حالِ بد این روزهای فوتبال ایران

قرار بود فوتبال بهانه حالِ خوب ما باشد؛ قرار بود فوتبال روزمرگی‌‌‌های ما را مملو از شور و هیجان کند. قرار بود آن اتفاق شیرینی باشد که با خانواده به‌‌‌بهانه‌‌‌اش دورهم جمع شویم و از تماشایش لذت ببریم؛ اما حال فوتبال ما این‌‌‌روزها بدجوری خراب است، طوری‌‌‌که باید نگرانش باشیم و فکری اساسی برایش بکنیم. به‌‌‌هر سمت فوتبال که نگاه می‌‌‌کنیم اتفاق بد یا لااقل نگران‌‌‌کننده می‌‌‌بینیم. از حاشیه‌‌‌های بی‌‌‌پایان فوتبال باشگاهی بگیرید تا حذف غیرمنتظره تیم ملی امید و البته روند آماده‌‌‌سازی پر از ابهام تیم ملی بزرگ‌سالان. از تخلفات باشگاه‌‌‌ها در ثبت قرارداد بازیکنان تا بیانیه‌‌‌نویسی‌‌‌های مکرر تیم‌‌‌ها علیه هم و نگرانی‌‌‌هایی که بابت حضور نماینده‌‌‌های کشورمان در لیگ قهرمانان آسیا و مقابل تیم‌‌‌های قدرتمند حریف داریم. فوتبال بدجوری در محاصره اتفاقات بد قرار گرفته و در این شرایط نمی‌‌‌توان انتظار داشت انسجام اجتماعی ایجاد کند و یکی از زمینه‌‌‌های ایجاد غرور ملی در کودکان و نوجوانان باشد؛ بعید است در این مسیر فوتبال ما باعث ایجاد نشاط در طبقات اجتماعی مختلف شود و اگر با این اوصاف، کارکردهایش عکس نشود جای شکرش باقی است! همین‌‌‌که برای حذف غیرمنتظره تیم ملی امید واکنش همیشگی را بین اهالی فوتبال نمی‌‌‌بینیم معنی‌‌‌اش این می‌‌‌شود که مدت‌‌‌هاست از فوتبال ناامید شده‌‌‌ایم. حتی چشم روی نتایج بد فوتبال می‌‌‌بندیم تا لااقل سرخورده نشویم. برای همین وقتی هفته قبل تیم ملی امید ما که نزدیک به نیم قرن در حسرت صعود به المپیک بود، در اتفاقی نسبتاً عجیب، حتی در مرحله مقدماتی انتخابی المپیک از گروهش صعود هم نکرد، آب از آب تکان نخورد! پیش از این در چنین موقعیت‌‌‌هایی رسم بود چند کارشناس را در چند برنامه تلویزیونی ببینیم که از ضرورت توجه به فوتبال پایه بگویند، از لزوم شکل‌‌‌گیری زیرساخت‌‌‌های ورزش و ... اما اوضاع فوتبال ما آن‌‌‌قدر عجیب است که دیگر خبری از میزگردهای همیشگی برای بررسی علل شکست‌‌‌ها نیست. تیم‌‌‌ملی امید که حتی چند لژیونر مطرح دارد و چند بازیکن تراز اول از لیگ برتر خودمان، حذف می‌‌‌شود اما کسی متعجب نمی‌‌‌شود. نگران هم نیستیم که این نسلی که امروز نتیجه نمی‌‌‌گیرد چطور می‌‌‌خواهد اسکلت تیم ملی ما را در آینده شکل بدهد؛ چون اساساً نبود نگاه بلندمدت زیرسایه درخشش‌‌‌های ناگهانی ستاره‌‌‌ها و نتایج مقطعی نادیده گرفته می‌‌‌شود و تیم‌‌‌های ملی نوجوانان، جوانان و امید ما صرفاً برای انجام چند بازی تشکیل می‌‌‌شوند و هیچ‌‌‌وقت برای سال‌‌‌ها در تیم بزرگ‌سالان کنار هم بازی نخواهند کرد. از آن سو، فوتبال باشگاهی ما که باید با لیگی پویا و باکیفیت هیجان را به هواداران منتقل کند برخلاف همیشه که از نیمه راه درگیر حواشی مثل داوری و... می‌‌‌شد امسال از همین آغاز با بیانیه‌‌‌های تند و تیز، اتهامات ریز و درشت و شکایت تیم‌‌‌ها از هم کارش را شروع کرده و وای به‌‌‌روزهای آخرش که بازی‌‌‌ها حساس شود. همان‌‌‌طور که پیش‌‌‌بینی می‌‌‌شد قوانین مربوط به ثبت قراردادها و... هم زمینه تخلفات برخی باشگاه‌‌‌ها را فراهم کرده و روزی نیست که خبر تازه‌‌‌ای در این‌‌‌بار