دکتر علی میرزامحمدی=جامعه شناس

کوچ نابهنگام بانوی نخبه ایرانی آن هم در دیار غربت یادآور رنج‌های فراموش نشده این دیار در حفاظت و حمایت از فرزندان خود می‌باشد. بار دیگر یادمان افتاده است که باید از نخبه‌های خود حمایت و حفاظت کنیم!
"فرار مغزها" پدیده کهنى است که از این رهگذر در این کشورها صدمات جبران ناپذیرى در بخش‌ها‌ى اقتصادى،اجتماعى و فرهنگى و تمام ابعاد مختلف جامعه وارد مى‌شود.در مطالعات تطبیقی، میزان فرار مغزها از ایران را بالاترین رقم در آسیا ذکر کرده اند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند میزان بالای فرار مغزها، مانعی بر سر راه توسعه اقتصادی ایران است. بر اساس اطلاعات واصله، تعداد قابل توجهی از صاحبان مقام‌های المپیادهای علمی و ورودی‌های دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی با رتبه دو رقمی، پس از دریافت نامه در سال دوم ورود به دانشگاه برای ادامه تحصیل پس از دوره کارشناسی، از بهترین دانشگاه‌های دنیا با بهترین امکانات به این کشورها مهاجرت نموده‌اند که امید بازگشت آنها به میهن تنها 3 درصد است.
در نوع نگرش و جهت گیری شناختی و مدیریتی نسبت به خروج نیروی متخصص از کشورها، به طور کلی سه رویکرد اساسی ارائه شده است:
1- شکار مغزها: در این رویکرد مارکسیستی مهاجرت تصمیم گیری عقلانی نیست و ناشی از اثر تهدید و فشار سیاسی و اقتصادی است که این تهدیدات عمدتا ریشه خارجی دارند.


2- فرار مغزها: در این رویکرد، مهاجرت متخصصان، محصول نقش آفرینی و تعامل مستقیم و غیرمستقیم عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است و این فرآیند با فقدان نظام آموزشی و نبود سیاست کارآمد نیروی انسانی در کشور توسعه نیافته تقویت می‌شود. پیامد این رویکرد کندی رشد کشورهای فرستنده است.
3- چرخش مغزها:در این رویکرد، مهاجرت ماهرین به معنای سرمایه‌گذاری بالقوه است نه از دست دادن آنها و دانشمندان و تحصیلکردگانی که به خارج مهاجرت می‌کنند، به عنوان منابع انسانی آموزش یافته در فعالیت حرفه‌ای و در شرایط بهتر از آنچه که در کشور مبدا شان به آنها ارائه می‌شده است مشغول اند.اگر کشور مبداء بتواند از این منابع که به وسیله سرمایه‌های دیگران شکل گرفته و کامل شده استفاده کند، نسبت به قبل چیزهای بیشتری به دست خواهد آورد.
سه رویکرد مدیریتی خروج نیروی متخصص از کشورها یعنی شکار مغزها، فرار مغزها و چرخش مغزها هر کدام محدویت‌های خاص خود را دارند. نویسنده این نوشتار معتقد است اگر در اثر عوامل مختلف مانند محدودیت‌های شغلی و سکونتی، تهدید و فشار سیاسی و اقتصادی با ریشه خارجی، تعامل مستقیم و غیرمستقیم عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، فقدان نظام آموزشی و نبود سیاست کارآمد نیروی انسانی در کشور توسعه نیافته مذکور نخبه‌ها از کشور مهاجرت کردند کار را نباید خاتمه یافته تلقی نمود. هرچند این روند در مراحل اولیه ممکن است به زیان کشور فرستنده باشد اما مدیریت صحیح می‌تواند این را به فرصت بسیار مناسبی تبدیل کند و در همین جاست که راهبردهای" بازپس گیری نخبگان" مطرح می‌شود.
