شب فرهنگ شرق در مسیر جاده ابریشم

آرمان امروز- رها معيري: روز پنج شنبه (8 ارديبهشت) شهر سمنان، ميزبان مراسم قابل توجه بود و مردم اتباع افغانستاني و مردم سمنان به تماشاي هنر و فرهنگ غني اين کشور همسايه نشستند که اين روزها با مشکلات اقتصادي و سياسي زيادي دسته و پنجه نرم مي‌کند؛ اما فارغ از همه اين دردها و ملتي رنج کشيده، شهرام ذوالفقاري که او را با بازسازي ابنيه تاريخي سمنان و تبديل آنها به مکان‌هاي گردشگري همچون هتل اسنفجان (خانه تاريخي طاهريان) يا عمارت بادگير مي‌شناسيم، برنامه‌اي با هزينه‌هاي شخصي اجرا کرد تا لبخند و هويت يک ملت زجر کشيده را به رخ همه بکشاند، اما در مراسمي که بيشتر جنبه «دل» در آن بيشتر نمود داشت، تا يک گردهمايي فرهنگي. «شب فرهنگي ايران و افغانستان» در شرايطي با اجراي موسيقي، نمايش غذا، ادبيات، هنر و لباس‌هاي افغان برگزار شد که سال‌هاست بسياري با نام «اتباع» به ياد مشکلات اجتماعي مي‌افتند، اما در آن شب افرادي که در آن مراسم حضور داشتند به‌دور از هرگونه مرزبندي جغرافيايي يک دل و هم‌صدا «ايران بزرگ فرهنگي از بلخ تا سمنان» را مشاهده کردند. اين در حالي است که سمنان امسال به‌عنوان نماينده ايران در مؤسسه ائتلاف شهرهاي جاده ابريشم معرفي شده است.
ذوالفقاري معتقد اس که به‌جاي هزينه براي تبليغات و بيلبورد در سطح شهر، بايد کار فرهنگي انجام داد و چه اقدامي بالاتر از برگزاري چنين مراسمي براي هموطنان افغانستاني در ايران بزرگ فرهنگي و به «آرمان امروز» مي‌گويد: «زماني‌که سمنان به عنوان پايتخت فرهنگي راه ابريشم انتخاب شد، خانم شيوا طاهريان، ايده‌اي را مطرح کردند که مراسم ماهيانه‌اي داشته باشيم و اولين برنامه ما در رابطه با کشور افغانستان باشد، چون ايشان حدود 12 سال، با دانش آموزان افغان در پاکدشت کار کرده بود. ما نيز برنامه اول‌مان را در 7 ارديبهشت برگزار کرديم و انشالله برنامه بعدي را براي 25 خرداد براي هنرمندان سمناني برگزار خواهيم کرد. خوشبختانه اداره امور اتباع استان سمنان خيلي با ما همکاري داشتند.
بهدنبال تغيير نگرش هستيم
وي در رابطه با بازخورد مراسم، مي‌‌افزايد: بازخوردها 97 درصد فوق‌العاده خوب بود و بيشتر از اين موضوع شکايت داشتند که دير از مراسم مطلع شدند و اطلاع رساني ضعيف بود. حالا از ما مي‌خواهند که برنامه‌هاي بعدي را زودتر به آنها اطلاع بدهيم. خوشبختانه برنامه در فضاي خيلي خوبي برگزار شد و مردم کاملا راضي مجموعه را ترک کنند.  شهرذوالفقاري، در پاسخ به اين سوال که مردم افغانستان در سمنان زياد هستند و اين اتفاق به چه اندازه باعث همدلي مي‌شود مي‌گويد: «با توجه به اين‌که ما بافت تاريخي را مديريت مي‌کنيم و دو مجموعه در پايين شهر در بافت تاريخي داريم؛ در بخش خدمات سالن و ‌هتل‌داري از اين دوستان افغاني استفاده مي‌کنيم، چرا که مسافت‌شان کاملا به ما نزديک است و در کنار ما هستند و همين‌طور اين‌که من دوستان خيلي خوبي در بحث ساختماني و رستوراني در بخش خدمات دارم. متاسفانه يکسري نگرش‌هاي منفي مبني بر اين‌که چرا در سالن از جوان‌هاي افغانستاني استفاده مي‌کنيد وجود داشت و البته من در مقابل اين نگرش‌ها مقاومت مي کرد. ما با اين برنامه‌ها بيشتر تلاش مي‌کنيم که اين فرهنگ، آداب و سنت‌هاي افغان‌ها را معرفي کنيم که به عنوان مثال؛  يک شهروند سمنان يا کرمان بدانند که افغان ها چه غذاهاي‌ با کيفيت و خوبي دارند و اين‌که چه لباس‌هاي زيبايي را دارند.  آقاي موسي محمد را داشتيم که ازفرهيختگان افغان است و در آن مجموعه حضور پيدا کردند‌، يا آن خانمي که به عنوان مجري حضور داشتند. اين‌ها به عنوان نمادهاي يک فرهنگ مي‌توانند نگرش را تغيير دهند.


وي در ارتباط با هزينه‌هاي اين مرام مي‌گويد: «ما يک بليط فروشي مختصري داشتيم ولي بر روي آن حساب نکرده بوديم.
بحثي که وجود دارد، توجيه من براي اين هزينه اين است که ما اگر بخواهيم بيلبوردهاي تبليغاتي بگيريم و براي يک ماه بنر تبليغاتي بزنيم، غريب به 20 ميليون هزينه دارد، اما هيچ بيلبوردي سخن نمي‌گويد و به‌همين دليل ترجيح ما بر اين است که کار فرهنگي انجام دهيم و با برداشت ويديو و عکس‌هايي که از مراسم مي‌گيريم، کارهاي فرهنگي انجام دهيم تا تبليغات صرف.»
