روزنامه آفتاب یزد
1396/05/12
وحید ابوالحسنزاده
عصری که در آن زندگی میکنیم، عصر مبادله متقابل انواع دستاوردها و محصولات در سطح بینالمللی است. جهانی که با گسترش اینترنت و تلویزیون و... در حال شکلگرفتن است و افراد جامعه با استفاده از این ابزارها در حال کنش متقابل هستند. کنشی که مبتنی بر رابطه متقابل و تاثیر متقابل است. حال سوال اینجاست که آیا ما هم میتوانیم محصولات خود را به این بازار انتقال بدهیم یا نه! سیب ما چه کم از اپل آنها دارد؟ آیا محصول ما نمیتواند در بازار بینالمللی رقابت کند؟!در این گفتار نمیخواهیم که از شرکت اپل و نحوه سودآوری آن بحث کنیم اینکه چگونه این شرکت عظیم محصولات خود را بهدست مصرفکنندگان در سراسر جهان میرساند و چقدر سود هنگفتی که عاید تولیدکنندگان و کشور صادرکننده که نمیکند! در اینجا منظور از اپل، سیب کشاورزان بیچاره و مستضعفی است که اینجانب هم جزئی از آنها هستم. وقتی که در حین تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد جامعهشناسی بودم برای تامین مخارج تحصیل، تصمیم گرفتم در یکی از باغات
سیب خویشاوندان خود کار کنم و حاصلش بین طرفین تقسیم میشد که در نهایت بعد از یکسال کار شبانهروزی و طاقتفرسا، نه تنها سود نبردیم که هیچ! بلکه بیش از چند میلیون هم ضرر کردیم. بههر حال این تجربه اینجانب در چند سال پیش در شغل کشاورزی بود و وقتی الان هم فریاد کشاورزان بیچاره را میشنوم که طلب کمک از مسئولان میکنند که چرا محصولات آنها به فروش نمیرسد، ناخودآگاه به یاد تجربه تلخ گذشته میافتم که چقدر شغل کشاورزی مقدس و در عین حال سخت و طاقتفرساست. شغلی که باید 9 ماه کار کنی و در سه ماه محصول خود را برداشت و به فروش برسانی و توشهای برای زمستان سخت خود ذخیره کرده باشی و وای بر آن روزی که نتوانی در این سه ماه تابستان ذخیره پولی و غذایی و... داشته باشی که در این صورت اوضاع خیلی سخت خواهد شد! خیلی! آن موقع نه ماه سال را باید گرسنه خوابید تا وقتی که زمان برداشت سال بعد فرا رسد.
ما در مشکینشهر زندگی میکنیم شهری که شاید به لطف نعمت خدادادی از جمله آبگرمهای درمانی و طبیعت بکر و نیز به لطف سرمایهگذاران بخش خصوصی و دولتی، وضعیت گردشگریاش در حال تبدیل شدن به قطب گردشگری نه تنها در کشور بلکه در جهان است. مثلا پل معلق که در سطح خاورمیانه طولانیترین هست و زیپلاین و.... اما برای شکوفایی هر شهری باید مسائل و مشکلات را هم گفت تا شاید زودتر در مسیر توسعه قدم گذاشت. باید اذعان کرد که شغل اکثر افراد کشاورزی است و در حال حاضر اقتصاد شهر بر مدار کشاورزی میچرخد. اما در چند سال اخیر وضع کشاورزان در این شهر خیلی سخت شده است. همین الان که این متن را مینویسم کشاورزانی را میبینم که در حال خون گریهکردن هستند و محصول سیب خود را نمیتوانند به فروش برسانند و بیچاره آنها که محصولاتشان در باغ مانده و در حال از بین رفتن است و هیچ کاری هم نمیتوانند بکنند. چون که در صورت برداشت محصول، ضرر خواهند کرد. به خاطر اینکه هزینه تمام شده محصول بیش از قیمت فروش هست و چه بهتر که محصولات در باغ از بین برود! این اوضاع سخت و بحرانی، برای کشاورزان این نکته را القا میکند که دیگر باید قید کشاورزی و روستا را زد و برای بهدست آوردن اندک متاعی، به شهر مهاجرت کرد و این یعنی بیکاری میلیونی افرادی که در شغل کشاورزی مشغول بودهاند که میتواند مسئله به مراتب حادی را بهوجود بیاورد. پس همه مسئولان باید فکری برای فروش این محصول بکنند. شاید که انگیزهای برای کشاورزان جهت ادامه این شغل ایجاد شود.
سایر اخبار این روزنامه
قبولی خرداد
اگر بگذارند روحانی محبوب میماند
دلیل اصلی کنارهگیری ناطق از مسئولیتها
دستمان برای تحریم ایران بسته است
آقای روحانی! موانع را با شجاعت به مردم بگویید
روحانی و چالشهای فزاینده
آموزش وپرورش و ضرورت تداوم «گفتمان ملی»
حمایت آسیاتک از رقابت های قهرمانی بوچیا بانوان کشور
تعیین تکلیف سه موسسه غیرمجاز نهایی شد
شرمسار این همه لطف!
خدایار سعیدوزیری
خیرالله سام دلیری
نیما نعمتی=کارشناس ارشد محیطزیست شهری
وحید ابوالحسنزاده
این طبیب از دیدن بیمار میترسد؟!
امید مافی روزنامه نگار