دورخیز اصلاح‌طلبان و اعتدالیون برای 1400

محمد هدایتی- تحرکات برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 کم‌کم آغازشده است.
شاید مهم‌ترین پرسش درباره انتخابات 1400 سرنوشت ائتلاف میان اصلاح‌طلبان و نیروهای موسوم به اعتدال‌گراست. ائتلافی که در چند انتخابات اخیر با وجود همه محدودیت‌ها، موفقیت‌های چشمگیری داشته است و دو مرتبه حسن روحانی را روانه پاستور کرده است. زیربنای این ائتلاف شرایط سخت و متصلب سیاسی بود. اما کم‌کم نشانه‌هایی از واگرایی میان طرفین دیده می‌شود. شاید مساله‌ای که ائتلاف را مساله‌دار کرد، چینش کابینه از سوی حسن روحانی بود. برای بسیاری از اصلاح‌طلبان چینش کابینه نسبتی با خواست اصلاح‌طلبی ندارد و تقاضاهای اجتماعی را پاسخ نداده است. در واقع چهار سال پس از آغاز پروژه نرمالیزاسیون، بسیاری انتظار داشتند روحانی به صورت مشخص‌تر و واضح‌تری مسیر معطوف به تغییر و اصلاح را در پیش گیرد. از طرف دیگر نشانه‌هایی از وجود تعارض میان دو طیف نزدیک به روحانی دیده می‌شود؛ طیف اصلاح‌طلبان به نمایندگی اسحاق جهانگیری و طیف نیروهای محافظه‌کارتر در حزب اعتدال و توسعه به نمایندگی نوبخت و واعظی. تعارضی که گویا در آن کفه قدرت نمایندگان اعتدال و توسعه سنگین‌تر است. همه اینها آینده ائتلاف را مبهم کرده است تا جایی که محمدرضا عارف حتی خبر از پایان ائتلاف داده است. برخی نیز از این گفته‌اند که نیروهای اعتدال‌گرا در پی مطرح کردن علی لاریجانی به‌عنوان گزینه مطلوب‌شان هستند.
احتمالا مهم‌ترین مساله و دغدغه برای اصلاح‌طلبان، سرمایه اجتماعی آنها باشد؛ سرمایه‌ای که یک بار در اواسط دهه 80 آن را از دست دادند و برای سال‌ها آنها را از قدرت دور کرد. در چند سال اخیر در سال‌های ائتلاف، از سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان و به ویژه رهبران محبوب آنها بسیار هزینه شد. آنها اکنون با این مساله مواجه هستند که در ازای خرج کردن این سرمایه اجتماعی چه افق‌های جدیدی گشوده شده است؛ هم به لحاظ تسهیل جایگاه خود در حاکمیت و هم پیگیری مطالبات حامیان‌شان. در مسیر آزادی‌های مدنی و اجتماعی، یعنی ایده‌های اصلی جنبش اصلاح‌طلبی، چه گشایشی صورت گرفته است؟ و مهم‌تر شاید چالش‌های اقتصادی است. اگرچه در دوره حسن روحانی ثبات اقتصادی افزون شده است اما دورنمای شرایط اقتصادی به ویژه وضعیت دهک‌های پایین جامعه نگران‌کننده است؛ روندی که می‌تواند طبقات به ویژه پایین را از اصلاح‌طلبان رویگردان کند. همه اینها احتمالا به پای اصلاح‌طلبان نوشته می‌شود.
پیش از هر ائتلاف احتمالی در سال 1400 اصلاح‌طلبان باید از خود بپرسند که تا چه حد خواسته‌های بدنه اجتماعی‌شان را پیگیری کرده‌اند و اساسا اصلاح‌طلبی اکنون به چه معناست. آیا معطوف است به بسط تدریجی آزادی‌های اجتماعی و مدنی یا اینکه چنان در مناسبات و بازی‌های قدرت گرفتار شده است که دیگر وقعی به این اهداف نمی‌نهند. آنها باید درس گرفته باشند که سرمایه اجتماعی‌شان تا چه حد شکننده است و شاید دیگر سخت بتوانند بدنه اجتماعی‌شان را بسیج کنند.
hedayati.mohammad@yahoo.com