با ادغام تحلیلی گسست ذهنی( مهاجرت ذهنی یا دلسردی نخبگان از میهن) با گسست فیزیکی (مهاجرت عینی) نخبگان، فضایی را در ذهن می‌توان متصور شد که به شطرنج شباهت دارد.استعاره شطرنج جابه‌جایی معقول مهره‌ها را در ذهن تداعی
می‌کند.شطرنجِ گسست نخبگان، فضایی دوبعدی است که یک بعد آن مهاجرت عینی و بعد دیگر آن مهاجرت ذهنی یا دل کندگی است. با ادغام این دو بعد در همدیگر می‌توان در شطرنج گسست نخبگان به گونه شناسی نخبه‌ها پرداخت.این گونه شناسی نشان می‌دهد که جریان حرکت نخبه‌ها همیشه منفی نیست. اگر چندین هزار ایرانی نخبه در خارج کشور زندگی می‌کنند معنای آن نیست که همه آنها با نظام مخالف هستند و علاقه‌ای به میهن خود ندارند. اگر کشورهای رقیب به فکر شکار نخبه‌ها هستند نباید کار را تمام شده قلمداد نمود بلکه باید به فکر رجعت دادن آنها به میهن بود. اینچنین نخبه‌هایی در خارج پخته تر شده‌اند و کوله باری از دانش و تجربه دارند و اگر برگردند روند توسعه کشور را تسریع خواهند بخشید. برخی از این نخبه‌ها دارای فرزندانی نخبه هستند که در کشورهای دیگر متولد شده‌اند و تمایل دارند به سرزمین پدری خود برگردند. این روند را "راهبرد بازپس گیری نخبه‌ها " می‌توان نامید. در عرصه ورزشی این راهبرد موفقیت‌های خوبی به همراه داشته است.
**نخبه ستیزی و مقابله با آن
برای مقابله با نخبه ستیزی کشورهای رقیب باید ساختار و عناصر آن را شناسایی نمود. دستگاه نخبه‌ستیزی کشورهای رقیب کاملا مدون و حساب شده عمل می‌کند. این ساختار از سه عنصر اصلی به‌وجود آمده است:
1- بازار شکار نخبگان
با توجه به سیاست‌های نخبه ستیزی دشمنان بی‌مناسبت نخواهد بود از اصطلاح بازار شکار نخبگان صحبت کنیم. این اصطلاح ترکیبی ناهمگون می‌نماید چراکه در بازار خرید و فروش کالا صورت می‌گیرد نه شکار! اما کشورهای رقیب از فستیوال‌ها، المپیادها، المپیک‌ها و مسابقه‌ها...به عنوان فرصتی برای شکار نخبگان بهره می‌گیرند!
2- کارگزاران نخبه ستیزی
کارگزاران نخبه ستیزی شامل سفارتخانه‌های برخی کشورها، برخی مشاوران مهاجرت و اقامت به کشورهای دیگر، سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی هستند.
3- راهبردهای نخبه ستیزی
در شطرنج گسست نخبگان، عناصر نخبه ستیز تلاش می‌کنند تا نخبگان را به حرکت‌های نزولی سوق دهند و راهبردهای آنها در این راستا خواهد بود. بر اساس نظریه جغرافیای گسست نخبگان سه راهبرد نخبه ستیزی را می‌توان مشخص نمود:
الف- راهبردهای سوق دادن نخبه‌ها به گسست ذهنی: در این راهبرد سعی بر این است که ذهنیت نخبگان را به نظام تغییر داده و مشروعیت آن را به زیر سوال ببرند.جنگ رسانه‌ای و نرم در این راستا طراحی می‌شود. یکی از راهبردهای اصلی در این راستا بازی دادن نخبگان است.همه نخبگان دارای نقاط ضعف هستند. مخالفان نظام از این نقاط ضعف بهره می‌گیرند و آنها را حذف می‌کنند.
ب- راهبردهای سوق دادن نخبه‌ها به گسست فیزیکی ( مهاجرت): روند مهاجرت نخبه‌ها خودبه خودی نیست بلکه کشورهای صنعتی از شگردهای مختلفی در این کار استفاده می‌کنند. از آن جمله این شگردها تطمیع است. در سالهای اخیر برخی از قهرمانان ورزشی در جام‌های جهانی پیشنهادهای وسوسه کننده‌ای از کشورهای دیگر دریافت کرده اند. مهندسان ایرانی در سالهای اخیر پیشنهادهای وسوسه برانگیزی از برخی شرکت‌های خارجی دریافت کرده اند.