نشنویم. این‌‌‌جاست که شور فوتبال و هیجان پیگیری نتایج، جایش را به نگرانی کاذب بین هواداران داده که مبادا رقبا تخلفی کرده‌‌‌اند و تیم محبوب‌‌‌شان ضرر کند و کُری‌‌‌های فوتبالی هم جایش را با اتهام‌‌‌زنی و بحث‌‌‌های نامناسب هواداری عوض کرده است. با این اوصاف هم نمی‌‌‌توان دل به کیفیت این لیگ بست تا پدیده و ستاره جدید رو کند و بازیکنانش با تمرکز و کیفیت بالا عصای دست تیم ملی در جام‌‌‌ملت‌‌‌ها باشند. بازیکنانی که بسیاری‌‌‌شان برای کمی پول بیشتر و کمتر هرسال باشگاه عوض می‌‌‌کنند و تصاویرشان در حال بوسه بر لوگوی تیمی جدید منتشر می‌‌‌شود. شرایط وقتی پیچیده‌‌‌تر می‌‌‌شود که یادمان باشد امسال در لیگ‌‌‌های معتبر دنیا جز 2-3 مورد بازیکن خاص و با کیفیت دیگر لژیونری نداریم و بازیکنان ما حتی از لیگ‌‌‌های متوسط هم به لیگ خودمان برمی‌‌‌گردند؛ لیگی که سال‌‌‌هاست چندان مولد نیست. آن‌‌‌سوی این دردسرها تیم ملی را داریم که 10 میلیارد هزینه میزبانی از آنگولایی را می‌‌‌کند که بازی برابر آن، احتمالاً هیچ فایده‌‌‌ای برای تیم و بازیکنانش جز افزایش تعداد گل‌‌‌های ملی طارمی نداشت. آنگولایی که بعید نیست از نصف بیشتر تیم‌‌‌های حاضر در لیگ برتر خودمان هم شکست می‌‌‌خورد. مشکلات تیم ملی بزرگ‌سالان محدود به بازی‌‌‌های تدارکاتی نیست. تیم ما بعد از جام‌‌‌جهانی تغییر نسلی را تجربه نکرده و روی بدنه تیمی که کی‌‌‌روش با آن نتایج پرنوسانی را رقم زد، سوار شده. به‌‌‌وضوح بسیاری از بازیکنان این تیم در جام‌‌‌جهانی بعدی حضور نخواهند داشت اما در تیم حفظ شدند تا لااقل جام‌‌‌ملت‌‌‌ها را آبرومندانه سپری کنیم و محافظه‌‌‌کارانه نتیجه امروز را فدای تجربه برای فردا نکنیم. اما در همین فوتبال آسیا تیم‌‌‌های مثل ژاپن و کره‌‌‌جنوبی را داریم که روز به‌‌‌روز بهتر می‌‌‌شوند و در هر دوره برای جام‌‌‌جهانی بعدی برنامه‌‌‌ریزی می‌‌‌کنند و جالب‌‌‌تر این‌‌‌که در جام ملت‌‌‌ها هم بهتر از ما نتیجه می‌‌‌گیرند. با این اوصاف شاید می‌‌‌شد مثل قبل تنها امیدمان از فوتبال، درخشش تیم‌‌‌های داخلی در لیگ قهرمانان آسیا باشد که آن‌‌‌هم با این شرایط غیرمنتظره‌‌‌ای که به‌‌‌خاطر مخارج عجیب تیم‌‌‌های عربستانی رقم خورده غیرممکن است. هرچند بحث تامین مالی مشترک تیم‌‌‌های عربستانی از یک منبع، می‌‌‌تواند با قوانین فیرپلی مالی فیفا در تضاد باشد و جای خودش قابل پیگیری، اما در شرایط فعلی تنها سرمایه تیم‌‌‌های ما برابر رقبای قدر می‌‌‌توانست هواداران پرشور باشد که آن‌‌‌هم درباره پرسپولیس به‌‌‌خاطر محرومیت و احتمالاً در مراحل بعدی مشکلات ورزشگاه آزادی از آن بی‌‌‌بهره خواهیم بود. حالا تیم امیدمان حذف شده، لیگ شروع نشده غرق حاشیه و بیانیه است، نگرانی‌‌‌ها بعد از بازی‌‌‌های اخیر تیم بزرگ‌سالان با رقبای ضعیف شدت گرفته و لااقل نگاه تیم به جام جهانی آینده و کسب تجربه بازیکنان جوان برای آن‌‌‌روزها نیست، تیم‌‌‌های باشگاهی هم در رقابت‌‌‌های آسیایی روزهای سختی پیش‌‌‌رو دارند؛ مگر این‌‌‌که خلاقیت و غیرت بازیکنان در لحظات حساس اتفاقاتی را رقم بزند که جای برنامه‌‌‌ریزی و کار زیربنایی و... را بگیرد تا بار دیگر به بهانه فوتبال، نشاط و حال خوب را تجربه کنیم.