سوء‌استفاده‌های انسان‌دوستانه و قانونی از تغییر سن!

جوان آنلاین: مجری برنامه از رئیس کمیته داوران فدراسیون فوتبال سؤال می‌کند، چه دادگاهی است که فرد می‌رود درخواست می‌دهد که سال تولدش از ۶۹ به ۷۱ تبدیل شود، رئیس کمیته داوران نیز به راحتی می‌گوید همان دادگاهی که صالح است و همه هم این کار را انجام می‌دهند. این بخش گفت وگوی زنده مجری برنامه فوتبال برتر شبکه ۳ با خداداد افشاریان، واکنش‌های بسیاری را با خود به همراه داشت. اینکه فردی که قرار است مجری عدالت در میدان فوتبال باشد، به این صراحت از یک سوءاستفاده قانونی که نه‌تن‌ها توسط فرزند خود بلکه به ادعای خودش توسط بسیاری دیگر از داوران انجام شده دفاع می‌کند، تأکید دوباره‌ای است بر اینکه به نظر می‌رسد قانون در مورد تغییر سن به خوبی اجرا نمی‌شود. در شرایطی که موضوع سن واقعی افراد هر روز از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود و اخیراً با تغییر قانون بازنشستگی نیز بر اهمیت آن افزوده شده در گفت وگویی که «جوان» با محمدحسین ساکت مستشار سابق دیوانعالی کشور داشته این مسئله بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است.    روند تغییرات شناسنامه‌ای در دادگاه‌ها چگونه است؟ در دوره‌ای که ما مشغول به کار بودیم، دو مورد درباره تعویض‌های شناسنامه‌ای داشتیم که یکی از آن‌ها در مورد اسم بود؛ مثلاً فردی اسمی داشت که زشت بود یا خوش‌آهنگ نبود یا به هر دلیل دیگری آن را دوست نداشت و می‌خواست آن را عوض کند؛ در این مورد من در دادگاه معتقد بودم کسی که به سن بلوغ و رشد رسید، از نظر قانون اساسی این حق را دارد که اسم خود را تغییر دهد؛ یعنی پدرتان یک اسمی برای شما گذاشته، ولی اکنون شما می‌خواهید آن را عوض کنید که حق قانونی و اساسی شماست. البته این اسم عوض کردن مستلزم این بود که دفاتر شناسنامه‌های سه جلدی عوض شود، این مسئله برای اداره ثبت احوال بسیار دشوار بود و عمدتاً هم مخالفت می‌کردند، اصرار داشتند که این اتفاق نیفتد، ولی نظر من این بود که این مسئله حق افراد است و مثلاً اگر کسی اسمش قوچعلی است، دلیل نمی‌شود که، چون پدر و مادر این اسم را انتخاب کرده‌اند، او که به سن رشد رسیده نتواند آن را عوض کند و به همین دلیل من در این خصوص رأی می‌دادم. برخی نیز اسامی مسخره‌ای داشتند به یاد دارم یک نفری اسمی شبیه گودزیلا داشت که مورد تمسخر قرار می‌گرفت و به همین دلیل به نفع او رأی دادم، ولی خب برخی از مواقع نیز دادگاه‌های تجدیدنظر این آرا را نقض می‌کردند.    سازمان ثبت این آرا را به دادگاه تجدیدنظر می‌برد؟ بله، اعتراض می‌کردند. از اول که معترض بودند و لایحه‌های مستند می‌دادند که نمی‌شود و بعد هم که رأی می‌دادیم، می‌رفت تجدیدنظر در تجدیدنظر هم لایحه‌های تندتری می‌نوشتند.    تغییر دیگر شناسنامه‌ای چه بود؟  در مورد سن بود که در این مورد اکثر دادخواست‌ها برای تحصیل بود، مثلاً فرد سنی داشت که نمی‌توانست در کلاس‌های روزنامه شرکت کند و برای همین دادخواست تغییر سن می‌داد البته برخی از مواقع آنقدر صغر سن رسوا بود که مثلاً براساس ادعای طرف در فلان سالی که دیپلم گرفته‌بود باید چهار سال داشته‌باشد یا، چون بیشتر از پنج سال نمی‌شود، سن را کم و زیاد کرد؛ مثلاً وقتی همین ادعا پنج سال فرد را با سال تولد ادعایی‌اش تطبیق می‌دادند، در زمان تولد ادعایی سوم دبستان تحصیل می‌کرده و خب این دادخواست رد می‌شد.    