چین و خلیج فارس

علی اصغر زرگر
چینی ها در حوزه خلیج فارس تجارت عمده ای را با کشورهای عربی آغاز کرده اند و برخی ها تخمین می زنند که ظرفیتی در حدود دویست میلیارد دلار تجارت در حوزه خلیج فارس با ایران و عربستان وجود دارد. علاوه بر این ها به تازگی در منافع نفتی و گاز نیز سرمایه گذاری انجام شده که هدفی دراز مدت است.
 قراردادهای دراز مدت توسعه و همکاری نیز با کشور های دیگر دارند. بنابراین منافع عمده ای که زیربنای توسعه طلبی چین در منطقه است در دراز مدت این امکان را دارد که با چالش قدرت های دیگر روبرو شود. چالش آمریکایی ها و تحولاتی که در داخل همین کشور ها و منطقه وجود دارد. از این رو به عنوان بازدارندگی و در مواقع بحرانی باید چین بتواند از این منافع دفاع کند لذا به نظر من مساله ای بسیار طبیعی وجود دارد و مساله ای روتین است که خواه ناخواه وقتی منافع اقتصادی و تجاری در منطقه ای وجود دارد می بایست به فکر دفاع از آن بود و چنین دفاعی معمولا با قدرت نرم افزاری امکان پذیر نیست.
باید از خطوط کشتیرانی و تجاری و سرمایه گذاری های عمده بتوان با قدرت سخت افزاری دفاع کرد یا چنان حضوری داشت که در مقابل تحولات و کارشکنی ها و نفوذ خارجی ها بازدارنده باشد. به نظر من این تحلیل ساده ای است که با توجه به تاریخ تحولات دنیا و نظام بین الملل در این خطوط حرکت می کنند.
از این رو همواره سعی شده است قدرت های بزرگ از این منطقه دور نگه داشته شود و اجازه داده نشود که یک قدرت در این منطقه پایگاه نظامی داشته باشد. هر زمانی که احساس خلا شده است انگلیسی ها مجددا وارد بحرین شدند و آمریکایی ها پایگاه هایی داشتند و از این رو است که ایجاد پایگاهی نظامی در این منطقه برای چین مشکل خواهد بود اما در عین حال می تواند حضور نظامی داشته باشد. همانطور که کشورهایی چون روسیه و هند در اقیانوس هند حضور داشتند و دارند، چینی ها هم احتمالا بخواهند در این منطقه حضور نظامی داشته باشند اما از اینکه بخواهند پایگاهی نظامی داشته باشند و اتحاد نظامی و ائتلافی نظامی با کشور های خلیج فارس ببندند این نکته از نظر من با چالش جدی از سوی غرب و به ویژه آمریکا روبرو است.


چینی ها نمی توانند بی محابا و بدون مقدمه وارد مسائل نظامی از جمله پایگاه های نظامی منطقه ای شوند ولی این هدف را می توان با همکاری های نظامی شروع کرد. همکاری های نظامی با قدرت های منطقه ایجاب می کند که متخصصین این ها حضور داشته باشند و نهایتا در موضع انفعالی غرب پایگاه هایی را برای دفاع از منافع خودشان داشته باشند. این برنامه پروسه ای دراز مدت دارد و در کوتاه مدت چین برای حضور در منطقه با چالش جدی روبرو است.
در این شکی نیست و این امکان وجود دارد که رقابتی بوجود بیاید، در حوزه خلیج فارس کشور های عربی این حوزه از عربستان و سایر برادرانش در منطقه، معمولا وابسته به تسلیحات غرب هستند. روسیه نیز در رابطه با عربستان و کشور های دیگر و ایران دستی بر آتش دارد. بعد از تحریم های تسلیحاتی خبرهایی مبنی بر این وجود دارد که روس ها به ایران تسلیحات هوایی می دهند ولی چینی ها از نظر تسلیحاتی با برخی از کشور های آفریقایی قرارداد دارند ولی هنوز به عنوان فروشنده عمده تسلیحات موشکی در کشور های خلیج فارس نیستند.
این موارد معمولا باید راستی آزمایی شود ولی خبرهایی در این مورد وجود دارد که در خصوص مسائل موشکی و سلاح های دور برد همکاری هایی وجود دارد. از این همکاری‌ها نتایجی حاصل می شود و تسلیحاتی همانند به کشورها فروخته می شود و بنای همکاری نظامی و فروش تسلیحات گذاشته می شود و پای متخصصین نظامی و سنگ بنای ایجاد پایگاه های نظامی در کشور هایی مثل عربستان گذاشته می شود که مقدمه مسابقه تسلیحاتی در حاشیه خلیج فارس ‌است.
تحلیلگر مسائل بین الملل