ج- حذف نخبگان
اگر دو راهبرد قبلی موثر واقع نشود بهترین راهبرد حذف نخبگان در قالب ترور فیزیکی نخبگان، ترور سرد یا شخصیت نخبگان(ایجاد شایعه برای نخبگان، هیاهو و جنجال آفرینی، اتهام مصرف مواد مخدر، داشتن روابط نامشروع و رشوه دهی و رشوه گیری) و ربودن نخبگان می‌باشد.
راهبردهای مقابله با نخبه ستیزی دشمنان
الف- راهبردهای قبل از شکار نخبه‌ها
1- راهبرد گاو صندوقی:استعاره گاوصندوق تداعی گر این است که نخبگان سرمایه‌های گران قیمتی‌اند و باید از آنها حفاظت نمود. اقدامات امنیتی و پلیسی در جهت حفاظت آنها و خودداری نمودن از رسانه‌ای شدن نخبگان و فایل بندی اقدامات و پژوهشهای آنها در این راهبرد مطرح می‌شود.
2- راهبرد پایبندسازی اعتقادی:این راهبرد اصل را بر تهذیب قرار داده و معتقد است که می‌توان نخبگان را با اعتقادات پایبند نگه داشت.اتکای به حس میهن دوستی و حس وظیفه به آب، خاک، آیین و اعتقادات اصل کلیدی این راهبرد است.
3- راهبرد تشویق مقابله ای: اساس این راهبرد این است که هر آنچه دیگران پیشنهاد می‌کنند ما بهتر و بیشتر از آنها به شما پیشنهاد می‌کنیم. برای نمونه در سال ۱۳۸۸، دانشگاه صنعتی شریف طی اطلاعیه‌ای از تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد که جهت ادامه تحصیل، از ۲۰دانشگاه برتر دنیا پذیرش همراه با بورس گرفته‌اند دعوت به عمل آورد که بدون آزمون ورودی و در چارچوب آئین‌نامه استعداد درخشان ادامه تحصیل دهند. کمیته جلوگیری از خروج نخبگان نیز در حال تدوین طرح‌هایی برای ارائه به مجلس شورای اسلامی است که انگیزه‌های لازم مادی و معنوی را برای جلوگیری تدریجی از خروج نخبگان
فراهم می‌کند.
4- راهبرد پیشگیرانه: این راهبرد در دو سطح بلند مدت و کوتاه مدت عملی می‌شود.
راهبردهای پیشگیرانه بلند مدت:این راهبردها فرار مغزها را در دو وجه بالفعل و بالقوه مورد بررسی قرار می‌دهد و تنها در شکل خروج فیزیکی افراد نخبه و مهاجرت جغرافیایی آنها محدود نمی‌شود، بلکه به اقتضای شرایط اقتصادی- سیاسی به شکل‌های مختلفی ظاهر می‌شود.برنامه ریزی‌های جامع و همبسته که برای آینده نگری و حل مسائل کلان اقتصادی اجتماعی تبیین می‌شوند، چنانچه مبتنی بر پژوهش‌های واقع‌بینانه قبلی و در جهت تعادل جریان اجتماعی و کاهش نابرابری‌های اقتصادی باشند، خواهی نخواهی ( و احتمالا" در دراز مدت یا میان مدت ) به التیام فرآیندهای نامتعادل مثل فرار مغزها می‌انجامد.به نظر می‌رسد کشورهای جهان سوم باید به کمک اندیشمندان خود یا با توجه به تجارب کمابیش ناموفقی که در گذشته داشته‌اند، اقدام به تدوین برنامه‌های توسعه بومی کنند تا در این رهگذر، نظام آموزشی و رابطه یادگیری نیز در جهت بومی شدن و برخورد با مسائل داخلی
تغییر کند.
راهبردهای پیشگیرانه کوتاه مدت: در کنار راهبردهای بلند مدت باید را ه‌های برای التیام بخشیدن کوتاه‌مدت در پیش گرفت.
