میدان‌داری خبری خراسان در سهمگین‌‌ترین زلزله تاریخ ایران

ساعت 19 و 38 دقیقه شب 26 شهریورماه سال 1357، یکی از شوم‌ترین لحظات تاریخ ایران بود. طبس، شهری زیبا در جنوب خراسان که چون نگینی بر عرصه کویر می‌درخشید، ناگهان لرزید. شدت زلزله 8/7 درجه در مقیاس ریشتر بود؛ بزرگ ترین زلزله ثبت شده یا به قول نویسنده تیتر یک روزنامه خراسان در 27 شهریور همان‌سال، «سهمگین‌ترین زلزله تاریخ ایران». آمار دقیق قربانیان هیچ‌گاه معلوم نشد. با آن‌که جمعیت شهر طبس به 15 هزار نفر نمی‌رسید، اما با احتساب شمار کشته شدگان روستاهای اطراف، رقمی بین 15 تا 25 هزار نفر از سوی نهادهای مختلف اعلام شد. پس از این زلزله، عملاً هیچ اثری از شهر باستانی طبس، با آن همه آثار و ابنیه تاریخی و چشم‌نواز باقی نماند. گزارش خبرنگار اعزامی روزنامه خراسان به منطقه، درباره وضعیت شهر بسیار تکان‌دهنده است: «هیچ دیواری که ارتفاع آن بیش از یک متر باشد دیده نمی‌شود.» اما آن‌چه ماجرای زلزله را دردناک‌تر کرد، شرایط امدادرسانی به آسیب‌دیدگان بود. امکانات اسکان و آواربرداری خیلی کُند به دست مردم می‌رسید. خبرنگار خراسان گزارش داد: «بوی تعفن تمام فضای شهر را گرفته‌ و بسیاری از اجساد قربانیان، زیر خاک پنهان شده و در حال پوسیدن است.» وخامت اوضاع باعث شد که بلافاصله نیروهای مردمی با میدان‌داری علما، وارد عمل شوند. تقریباً تمام مراجع تقلید، اقداماتی را برای کمک‌رسانی سازمان دهی کردند و در صحنه واقعه، نماینده و ناظر فعال داشتند و بخش عمده کمک‌رسانی توسط آن ها صورت گرفت. در مشهد، هدایت جریان ارسال کمک با آیت‌ا... العظمی سیدعبدا... شیرازی بود؛ مرجع تقلیدی که از نیروهای انقلابی نیز حمایت می‌کرد. در این بین، نقش روزنامه خراسان به عنوان روزنامه محلی و نزدیک به منطقه حادثه، در پوشش وقایع و اخبار مربوط به زلزله طبس و برانگیختن مردم برای حضور فعال در کمک‌رسانی، مهم و تأثیرگذار بود. موضوعی که در ادامه به بررسی اجمالی آن خواهیم پرداخت. خراسان و نقش رسانه‌ای آن در میان روزنامه‌های سراسر کشور، هیچ روزنامه‌ای مانند روزنامه خراسان به پوشش خبری زلزله طبس و حوادثی که در پی آن رخ داد، نپرداخت. خبرنگار مستقر خراسان در طبس که ظاهراً از زلزله جان سالم به در برده‌بود، ساعاتی بعد از این واقعه، جریان خبررسانی به مشهد را آغاز کرد. تیم خبری اعزامی روزنامه نیز، با سرعت وارد عمل شد و عکس‌های دست اول واقعه، در صفحات نخست روزنامه خراسان نقش بست. طی روزهای بعد نیز، روزنامه بخش مهمی از فضای اصلی خود را در صفحات نخست و آخر به اخبار و گزارش‌های مربوط به زلزله اختصاص داد. متن خبر ارسالی خبرنگار خراسان، ساعاتی بعد از وقوع زلزله، به این شرح منتشر شد: «گزارش رسیده از طبس حاکی است که ارتباط شبکه آب و برق این منطقه به کلی قطع شده‌است. بنا بر همین گزارش، اغلب پزشکان طبس متأسفانه زیر آوار مانده‌اند و هم‌اکنون پزشکان گنابادی و فردوس برای کمک به مجروحان حادثه عازم مناطق زلزله زده هستند. بازماندگان این حادثه غم‌انگیز که بستگان خود را از دست داده‌اند، مشغول خارج کردن کسان خود از زیر آوار