وقتی فرد می‌آید این دادخواست را در مورد سن مطرح می‌کند باید به شکلی اثبات کند که این اتفاق افتاده‌است.  بله، می‌دانید چطور این ادعا را مطرح می‌کردند! مثلاً می‌گفتند این شناسنامه متعلق به بچه قبلی است؛ یعنی این بچه برادر یا خواهری داشته که فوت شده و پدر و مادر هم بدون اینکه شناسنامه جدیدی بگیرند، شناسنامه را برای بچه بعدی که هم جنس او بوده‌اند، نگه داشته‌اند.    مگر خود این کار که شما شناسنامه یک نفر را به اسم نفری دیگر استفاده کرده‌باشند، جرم نیست؟ این کار با سوء‌نیت نبوده‌است. در هر جرمی رکن روانی (عنصر معنوی) شرط تحقق آن جرم است. در مورد جرمی که شما می‌گویید وقتی یک نفر شناسنامه کسی دیگر را به نحوی استفاده کند که ضرری به دیگری برسد یا بخواهد کار خلافی انجام دهد، جرم است.    یعنی در قوانین ثبتی این عمل جرم انگاری نشده‌است؟ نه اینگونه جرم انگاری نشده‌است. جعل هم مطلب دیگری است که این مورد جعل عنوان محسوب نمی‌شود.    خب همین که می‌گویند مثلاً حسن فوت‌شده و ما شناسنامه او را برای حسین استفاده کردیم، جعل عنوان نیست؟ این جعل به آن معنایی که مدنظر شماست، نیست، البته خیلی از مواقع هم بود که ثبت احوال اعتراض خود را مطرح می‌کرد، ولی آن‌ها هم شاهد می‌آوردند.    ما مصداق‌های زیادی از فوتبالیست، عضو هیئت علمی، نماینده مجلس و حتی در خود سازمان ثبت می‌شنویم که طرف با مراجعه به دادگاه سن خود را تغییر داده تا بتواند در حوزه مورد نظر خود وارد شود. هر چقدر هم که جلوتر می‌رویم موضوع سن مثلاً در مورد بازنشستگی و مواردی از این دست اهمیت بیشتری پیدا می‌کند در این شرایط به نظر شما اینکه فردی فقط با شهادت دو نفر و بدون نیاز به دلایل بتواند سن خود را عوض کند، درست است؟ در برابر اسناد رسمی فقط شهادت شهود آن هم در بعضی از شرایط خیلی خاصی می‌تواند مؤثر باشد.    پس فلان ورزشکاری که معروف است سن خود را دستکاری کرده چگونه این کار را انجام داده‌است؟ باید دید دادگاه چطور به این مسئله استناد کرده‌است ولی حتماً اداره ثبت احوال تا آنجایی که بتواند مقاومت می‌کند.    واقعاً این اتفاق می‌افتد؟ یعنی اداره ثبت وقتی در پرونده‌های سجلی طرف دعوا قرار می‌گیرد، حضور پیدا می‌کند؟ بله، معمولاً شرکت می‌کنند و اگر شرکت هم نکنند لایحه‌های مستند می‌نویسند، مثلاً به سوابق تحصیلی استناد می‌کنند و می‌گویند این فرد اگر چنین ادعایی را در مورد سال تولد خود دارد فلان سال دوم دبستان بوده‌است، چگونه چنین چیزی ممکن است؛ اینچنین مقاومتی وجود دارد.    در شرایطی که حتی شایعاتی مطرح است فردی که کارمند سازمان ثبت بوده از طریق حکم دادگاه توانسته سنش را دستکاری کند تا بعد از بازنشستگی دفترخانه تأسیس کند، به نظر می‌رسد که در برخی از موارد هم شاید خود سازمان ثبت خیلی این موارد را پیگیری نکند.  متأسفانه، اگر تخلفی شده‌باشد به دستگاه قضایی یا دستگاهی که این کار را کرده‌است، مربوط است.    دلیل اینگونه تخلفات چیست؟ ضعف قانونی داریم یا ضعف در رویه هاست؟ الان شما به عنوان ناظر بیرونی آیا احساس می‌کنید، این قضیه زیاد شده‌است.    بالاخره آنقدری هست که فرد حتی در تلویزیون هم اعتراف می‌کند که ما رفتیم دادگاه و سن پسرمان را کم کردیم.  