مرحله شناخت:نخستین گام در راهبردهای پیشگیرانه کوتاه مدت کوشش در جهت فراهم آوردن آمارهای دقیق جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی درباره برون کوچی نیروی علمی و ماهر و کسب آگاهی واقع‌بینانه از زیان‌های اقتصادی- اجتماعی درباره آن است.انجام دادن پژوهش‌های میدانی در داخل و خارج از کشور از علل مهاجرت نخبگان و موانع بازگشت آنها و بررسی تجارت کشورهای موفّق در برخورد با پدیده فرار مغزها گام مهمی در مرحله شناخت مسئله می‌تواند تلقی شود.
مرحله سازماندهی و سیاست‌گذاری:در این مرحله نتایج تحقیقات مرحله شناخت به مسئولان و تصمیم‌گیران و عموم مردم در جهت اصلاح نگرش به پدیده فرار مغزها باید انعکاس یابد.تشکیل انجمن‌های علمی ـ تخصّصی؛ توسعه ارتباط تشکیلات تخصّصی و صنفی نخبگان با انجمن‌های صنعتی و کاربردی، به منظور حمایت سرمایه‌گذاران از دانشمندان و سیاست‌های تشویقی در این سیاست‌گذاری می‌تواند از اولویت‌های اصلی باشد.
مرحله اجرایی:اجرای سیاست‌های تشویقی از طریق تامین امکانات مالی و دیگر مزایای مادی ممکن است در این جریان تاثیر قابل توجهی داشته باشد.لیکن کارایی و شناخت پیامدهای مالی و اقتصادی این امر مستلزم بررسی کافی کارشناسانه است. بالاخره فراهم آوردن زمینه مشارکت فعال متخصصین در امور مملکتی و بها دادن به اظهار نظرها بر پایه معیارهای منطقی و علمی می‌تواند در تخفیف تعارض‌های سلیقه‌ای و سمت گیری‌های فردی موثر افتد و احتمال دارد از شدت انگیزه‌ها و عوامل محرک فرار مغزها بکاهد.به نظر می‌رسد تقویت نهاد تحقیق و توسعه ( R&D ) و اعمال آن به صورت یک خط مشی بنیادی، روش کارساز باشد.
ب- راهبردهای پس از شکار نخبه‌ها:
برخی از پژوهشگران مانند چلپی از این راهبرد به عنوان "استراتژی بازیافت" ذکر می‌کنند.استراتژی بازیافت از دو شیوه بهره می‌گیرد:
1- راهبرد بازگشت: برگرداندن مهاجران به کشور در این راهبرد جا می‌گیرد.برگرداندن مهاجران نیاز به مطالعات مختلف و سیاست‌گذاری اصولی دارد.گسترش فعالیتهای رسانه‌ای در قالب ماهواره و وبلاگ، ترتیب دادن همایش‌های ایرانیان خارج از کشور، عضویت نخبه‌های ورزشی در تیم‌های ملی و باشگاهی، سرمایه‌گذاری در جهت گسترش زبان فارسی و استفاده اصولی از احساسات وطن پرستانه در این راستا قرار دارد.
2- راهبرد ارتباط: این راهبرد بر این اساس استوار است که چون بسیاری از نخبه‌های مهاجر مایل به بازگشت نیستند با توسعه بانک اطلاعات متخصصین ایرانی ضمن برقراری همکاری و ارتباط علمی از این افراد در جهت رشد و توسعه کشور بهره برد. خوشبختانه دعوت از نخبه‌های ایرانی خارج از کشور در همایش‌های علمی و فرهنگی داخلی فرصت خوبی در این راستا است.بسیاری از نخبه‌های مهاجر در ایام تعطیلات برای دیدار اقوام خود به ایران مسافرت می‌کنند این ارتباطات صمیمانه می‌توان حس وطن دوستی و حس تعلق به سرزمین آبا و اجدادی را در آنها زنده کند.
به نظر نویسنده راهبرد ارتباط پیش زمینه راهبرد بازگشت است.برخی از نخبه‌هایی که با راهبرد ارتباط جذب خواهند شده بعدها برای همیشه در کشور ماندگار خواهند شد.