواهم گفت.
سایر اخبار این روزنامه
دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده های شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ
بازگشت دوباره به ایستگاه وین
بازگشت سرعت اینترنت به سال 89
عجایب هفت گانه مجلس یازدهم
تاکید بر سیاستهای صلح و دوستی
پیرامون پوتین چه می گذرد؟
عزل و نصب های حاشیه ساز آقای شهردار !
طرح آمریکابرای ابطال ویزای فرزندان مقامات ایرانی
همدست 97 ساله هیتلر محکوم شد
حجتالاسلام قرائتی: توجیه کردن حماقت است
شبی به طولانی 2 میلیون تومان
حجتالاسلام قرائتی: توجیه کردن حماقت است
سرما- سکوت داربی جذاب
پاسخ عباس آخوندی به منتقدان نامه به سیدمحمد خاتمی و بهزاد نبوی