کاری از اروپایی‌ها ساخته نیست

حسن بهشتی پور تحلیلگر مسائل بین‌الملل واقعيت اين است که آنچه در داخل در مورد برجام مطرح مي‌شود، به منظور آرامش‌بخشي الهتابي است که در بازار وجود دارد. برخلاف آنچه در گذشته فکر مي‌کردند که مي‌شود واکنش بازار را از موضوع مذاکرات جدا کرد، در عمل ديديم که چنين تفکيکي اصلا شدني نيست. يعني يک تصور اشتباهي وجود داشت که گويي دست‌هايي وجود دارد که عليه منافع ملي ايران مي‌خواهد تلاش کند تا بازار و اقتصاد کشور را معطل مذاکرات با غرب قرار دهد. درحالي که واقع امر اين نبود يعني مشخص بود که اگر مذاکرات به نتيجه مي‌رسيد، واکنش بازار به صورت طبيعي مثبت بود و اگر به نتيجه نمي‌رسيد، منفي بود. يعني هيچکس بازار را مجبور نمي‌کرد که واکنش مثبت يا منفي نشان دهد. بنابراين الان که دولت اين واقعيت را در عمل بعد از گذشت يکسال و نيم دريافته، دارد سعي مي‌کند فضا را با اخبار مثبتي که درباره مذاکرات منتشر مي‌کند، مثبت کند که البته خوب است اما به هر حال بايد در عمل هم اقداماتي انجام شود که اين مذاکرات هرچه سريع‌تر از سر گرفته شود اما طرف مقابل برعکس. آمريکايي‌ها و اروپايي‌ها دنبال کش دادن قضيه هستند و البته رسما هم اعلام کردند که دنبال نتيجه ناآرامي‌ها در ايران هستند که به کجا مي‌انجامد و متعاقب آن تصميم بگيرند که چه زماني با ايران وارد مذاکره شوند. به نظر مي‌رسد اگر بخواهيم واقع بينانه با موضوع برخورد کنيم، غربي‌ها با زرنگي سعي مي‌کنند که اينطور القا کنند که اين تظاهرات و ناآرامي‌ها يا منجر به تغيير رفتار ايران در برابر غرب مي‌شود يا منجر به فروپاشي نظام از درون مي‌شود که در هر دو حالت به نفع غرب است. و به همين دليل طي محاسباتي که دارند- که البته کاملا غلط است- دارند تلاش مي‌کنند که فعلا وقت کشي کنند. اظهارات آقاي بورل و سايرين هم بيشتر تحت تاثير اين است که اگر بخواهند ضد مذاکرات و گفت‌وگو خودشان را معرفي کنند چهره‌اي منفي در دنياي امروز براي کشور يا نهادي است که ضد گفت‌وگو و مذاکره و راه‌حل‌هاي صلح آميز باشد. ضمن اينکه برجام همچنان براي آمريکا و اروپا اهميت دارد منتها دست نگه داشته‌اند شايد بتوانند از اين نمد يک کلاهي براي خودشان درست کنند. همچنان که ايران هم فکر مي‌کرد حمله روسيه به اوکراين معاملات را برهم زده و مي‌تواند با توجه به زمستان سخت رفتار کشورهاي غرب در قبال ايران تغيير پيدا کند و حاضر شوند امتيازات بيشتري دهند اما در عمل ديديم که با مديريت در بازار انرژي و صرفه‌جويي‌ها و کانال‌هاي جديدي که ايجاد کردند نه آنچنان زمستان سخت شده و نه خواسته‌هايي که ايران داشت، برآورده شد. از اين رو به نظر مي‌رسد دو طرف در يک محاسباتي هستند که عملا نمي‌شود روي آن حساب کرد. در هر صورت واقعيت اين است که بايد منتظر بود ببينيم که آيا واقعا اقدامات عملي براي شروع مجدد مذاکرات انجام مي‌شود و هدف مذاکرات هم دستيابي به توافق خواهد بود يا نه؟ از زمان شروع مجدد مذاکرات بي‌اطلاع هستم ولي به عنوان يک ايراني آرزو مي‌کنم که هر چه زودتر شروع شود چون به نفع ايران مي‌دانم و معتقدم ما بايد با قدرت و قوت پاي ميز مذاکره بنشينيم اما در مورد اروپايي‌ها بايد گفت در عمل نشان دادند که کاري از دستشان برنمي‌آيد و ما داريم سر گوري فاتحه مي‌خوانيم که مرده‌اي در آن نيست.