ما راجع به مسئله تحصیل اعتقاد نداشتیم که محدودیتی وجود داشته‌باشد. در قدیم دوره‌ای داشتیم به نام اکابر که کسانی که می‌ماندند و مثلاً ۳۰ سال سن داشتند باید دوره خاصی را می‌گذراندند، همچنین یک دوره‌ای هم به نام ششم متفرقه داشتیم. اعتقاد ما این بود که اگر فردی مثلاً یکی دو سال عقب افتاده نباید از تحصیل عادی محروم شود و کمکش می‌کردیم که محروم نشود، البته این فرق دارد با نیت سوء افرادی که سعی دارند مثلاً نماینده شوند یا کار‌های دیگری انجام دهند.    همین دیگر مثلاً طرف می‌خواهد عضو هیئت علمی شود، ۴۵ سال سن دارد، دادخواست می‌دهد و در دادگاه پنج سال سنش را کم می‌کند تا به نصاب قانونی برسد، مواردی از این گوشه و کنار شنیده می‌شود.  این‌ها همان سوءاستفاده از ملاحظات انسان‌دوستانه‌ای است که می‌تواند نیت خیر را تحت‌الشعاع قرار دهد.    خب وقتی ما ملاحظات انسان دوستانه را وارد می‌کنیم، ممکن است فضا برای سوءاستفاده افرادی نیز باز شود و به نظر هم می‌رسد که این اتفاق افتاده‌است. قانون چگونه اجازه می‌دهد چنین ملاحظاتی اتفاق افتد.  باید قانون خیلی سختگیرانه و در موارد استثنایی اجازه دهد. در هر صورت این خلأ قانونی است و متصدیان امر مانند سازمان ثبت احوال باید کاری کنند که این مشکل پیش نیاید. البته الان هم خیلی کمتر رأی می‌دهند و تا آنجایی که می‌دانم خیلی رأی گرفتن برای تغییر سن ممکن نیست. در مورد تغییر اسامی هم غیر از اسم‌های فامیل که در ثبت احوال بررسی می‌شد، اسامی کوچک را هم برده‌اند در خود ثبت احوال و آنجا هیئتی دارند که به مسئله رسیدگی می‌کند و از این جهت حضور دادگاه‌ها در این موضوعات محدود شده‌است. حالا شاید لازم باشد قانونی تصویب شود که شورای ثبت این کار را انجام دهد.    آیا این امکان وجود ندارد که طرف را ببرند پزشکی قانونی تا سنش معلوم شود؟ بله یک راهش هم همین است.    خب این روش خیلی علمی‌تر هم هست.  بله، ولی در سنوات خیلی کم معلوم نمی‌شود مثلاً طرف می‌خواهد یکسال سنش را کم کند، این یکسال را پزشکی قانونی چقدر می‌تواند متوجه شود.    اکنون روند دادخواست دادن برای این مسئله چگونه است؟ چگونه می‌آیند ادعا می‌کنند که مثلاً من متولد ۷۱ هستم نه ۶۹؟ یکیش همان است که ادعا می‌کنند شناسنامه مال برادر یا خواهرش بوده که فوت شده‌است.    خب باید ثابت کنند بچه دیگری داشته اند؟ حالا باید مثلاً نبش قبر کرد و دید چنین برادری بوده یا نه که نمی‌شود، ولی معمولاً ثبت احوال باید بگوید شناسنامه پدر و مادرش را بیاورید، ببینیم چنین بچه‌ای داشته‌اند یا نه.  دیگر مثلاً می‌گویند ثبت احوال در دسترس نبوده و شناسنامه را دیر گرفته‌اند یا مواردی از این دست.    بالاخره وقتی چنین ادعا‌هایی مطرح می‌شود باید علمی هم برای قاضی ایجاد شود، ما درباره دهه ۳۰ یا ۴۰ که صحبت نمی‌کنیم که ثبت احوال آنچنان در دسترس نبود و معلوم نمی‌شد فرد امسال به دنیا آمده یا چهار سال پیش، در عصر حاضر طبیعتاً خیلی به سختی امکان دارد چنین اتفاقی پیش‌آید.  بله درست است، در برابر اسناد رسمی ادعایی پذیرفته نیست فقط شهادت می‌تواند باشد حتی اماره هم قبول نیست، بلکه باید دلیل یا بینه باشد که بینه نیز شاهد است. در مورد شاهد هم اگر قرار باشد دقیق و اصولی رعایت شود و شاهد جرح و تعدیل شود، خیلی از این موارد رد می‌شود و موارد خیلی کمی باقی می‌ماند.    با توجه به همین موارد آیا نیاز نیست رویه را عوض کنیم؟ نه باید قانون را عوض کنیم و تغییر رویه نمی‌تواند کاری انجام دهد.    خود شما هم در خصوص این موضوع تغییر سن خاطره‌ای به یاد دارید؟ مورد جالبی که به یاد دارم، یکی از هم‌دوره‌ای‌های دانشکده ما یکی دو سال از ما پایین‌تر بود، از فرانسه مدرک گرفته‌بود و می‌خواست عضو هیئت علمی شود که خب مشکل سن داشت. از طرفی هم شوهرخواهرش اتفاقاً در سازمان ثبت بود. وقتی که او دادخواست داد، دیدند که خب این رفته درسش را خوانده و حالا هم می‌خواهد برود، عضو هیئت علمی شود، البته آن زمان اینقدر هم رقابت تنگاتنگی نبود که بخواهد جای کسی دیگر را در هیئت علمی بگیرد. وقتی که رأی بدوی را گرفت، من می‌دانستم اگر برود دادگاه تجدیدنظر به احتمال زیاد رأی نقض می‌شود ولی شوهرخواهرش کاری کرده‌بود که سازمان ثبت اعتراض نکند و به قول معروف زیرسیبیلی رد شد. طرف رفت این تغییر سن را انجام داد و بعد هم یکی از اعضای خیلی خوب دانشگاه علامه طباطبایی شد که الان بازنشسته شده‌است.    خب وقتی فردی در دادگاه بدوی چنین رأی بگیرد و در دادگاه تجدیدنظر هم رد نشود، طبیعتاً باید فرد قدرتمندی حداقل از نظر حقوقی باشد؛ یعنی داریم برای فردی استثنا قائل می‌شویم که طبیعتاً فرد قدرتمندی است و خیلی کم پیش می‌آید یک فرد خیلی محروم بتواند چنین رأیی را بگیرد.  یک طرف قضیه هم ممکن است من قاضی باشم که برای فردی که به دنبال تحصیل است، استثنا قائل می‌شدم.    خب وقتی این فردی که دنبال تحصیل هم بود، رأی بدوی را می‌گرفت، در تجدیدنظر هم می‌توانست رأی بگیرد؟ بله، معمولاً در تجدیدنظر هم رأی می‌گرفت.    پس می‌توانیم بگوییم رویه‌ای بوده که چنین آرایی تأیید می‌شده‌است؟ من همیشه به دوستان قضایی می‌گویم اگر همین اطلاعات و داده‌ها را به یک هوش مصنوعی بدهیم، خیلی بهتر از شما رأی می‌دهد، منظور این است که دقیق‌تر است، ولی کار قضایی اینگونه نیست و پیچ و خم‌های خاصی دارد، یعنی شما با یک انسان روبه‌رو هستید و می‌توانید با یک ارفاق یک زندگی را بخرید یا با یک تندی و چشم بستن زندگی را برهم بزنید. از این نظر کار قاضی خیلی اهمیت دارد، به همین دلیل هم قاضی در اسلام آن اختیارات، اهمیت و ارج را دارد. هر چند متأسفانه خیلی‌ها این موارد را رعایت نمی‌کنند، ولی اصل این است. یعنی عدالت یک چیز است و مر قانون یک چیز که ممکن است به هم نخورند.    حتماً این حرف شما صحیح است، فقط نکته این است که ممکن است برخی از این انعطاف سوءاستفاده کنند و شاید الان وقت آن است که در این مسئله تغییر سن موضوع محکم‌تر گرفته شود.  کاملاً همینطور است وقتی که چنین سوءاستفاده‌ای می‌شود باید محکم‌تر نیز گرفته شود.
سایر اخبار این روزنامه
امنیت تنگه هرمز را کشور‌های منطقه تأمین می‌کنند امریکازدایی در امتداد انتقام سخت دولت چگونه از واردات ۲/۶ میلیارد دلاری بنزین  در بودجه ۱۴۰۳ خلاص شود صهیونیست‌ها دیگر رنگ آرامش نخواهند دید هرچه غیر از آهنگران انتخاب کردم غلط اندر غلط بود مصی را فقط پشت در‌های بسته می‌پذیرند اذعان کواکبیان به تأثیر عملکرد روحانی در کاهش مشارکت کیسینجر نزاع امریکا با ایران را  رقابتی بر سر ماهیت نظم جهانی می‌دانست سوء‌استفاده‌های انسان‌دوستانه و قانونی از تغییر سن! رئیسی با قطار پیشرفت  به پرند رفت حجاب زنان در بستر تاریخ  مرگ غم انگیز نوزاد را رقم زد شروع دوباره جنگ با چراغ سبز امریکا گروسی: بعد از ۷ اکتبر برجام بی‌فایده شده است جشن خودکفایی تولید کاغذ کتاب‌های درسی پایه‌گذار جنگ غزه مرد فرهنگ بسیجی، باید‌ها و نباید‌ها فرهنگ مقاومت جغرافیای جهان اسلام را متحول کرد روایت کاریکاتوری وقایع واپسین برگ از دفتر حیات «مقام امنیتی»