اما همان‌طور که ذوالفقاري نيز در صحبت‌هايشان اشاره کردند، شيوا طاهريان، معلمي که 12 سال با کودکان افغانستاني کار کرده، ايده اين کار را ارائه داد. طاهريان نيز باور دارد که اينگونه اقدامات بيش از هر تبليغات ديگري تاثيرگذار است و مسئوليت اجتماعي و فرهنگي افراد صاحب برند را به‌جاي هزينه‌هاي ميلياردي به جا مي‌آورد. وي در رابطه با اين موضوع به «آرمان امروز»‌مي‌گويد:‌  «ما در شهر سمنان کمتر کارگر سمناني داشتيم، کارگران يا زابلي بودند يا سيستان بلوچستاني.
بعد از روي کار آمدن طالبان، مردم افغان در اين شهر زياد شدند و آنها در حوزه گردشگري در هتل‌ها و رستوران ها به‌کار گرفته شدند. وقتي من به هتل اسفنجان آمدند، متوجه شدم اکثر پرسنل آن‌ها افغان هستند و به ذهنم رسيد که از قوميت‌هاي مختلف سمنان را معرفي کنيم که آنها درد غربت را متوجه نشوند و هم اين افراد را با مردم سمنان آشتي بدهيم. يک برنامه سالانه نوشتيم که بر اساس آن در هر ماه يک ايونت برگزار شود و قرعه اول به نام مردم افغانستان افتاد.»
مهاجرت و سختي، از انسان چه ميسازد؟
طاهريان در خصوص برگزاري اين شب مي‌گويد: ما گفتيم اگر از عزيزان افغان استفاده کنيم کار بين المللي مي‌شود و هر کاري انجام دهيم، سازمان ملل و پليس بين الملل وارد کار مي‌شود و بايد مجوز بگيريم. به اداره مهاجرت رفتيم و اجازه گرفتيم و بعد بايد از اماکن مجوز مي‌گرفتيم. وقتي پيش رياست امور اتباع رفتيم، ايشان گفتند که «دو حالت دارد، اگر کار کوچکي با اعضاي هتل انجام مي‌دهيد که مشکلي براي برگزاري نيست و گرنه ما گروه فرهنگي داريم، که اين کار ها را انجام مي دهند. با آن‌ها جلسه گذاشتيم و با چهره متفاوتي با افغان‌ها روبرو شديم. خانم‌هايي که با سازمان ملل همکاري مي‌کنند يا آقاياني که در دانشگاه شهيد بهشتي پزشکي مي‌خواند؛ سه کار گروه صنايع دستي و آشپزي و هنر تشکيل دادند و هر گروهي در زمينه خود شروع به فعاليت کرد. نکته جالب براي من اين بود که اين گروه بسيار حرفه‌اي بودند و مهاجرت و سختي‌ها از انسان چه افرادي مي‌سازد؟! هر قولي که به ما دادند پاي آن ايستادند و هر چه گفته بودند، انجام دادند و بعد از هر جلسه، کار را به ما تحويل مي‌دادند. ما ايراني‌ها به اندازه آن‌ها هماهنگي نداشتيم. مشکل من اين بود که حتي اعضاي هتل و بچه‌هايي که در هتل کار مي‌کردند، با اين فرهنگ آشنا کنم چون اين کار به نفع هتل است. مهاجرين همواره اين احساس را دارند که به آن‌ها بي محبتي مي‌شود. از اين‌رو گفت‌وگوهاي زيادي داشتيم.»
ديد مردم بايد نسبت به اتباع عوض شود
اين معلم و فعال فرهنگي مي‌افزايد: «زماني‌که من به تبليغات مراسم را شروع کردم با هجمه‌هاي زيادي از طرف آشنايان و دوستان خودم روبه‌رو شدم. براي من جالب بود که از متمولين سمنان و کارخانه‌داران اين شهر هجمه‌هاي زيادي به من و تيم برگزاري اين مراسم وارد شد. آن ها مدعي بودند که شما با آوردن افغان‌ها به صحنه، آبروي ما را مي‌بريد و اگر سمنان را معرفي مي‌کنيد، چرا دورهمي با مردم افغانستان؟! چرا از دورهمي با مردم آلمان شروع نمي‌کنيد؟! بسياري من را در شبکه‌هاي اجتماعي بلاک کردند يا در صفحه من يا در صفحه هتل بد و بيراه نوشتند و مي‌گفتند که خدا باعث و باني اش را لعنت کند!. ما به انواع و اقسام اتهامات متهم شديم، اما کار خودمان را انجام داديم. کار به‌جايي رسيد که ديگر توان پذيرش افراد جديد در روز برگزاري مراسم را نداشتيم. هدف کلي ما از اين برنامه ايجاد صلح و دوستي بين ايران و افغانستان بود به اين شکل که مهاجران افغان به دليل شرايط سخت افغانستان به ما پناه آورده‌اند، براي ساعتي خنده‌ بر روي لب آنها بنشانيم. از خانه کابل آقاي اکبري به عنوان سفير صلح ايران و افغانستان در مراسم حضور داشتند. معاون سازمان دانش آموزشي وزارت آموزش و پرورش آقاي رضايي به مراسم آمده بودند و اقاي محتشمي رياست اداره اتباع هم حضور داشتند و اين افراد کمک زيادي به لحاظ اجرايي و معنوي به مراسم کردند کردند. اميدوارم اين مراسم ادامه داشته باشد.