روزنامه آفتاب یزد
1396/06/19
سیمای زنی بر درگاه بهشت!
جیران ٣۴ سال پلک نزد.از روزی که کبوترش رفت، میان سایهها و کابوسها سرگردان بود. جیران صدای چکمه تمام سربازان را به خاطر سپرده بود و میدانست گم گشته اش دیر یا زود مادر را به آرامشی ابدی دعوت خواهد کرد.آنا در همه این سالها دلش را از دامنه سهند به پشت خاکریزها راهی کرده بود و برای رسیدن پیکر پسرکش روزها را شماره میکرد. چه سخت بود اما بوییدن پیراهن پسر در جارختی و واکس زدن کفشهایش،وقتی هیچ خط و خبری از استخوانهای طفل گم شده به دستش نمیرسید.جیران ٣۴ سال خون گریست و با حسرت به تمام دامادهای تبریز نگاه کرد.جیران یک عمر مرد و زنده شد و شرحه شرحه در برابر قاب عکس پسرش نشست و دم نزد.لابد میدانست سربازش با رختی از کرباس و مرجان و صدف یک روز برخواهد گشت و جگر تشنه مادر را سیراب خواهد کرد.لابد همه چیز را میدانست که تا لحظه رسیدن حسن سینه پردردش از هوا انباشته بود و چشمان بیسویش آکنده از آرزوی لقا. بمیرم برای شتک سرشک غلطانت آنا. بمیرم...حالا که پس از این همه سال حسن برگشته،فرصت برای جاودانگی مهیا شده و جیران میخواهد یک دل سیر بخوابد.تبریز در مه فرو رفته بود که غبار پیراهن سربازش را طوطیای چشمانش کرد و تمام. با آمدن پسر،مادر برای همیشه غنود تا زین پس رویا ببیند و دیگر خوابش با صدای چکمه سربازان آشفته نگردد.
پیرزن به آرامش رسید وقتی که آن یار رویینه تنش به خانه برگشت و بی شکیب و بیقرار شمد سیاهی که مادر بر سر میکشید را در بوسه غرقه کرد.
حالا سین صدای خسته جیران است که میرسد از سیم تا سکوت. حالا سین برای آنا همان سیب و سنجد و سمنو است.عیدت مبارک جیران. نوروز در شهریور چه طعمی دارد خدای خانههای پر از بغض دنیا...؟
سایر اخبار این روزنامه
آقای شهردار محاصره نشوید
سیمای زنی بر درگاه بهشت!
درخواست ساخت کلیپ
پیچاندن خبرنگار به روش شهرداری منطقه 14
دیروز منکر املاک نجومی بودند امروز دلواپس شدهاند
تشکر مولانا عبدالحمید از پاسخ مقام معظم رهبری
ابقای شکوری راد
چرا به دو کولبر شلیک شد؟!
برجام از هم بپاشد مسئله کره شمالی حل نمیشود
مسئولی به وعده خود عمل نکند منافق است
تشکیل ناتوی اسلامی امکان پذیر است؟
پادرمیانی ناموفق ترامپ
تقدیم به مادر شهید حسن جنگجو
آقای شهردار محاصره نشوید
سیمای زنی بر درگاه بهشت!
احیای بانوی اول