خدایار سعیدوزیری

قریب به سه ماه از بهار اعتدال گذشته و در آستانه آغاز به‌کار دولت دوازدهم قرار داریم و منتخب ملت تا چند روز دیگر باید یاران خود را برای اداره کشور در چهار سال پیش‌رو به مجلس شورای اسلامی معرفی کند. مردم نیز از هر قشری اعم از آن بیست و چهار میلیون رای‌دهنده به دکتر روحانی و قریب به چهارمیلیونی که در صف ماندند و فرصت انداختن رای به صندوق برایشان فراهم نشد تا عموم ملت ایران منتظر تحقق مطالبات و انتظاراتی هستند که بسیاری از آنها را در میتینگ‌های انتخاباتی فریاد زده‌اند یا از طرق دیگر از جمله فضای مجازی به گوش مسئولان و منتخب خویش که امروز رئیس‌جمهور بیش از هشتاد میلیون ایرانی است رسانده‌اند، اما در این میان از چندی پیش برخی سیاسیون بحث‌هایی را برای تاثیرگذاری در چینش کابینه آغاز کرده‌اند که البته قطعا بسیاری از آنها نه برای سهم‌خواهی که از سردلسوزی بوده و هست، لکن از آنجایی که این مشورت‌ها از سطح گفتگوهای داخلی به سطح رسانه‌ها و جامعه کشیده شده، نمی‌توان درباب تاثیرات نه‌چندان مثبت آن بی‌تفاوت ماند.
اگر امروز دکتر روحانی بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه زده‌اند به سبب اعتماد مردم به راه، روش و مشی‌ای است که ایشان را نماینده آن می‌دانستند و به توانمندی ایشان در حرکت در این مسیر باور داشته و دارند و حال در انتظار وفای به عهدند که مسئولیتی بس سنگین بر دوش منتخب ملت است. بدیهی است مسئولیت در برابر بهره‌مندی از اختیارات معنا پیدا می‌کند، نمی‌توان به کسی راه و روش و نیروهایی را تحمیل کرد و سپس از وی انتظار تحقق وعده‌هایش را نیز داشت! چراکه هرکس برای رسیدن به هدف شیوه و روش خود را دارد و باید بتواند یاران خود را برای رسیدن به هدف بنا به تشخیص خود و متناسب با راهبرد خویش انتخاب کند و از قضا دکتر روحانی با در دست داشتن ریاست‌جمهوری در چهارسال گذشته به‌خوبی نشان داده‌اند سنجیده‌ترین و متناسب‌ترین انتخاب‌‎ها را برای تحقق وعده‌های خود دارند.
اینکه هر روز افرادی از گوشه‌ای شخص یا اشخاصی را برای پست‌هایی در دولت معرفی و سعی در تحمیل گزینه‌هایشان به رئیس‌جمهوری محترم کنند و در جامعه اینگونه القا کند که اگر فلان شخص در فلان پست گمارده نشود، گویی دولت از وعده‌های خود عدول کرده و در این راه مردم را نیز تحریک کرده و کارهایی مانند توفان توئیتری و... راه بیندازند تا منتخب ملت را در محذور قرار دهند، نه تنها کاری است غیراخلاقی، بلکه به جرات می‌توان آن را گل به خودی‌هایی دانست که نتیجه آن در انتخابات‌های آتی مشاهده خواهد شد! چراکه اگر خدایی ناکرده آن افراد موفق شدند گزینه‌های خود را به منتخب ملت تحمیل کنند، آیا چندی بعد که تحقق برخی وعده‌ها با آن نیروها ممکن نشد نیز حاضرند مسئولیت این ناکامی‌ها را به عهده بگیرند یا یکباره همه را به گردن رئیس‌جمهوری انداخته و با ناامیدکردن مردم از انتخاب و اعتماد خود به مسیر اعتدال زمینه را بار دیگر برای پیروزی تندروی در انتخابات آتی باز می‌کنند؟! خوب است این عزیزان بدانند رئیس‌جمهوری مدیون کسی به جز ملت ایران نیست و جز در برابر قانون و ملت ایران نیز پاسخگوی اقدامات و انتخاب‌های خود نیست، پس بهتر است جماعت سیاسیون نیز
به جای این تفرقه‌افکنی‌ها، مشی فروتنانه‌ بزرگانی را که بسیار بیش از ایشان در این پیروزی نقش داشته‌اند پیش گیرند و به حفظ وحدت حاصله حول محور اعتدال کمک کنند و بهانه به دیگرانی که به‌دنبال متهم‌کردن کابینه آینده به جناحی‌بودن و سیاسی‌بودن هستند، ندهند تا کشور در آینده نیز در این جاده ایمن طی طریق کند و مجالی برای تندروی فراهم نشود.