هستند.» خبرنگار خراسان گزارش داد که در این زلزله سهمگین، فقط طبس و روستاهای اطراف آن گرفتار نشدند، شدت این زلزله، نواحی مجاور طبس را هم تحت تأثیر قرار داد؛ بشرویه، فردوس و حتی بجستان را. بر اساس این گزارش در این مناطق 40 روستا به کلی ویران شد و 60 روستا هم به شدت آسیب دید. خبرنگار روزنامه خراسان از کشته شدن 16 نفر در روستاهای اطراف فردوس خبر داده‌است. تصویری که در گزارش روزهای بعد از طبس ارائه شد، بسیار مخوف‌تر بود: «طبس شهری که به خاطر زیبایی درختان نارنج و پرتقال و بهار و پاییز دل‌انگیزش به گلشن معروف بود، اکنون ویرانه‌ای بیش نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند در این شهر دیواری بلندتر از یک متر پیدا کند.» خراسان گزارش داد که بیش از 90 درصد اهالی طبس از بین رفته‌اند و این آمار دهشت‌زا، در روستاهای اطراف، به دلیل سست‌تر بودن ساختمان‌ها، بسیار بیشتر از این حرف‌ها، گزارش می‌شد. طی روزهای بعد، 140 پس‌لرزه، عملاً بقایای برخی دیوارهای برپا مانده را هم از بین برد و بر آمار کشته‌شدگان افزود؛ کشته شدگانی که تا پیش از پس لرزه‌های سنگین، زنده و فقط زیر آوار گیرافتاده بودند و امید نجات داشتند. خراسان افزون بر این گزارش‌ها، اخبار مربوط به کمک‌های مردمی، به ویژه کمک‌های مراجع تقلید را هم منعکس می‌کرد؛ اطلاعیه‌های آیات عظام خویی و شیرازی، در صفحه نخست روزنامه اطلاع‌رسانی می‌شد و در کمک به سازمان دهی امدادرسانی، نقش مهم و اساسی داشت. این وضعیت، به ویژه با توجه به کمک‌رسانی نامطلوب مسئولان امر به وضعیت زلزله‌زدگان، از جایگاهی حیاتی و راهبردی برخوردار بود؛ خبرنگار خراسان گزارش داد که طی «یک شبانه‌روز بعد از وقوع زلزله، تنها 650 جسد [از هزاران جسد مدفونِ زیرِ آوار] با کمک مردم و روحانیون اعزامی پیدا شده‌است» و بقیه اجساد، زیر آوار مانده و سلامت و بهداشت منطقه را به شدت تهدید می‌کنند. بیمارستان شیبانی طبس، یعنی تنها مرکز درمانی قابل اتکای این شهر، عملاً با خاک یکسان شده‌بود و این امر، ضرورت تسریع کمک‌های مردمی را نشان می‌داد؛ اقدامی که نیازمند فعالیت‌های گسترده رسانه‌ای بود و خراسان از آن روسفید بیرون آمد.  استفاده از ظرفیت فرهنگی و ادبی  در کنار پوشش خبری وقایع مربوط به طبس، روزنامه خراسان از فضای فرهنگی و ادبی خود نیز، برای نشان دادن عمق فاجعه استفاده می‌کرد. مشهدی‌ها که به داشتن طبع شعر شهره بوده و هستند، در سوگ جان‌باختگان زلزله طبس، شعر می‌سرودند و روزنامه این اشعار را منتشر می‌کرد. یکی از نخستین سروده‌ها، مربوط به خانم خجسته ناطق، فرزند روان شاد محمدحسین ناطق، از شعرای قدیمی شهر مشهد بود که با تیتر درشت در صفحه 2 روزنامه خراسان مورخ 27 شهریور انتشار یافت؛ شعری با مطلع «زلزله شهر طبس را سخت ویران کرد و رفت / عده‌ای را کشت، جمعی را پریشان کرد و رفت» و اختتام «ای فلک، ای چرخ، ای گردون خراسان را بس است / این مصیبت تا ابد ما سوگواران را بس است.» تصاویر انتشار یافته از واقعه زلزله طبس در روزنامه خراسان نیز، نقشی مهم و اساسی در آگاهی مردم و تشویق آن ها برای امدادرسانی داشت.