یک نقد به برخی اصلاح طلبان

1- یکی از لوازم پویا ماندن جریان های سیاسی نقددرون گفتمانی درآن است.درجریانی اگر باب نقد بسته شود انواع و اقسام معضلات رخ می دهد.در تاریخ معاصر ایران به وفور شاهد این مدعا بودیم.جریان اصولگرا در برهه ای تلاش کرد صدای مخالفی از این جریان بلند نشود و هرکس هم نقدی را مطرح نمود با القاب مختلف طرد شد.همین نگاه بسته باعث شد این جریان به واگرایی فعلی برسد .اصولگرایان با این استدلال که نباید گذاشت رقیب از نقاط ضعف سوء استفاده کند، افروغ ها و مطهری ها را از اردوگاه خود خارج ساختند و در عوض به کوچک زاده ها و رسایی ها میدان دادند تا میز و صندلی ها را حفظ کنند.اما آنان اکنون هم نهادهای انتخابی را از دست داده و هم دچار بحران های متعدد درون گفتمانی شده اند.
2- این گزاره گفته شد تا عرض شود این نکته مشمول جریان اصلاح طلبی نیز می شود.خوشبختانه اصلاح طلبان راستین، در طول سال های گذشته با توجه به خصلت این جریان همواره از نقد درون گفتمانی استقبال و آن را عاملی برای رسیدن به سرمنزل مقصود ارزیابی کرده اند.بعضا دیده شده بدون نگرانی بابت خوش رقصی رقیب، بزرگان اصلاحات نقاط ضعف را هشدار داده و خواستار علاج آن شده اند.شاید یکی از عواملی که این جریان در جامعه، خاستگاه بیشتر و مطمئن تری دارد...
همین نکته و عامل باشد.جریانی که بسته و درون آن همچون تاریکخانه ای نمور است که کسی حق تابانیدن نوردر آن را ندارد قدر مسلم محب مردم نیست.شفافیت واقعی و به دور از سیاسی بازی های رایج، اصلی است که جذب کننده آراء مردمی است.
3- یکی از مواردی که این روز ها بسیار توی ذوق می زند تفاوت رفتار برخی اصلاح طلبان در دو برهه پیش و پسا انتخابات است.بدین شکل که متاسفانه دیده می شود برخی از آقایان کردار و گفتارشان در زمان انتخابات به گونه ای و پس از آن به گونه ای دیگر است و شاهد تناقض 180 درجه ای هستیم.فی المثل فردی که ادعای اصلاح طلبی دارد قبل از برگزاری انتخابات مدام دم از مردم می زد اما حالا مردم و مطالبات آنان جایی در سخنان او ندارد.به عبارت ساده رفتار این عده در آستانه انتخابات با انتصابات متفاوت است.


4-شاید پاسخ داده شود این موضوع لازمه فعل سیاسی است و ناچارا می توان برخی اوقات با توجه به شرایط و اقتضائات موجود انعطاف هایی را انجام داد.اما این توجیه قابل پذیرش نیست چرا که مواردی که به چشم می خورد انعطاف نیست بلکه انقطاع و تغییر مسیر است.
5- فرجام چنین رویکردهایی مشمئز کننده است.مردم ایران با توجه به آگاهی که به سبب ظهور و بروز شبکه‌های اجتماعی و موبایلی نصیب شان شده به سادگی می توانند چنین نفاق هایی را تشخیص و تمییز دهند. به هرحال تمام اصلاح طلبان باید تکلیف خودشان را تعیین کنند؛مردم و مطالبات آنان اولویت چندم آنان قرار دارد. ممکن است این رفتارها چندصباحی میز و صندلی را نصیب افراد مذکور نماید اما دیر نیست روزی که دست این مدعیان اصلاح طلبی رو شود و از طرف جامعه محکوم و منفور گردند.