طلوع خورشید امامت و ولایت از کرانه بعثت

حکمت مطلقه و بالغه الهی بر آن قرار گرفت که برای راهنمایی و هدایت انسان به عنوان گل سرسبد هستی و حرکت او به سوی اوج کمال و تعالی و سعادت واقعی، هدایتگرانی از جنس خودش اما وصل به وجود حضرت باری مبعوث شوند و از طریق «وحی» از خدا بگیرند و بیاموزند و سپس این جانمایه‌های هدایت الهی را به گوش دل و جان مردمان برسانند و بپوشانند.
پس خدای تعالی هزاران رسول و نبی از جمله پنج پیامبر اولوالعزم برانگیخت از نوح نبی ا...، ابراهیم خلیل ا...، موسی کلیم ا...، عیسی روح ا... تا «مصطفی خاتم» حضرت حبیب ا... و مشیت الهی بر «ختم نبوت» به وجود حضرت محمد(ص) تعلق گرفت و پس از وفات این اشرف و اعظم پیامبران دریچه وحی الهی بسته شد.
اما به اقتضای حکمت الهی پیش از آن حادثه عظمی و رحلت حضرت مصطفی در آخرین سال عمر این جهانی حبیب ا... و در حجة الوداع وحی آمد از سوی خدا بر مصطفی که ابلاغ کند آن «امر» خدا را، همان امر ربانی سراسر حکمتی که پیوند دهنده «نبوت» است به «امامت» و پیوند دهنده «ولایت» به «ولایت» و «امامت» و «وصایت» و نقطه وصل «ثقلین» وصل «ثقل اکبر» و قرآن به «ثقل اصغر» و عترت.
و چه شکوهمند هنگامه و لحظه‌ای بود گاه اعلام آن فرمان الهی همان امری که خداوند خالق هستی اعلام و ابلاغ آن را توسط پیامبر به مردم، معادل همه نبوت او دانست، نبوت 23 ساله‌ای که اگر به این ابلاغ، نمی‌انجامید بنابر صریح قرآن گویا حضرت خاتم به رسالت خود عمل نکرده است، این چه بزرگ و سرنوشت ساز ابلاغی بود که خدای تعالی آن را معادل نبوت و عمل به رسالت حضرت ختمی مرتبت ذکر فرمود، ابلاغ و اعلانی که براساس «قاعده لطف» خدا، انسان را حتی پس از پایان بعثت انبیا و ختم نبوت به حال خود وانگذاشت و برای تداوم روشنایی بخشی به راه واقعی کمال و سعادت انسان، در پی خورشید وجود خاتم النبیین آفتاب وجود مرتضی علی را بر آدمیان،‌ها دی و ولی قرار داد و همان لحظه جوشش مستانه «خم غدیر» در نزدیکی جحفه، عرش و فرش را و گوش هزاران هزار «حاجّ» طواف خانه کعبه کرده   را پر کرد از تبریک حاضران آن زمین و ملائکه آسمان.


همان لحظه که «اولی» و مولا بر مسلمانان به فرمان خدا بر فراز جهاز شتران فرمود: «من کنت مولا فهذا علی مولاه» چه سرنوشت ساز امری بود این امر الهی که سرگشتگی انسان و اشرف مخلوق را در «وادی حیرانی» نمی‌خواست و روا نمی‌داشت و بر همین مبنا با علم و مشیت خود،  حکیمانه، بعثت و نبوت و ولایت را به امامت و ولایت و  وصایت گره زد و تکلیف انسان را پس از خاتم پیامبران با معرفی‌ها دی و مرشد و ولی و مولای اهل ایمان تا آخرالزمان روشن و مشخص کرد.
پس ما هم «قدر غدیر» را بدانیم هم به واسطه اصل آن ابلاغ و پیام سرنوشت ساز الهی و هم به واسطه شخص انتخاب شده قدر غدیری را بدانیم که حضرت باری پنجره وحی الهی را با سپردن تفسیر قرآن به «قرآن ناطق» بازنگاه داشت، قدر غدیری که خداوند عزوجل، برادر و پسر عم و داماد پیامبر، شوی زهرای اطهر را، همان که سائل را به هنگام رکوع، انگشتری می‌بخشد ولی و جانشین پیامبر خود قرار می‌دهد، همان که به گاه خطر در بستر پیامبر «جانفدایی» او را می‌پذیرد، همو که ضربت شمشیرش در خندق، افضل از عبادت جن و انس برشمرده می‌شود، همو که امیر بیان است، از همه، اعدل، ارحم، اتقی، اشجع و افضل مردمان جهان بعد از پیامبر رحمت است همو که رسول خاتم وجودش را «باب مدینه علم نبوی» می‌خواند و او را به «منزله»‌ها رون پس از «موسی» برای خود برمی شمرد، همان علی که حتی دمی به شرک و کفر، نفسی نکشید، همان علی که به اراده الهی «ساقی کوثر» است و قسیم «نار و جنت» سلام بر غدیر و قدر و قرآن، سلام بر اهل ایمان، سلام بر وحدت آفرینان، سلام بر همه پیامبران و هدایتگران الهی و سلام بر پیامبر عظیم الشان اسلام و عترت طاهرینش و سلام بر حضرت صاحب الزمان (عج) ذخیره جهان.