درس منازعات درون ناتویی برای سیاست خارجی ایران

صورت‌بندی تحولات جاری در حوزه روابط بین‌الملل، با توجه به سرعت وقوع و عمق راهبردی آن‌ها کمی دشوار به نظرمی رسد! مداخله‌گرایی امریکا در شرق آسیا، خصوصاً تایوان روز به روز گسترده‌تر می‌شود. اعزام مربیان نظامی امریکایی به تایپه از یک سو و تلاش واشنگتن جهت تنظیم بیانیه‌ای ضد چینی در نشست کنونی گروه ۷ در ژاپن، نقاط آشکارساز مداخله‌گرایی سلبی و بازدارنده غرب در محیط پیرامونی چین محسوب می‌شود. در چنین شرایطی، قطعاً پکن در برابر تحرکات خاص بازیگران غربی بی‌تفاوت نخواهد ماند. در مقابل، برخی بازیگران اروپایی مانند فرانسه معتقدند که همراهی با سیاست‌های کاخ سفید در شرق آسیا، حکم یک تله راهبردی را برای متحدان امریکا ایفا می‌کند، زیرا خروج از این بحران ممکن است سال‌ها به طول بینجامد.
اخیراً، جو بایدن و امانوئل ماکرون، رؤسای جمهوری امریکا و فرانسه در مکالمه‌ای تلفنی، تحولات جاری در تایوان و رویکرد جمعی اعضای ناتو در قبال این بحران خودساخته را مورد بررسی قرار دادند، اما در نهایت، این رایزنی بدون دستیابی به نتیجه‌ای مشخص به پایان رسید. منابع خبری می‌گویند حتی بر سر ثوابت منازعه با چین نیز میان پاریس و واشنگتن اختلاف نظر وجود دارد. در جریان برگزاری نشست اخیر گروه ۷ در ژاپن نیز این اختلافات عمیق بیش از هر زمان دیگری ظهور و بروز پیدا کرد.
روند تحولات جاری در ناتو نشان می‌دهد که اختلافات و منازعات تاکتیکی میان اعضای ناتو در حال تبدیل شدن به اختلافات راهبردی و استراتژیک می‌باشد، تا جایی که حتی در عرصه دیپلماسی عمومی نیز امکان مدیریت این اختلافات یا ساده‌سازی آن‌ها وجود ندارد. در چنین شرایطی تکلیف بازیگرانی که سرنوشت منطقه‌ای و سیاسی خود را به ایالات متحده امریکا گره می‌زنند کاملاً مشخص است! مداخله‌گرایی واشنگتن در نظام بین‌الملل، منجر به خلق هزینه‌های جبران‌ناپذیر و مستمری برای متحدان و شرکای کاخ سفید شده است، تا جایی که برخی بازیگران اروپایی از عدم توانایی خود در همراهی بیشتر با این رویکرد مداخله‌گرایانه سخن می‌گویند. در جریان وقوع جنگ اوکراین، مقامات امریکایی در ابتدا به شرکای اروپایی خود وعده داده بودند که منازعه با روسیه در سطح بازدارندگی باقی خواهد ماند و وارد فاز اقدام و عملیات نخواهد شد. پس از آن نیز اصرار واشنگتن بر فرسایشی شدن نبرد، هزینه‌های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک زیادی را بر پیکره اروپاییان تحمیل کرد.
درست در شرایطی که مقامات اروپایی در صدد مدیریت نسبی بحران اوکراین و حتی مذاکره با بازیگرانی واسطه‌گر مانند چین و برزیل جهت کاهش هزینه‌های بازی نامتوازن خود در اوکراین هستند، امریکا در حال زمینه‌سازی جهت ایجاد بحرانی دیگر در محیط پیرامونی چین و تایوان می‌باشد. بدیهی است که در چنین شرایطی اروپاییان حتی اگر بخواهند، قدرت همراهی با این بازی خطرناک را نخواهند داشت. آنچه امروز در منازعه امریکا- فرانسه بر سر شدت و عمق مداخله‌گرایی ناتو در نظام بین‌الملل پیش آمده، نقطه آشکارساز عدم توانایی واشنگتن در اقناع متحدان سنتی خود محسوب می‌شود. به عبارت بهتر، سیاست خارجی امریکا، اصالت خود را حتی برای شرکای کاخ سفید از دست داده و توان اقناعی دولت‌های اروپایی در قبال همراه‌سازی افکارعمومی خود با این روند را به نقطه صفر نزدیک ساخته است!


در چنین شرایطی بهتر است افرادی که اصالت‌بخشی به دیپلماسی فرامنطقه‌ای با محوریت امریکا و اتحادیه اروپا را محور نگاه خود در حوزه سیاست خارجی قلمداد می‌کنند، نسبت به منازعات قرن بیست و یکمی شکل گرفته میان شبکه حامی-پیرو ساخته شدن توسط امریکا دقت بیشتری به خرج دهند. در این صورت، جایی برای خوش‌بینی نسبت به امریکا در محیط جهانی باقی نمی‌ماند.
*دکترای روابط بین‌الملل