پرندگان سرخ در آسمان بی‌گذرنامه!

امید مافی
غریبه پرتغالی بی‌آنکه نمک بر زخم‌های خود بپاشد از حقیقتی تلخ‌تر از هلاهل سخن گفت. از نگاه موسیو ساپینتو دربی در همین تک فرصت‌ها و تیر خلاص‌ها خلاصه می‌شود. اتفاقی که کنار بیراهه‌ای عجیب سراغ قرمز‌ها را گرفت تا دربی سرخابی، پس از سوت میرغضبِ به رنگ دیگری بدل نگردد و یک سو کبود چهره سکو‌ها دورتر از آسمان بی‌روادید و سوی دیگر غریو مردانی به غایت رستگار قاب تماشا را پر کند.
از عجایب دربی همین بس که با التفات به روحیه بالای آبی‌ها و تیک آف آن‌ها در بالای جدول و چشم برنداشتن سیم خاردار‌های سرخ از شکارچیان حریف کمتر کسی تصور می‌کرد ماشین لاجوردی در سراشیب جاده‌ای صعب، سر از دره‌های عمیق درآورد. مسافرانی که بی‌اعتنا به علامت خطر ریزش کوه و سقوط به اعماق دره، تکه‌های خود را در مسلخ پیدا کردند و آب از سرشان گذشت تا شانس رسیدن به یک جام زرین را از دست بدهند. اینگونه شد که در تیتراژ نهایی صدمین دربی، خاک و خاکستر چشمخانه‌ها را پر کرد و دنیا به کام فرمانده‌ای بی‌تبختر به نام یحیی شد.
یحیی در غلغله آدم و کف و هورا وقتی برای نفس کشیدن رمق کم نیاورد که با تعویض‌های طلایی و تغییر تاکتیک رقیب سنتی را از گردونه خارج کرد و سپس با نمایش متهورانه توپچی‌هایی که با آنارشی رابطه نداشتند کلک طرفه پسران ساپینتو را گرفت تا نیمی از ورزشگاه پیر آن سوی پایتخت روزه سکوت بگیرد و به تماشای جشنی شکوهمند در اردوگاه حریف بنشیند.
حالا به لطف یک پیروزی شیرین‌تر از قند پرسپولیس بالاتر از استقلال جا خوش کرده و منتطر لغزشی ازسوی تفنگداران گاو خونی است تا زاینده رود را در اشک غرقه کند و به کلکسیون چشم نواز خود، جلوه‌ای صد چندان ببخشد. با این همه هیچ کس نمی‌داند سه‌ایستگاه بعد مشروح اخبار ورزشی چگونه آغاز خواهد شد و اصلاً آیا لشکر پرطمطراقی که دوآتشه‌هایش برای تسخیر لیگ له له می‌زنند، می‌تواند با ابراز خرسندی از نامه اعمال خود روی ابر‌ها قدم بزند و عدل در‌ایستگاه پایانی با خونی غلیظ‌تر دست در آغوش جام به رقیبان ناکام و فروچکیده خویش شب بخیر بگوید. مژه بر هم نمی‌زنیم تا با چشمانِ سکرآور خویش ببینیم...