پاییز رنگارنگ روابط ایران و اعراب

جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، آنچه را «دو اَبَراستراتژی» سیاست خارجی توصیف شده، محور دیپلماسی ایران در دور دوم ریاست‌جمهوری حسن روحانی معرفی کرده است. ظریف هرچند مسائل اقتصادی را یکی از این «دو ابراستراتژی» اعلام کرد، اما محور سخنان و استدلال‌های ظریف درباره سیاست منطقه‌ای ایران، خصوصا در خلیج فارس، به‌وضوح نشان می‌دهد، تصحیح روابط با همسایگان عرب، اکنون به بالاترین اولویت سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. هرچند میزان موفق یا موثر بودن سیاست‌های جدید تهران چندان مشخص نیست، اما منابع دیپلماتیک مقیم منطقه با خوشبینی نسبی موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند. این منابع معتقدند جدای از علایقی که ممکن است دو رقیب منطقه را به هم نزدیک کند، تغییر جهت برخی تحولات منطقه خاورمیانه از یک‌سو و هزینه‌بر‌شدن بسیاری از سیاست‌های چندسال اخیر از سوی دیگر، حتما تهران و ریاض را وادار و متقاعد به بازنگری یا حداقل جابه‌جایی اولویت‌های دیپلماسی طرفینی میان خود کرده است. یک مقام دیپلماتیک عرب مقیم خلیج فارس که دولت متبوعش روابط نه‌چندان گرم، اما غیرخصمانه‌ای با ایران دارد و مایل به افشای هویت خود نیست، می‌گوید: «مطمئن است سعودی‌ها در این بازنگری پیشقدم بوده‌اند؛ البته بنا به‌دلیل خود.» او می‌گوید: «آنها اکنون خود را در وضعیتی غیرقابل پیش‌بینی و نه‌چندان‌مطلوب و نگران‌کننده می‌بینند. اما اگر ریاض به این نتیجه رسیده که کنارآمدن با تهران منطقی است، اجازه دهید از آن استقبال کنیم.» اما صرف‌نظر از دیدگاه‌های این دیپلمات عرب، به باور من ایران نیز برای پایان‌دادن به مناقشات خود با عربستان و در مقیاسی وسیع‌تر، با اعراب، به اندازه کافی دلایل و انگیزه‌هایی پیش رو دارد. چنین انگیزه‌ای به‌گفته بسیاری از ناظران امور ایران صرف‌نظر از دلایل آن، راه را برای دست‌کم آنچه می‌توان «جلو‌گیری از عمیق‌تر‌شدن سوءتفاهم‌ها و اختلافات» توصیف کرد، هموارتر می‌کند. این دلایل که اکنون تهران با عنوان «ابراستراتژی» از آنها یاد کرده و مترصد است اهدافی راهبردی و عملیاتی بر مبنای آن طراحی کند، در گذشته‌ای نه‌چندان دور و پس از روی کارآمدن حسن روحانی در سال‌2013 کمابیش مطرح شده بودند.
ادامه صفحه 16