روزنامه قانون
1396/07/29
قلب تپنده تراكنش منطقه در ايران است
بانكها در حال گذار به فرآيند بانكداري ديجيتال هستند كه در واقع بانكداري شعبه محور به شمار نميروددر بانكداري ديجيتال، قوام و پيشران بانك، فناوري محسوب ميشود
در بانكهاي ديجيتال در بستر پلتفرمهايي كه در اختيار مشتريان قرار ميگيرد، كارهاي بانكي را انجام ميدهند
بايد شرايطي فراهم شود كه بانكها در كشور ما از حالت سنتي خارج شوند
استانداردهاي بانكداري ما در حوزههاي مختلف بايد مطابق با استانداردهاي جهاني بانكداري تغيير يابد
در كشور ما حوزه فينتك بيشتر با نام شركتهاي استارتاپي شناخته ميشود
براي پيشبرد امور در نظام بانكي كشور، بايد بر بخش خصوصي و شركتهاي فناوري تكيه و تاكيد داشته باشيم
زمان اينكه همه چيز را در يك بانك جمع كنيم، گذشته است؛ بايد داشتهها را با كسب و كارهاي نوپا به اشتراك بگذاريم
در آينده همكاري و مشاركت بانكها و فينتكها رقم خواهد خورد كه بتوانند فضاي نظام بانكي كشور را متحول كنند
بخشي در ايران كه اميد آنميرود خصوصيسازي درآن به نتيجه برسد، فناوري است
ايران كشوري سرشار از منابع غني طبيعي و استعدادهاي بسيار است و همانگونه كه ميدانيد زماني مهد علم و دانش بوده است ولي متاسفانه با وجود اين همه نعمتهاي خدادادي و استعدادهاي فراوان، امروز در زمره كشورهاي در حال توسعه محسوب ميشود و شايد بتوان گفت تا دستيابي به تكنولوژيهاي برتر در زمينههاي مختلف راه زيادي پيشرودارد و آنچه مسلم است اينكه براي پيشرفت در حوزههاي مختلف اقتصادي نياز به ابزار كارآمد احساسميشود ولي در اين ميان مشكلي وجود دارد كه در تبادل تكنولوژي و سرمايهگذاري محدوديتهاي بسياري براي كشور ما ايجاد شده است. ايران هنوزنتوانسته از امكانات غولهاي تكنولوژي جهان استفاده كند؛ با اين وجود در حال حاضر تعداد قابل توجهی از شرکتهای فناوری پیشرفته کوچک و خصوصی در كشور فعاليت دارند كه توانستهاند با ارتقای سطح دانش پرسنلی خود، ارتباطات لازم با شرکتهای همکار خود را در سطح جهانی برقرار و قراردادهایی را منعقد کنند كه نكته مثبتي محسوب ميشود. همانگونه كه ميدانيد، كشور ما منابع وسیعی از نفت و گاز دارد؛ با اين وجود بايد تلاش شود تا وابستگي بيش از اندازه اقتصاد كشور از روي اين منابع برداشته و به بخشهاي ديگر توجه ويژه شود. راههاي مختلفي براي توسعه علم و فناوري در كشورها وجود دارند، از جمله اين روشها كه در كشور ما نيز به كار گرفته شده، استفاده از شركتهاي دانشبنيان در بخشخصوصي است كه رشد بسيار خوبي را نيز تجربه كردهاند ولي دوباره نياز به گسترش بيشتر فعاليتها در اين حوزه و پيشرفت احساس ميشود. براي اين كار بايد سرمایه گذاری در شرکتهای کوچک و متوسط انجام گيرد و تامین مالی بیشتر و زیرساختها در حوزه ICT و حمل ونقل نيز ارتقا پيدا كند، همچنين از ظرفيتهاي حوزه تجارت الكترونيك به خوبي استفاده شود. از آنجايي كه ایران دارای نیروی انسانی گسترده و كارآمدي است كه به دليل مشكلات اقتصادي موجود نتوانستهاند توان و استعداد خود را در بخشهاي مورد نياز در كشور به كار ببندند، باید تلاش كرد تا نقش بخش خصوصی در اقتصاد کشور تقویت شود که این امر درپی ارتباط شرکتها و صنایع بالغ با شرکتهای دانش بنیان نوپا مهیا میشود. همچنين در اين زمينه باید به بحث نوسازی زیرساختها نیز توجه کرد؛ چراكه وجود زیرساختهای فرسوده در بسیاری از کشورها مشاهدهميشود اما آنچه اهميت دارد، نوسازی زیرساخت دیجیتال و فناوری اطلاعات است. خوشبختانه کارکردهای فناوری اطلاعات در بخشهاي اقتصادي در دو دهه اخیر، تفاوتهای بسیاری پیدا کرده است. يكي از اين بخشها، صنعت بانكداري در كشور ماست كه لزوم پيشرفت تكنولوژيهاي جديد و فناوري در آن به شدت احساس ميشود. امروز دیگر فناوري اطلاعات به عنوان یک ابزار و یا تسهیل کننده سایر عملیات و فرآیندها به شمار نميرود بلکه فناوری اطلاعات موتور محرکه همه بخشها تلقيميشود. در واقع ميتوان گفت امروزه فناوري اطلاعات در بانکها نقش بسيار اساسي ايفا ميكند؛ به گونهاي كه برخي كارشناسان معتقدند شايد فناوري تنها بخشي باشد كه بتواند نجاتبخش سيستم بانكي كشور از شكل سنتي آن باشد. درخصوص صنعت بانكداري و ضرورت پيشرفت فناوري در اين صنعت با «محمدمرادبيات» مدیرعامل مرکز فرهنگسازی و آموزش بانکداری الکترونیک (فابا) گفتو گويي ترتيب داديم. بيات از نگرش جديدي در نظام بانكي كشور كه مبتني بر فناوري است، برايمان ميگويد و معتقد است در دنياي امروز بانكداري بدوندرنظرگرفتن مقوله فناوري امكانپذير نيست. مشروح گفتوگوي «قانون» با اين كارشناس ارشد بانكي را در ادامه ميخوانيد:
ارزیابی شما از شیوه بانکداری و وضعیت نظام بانکی در کشور چگونه است؟ فکر میکنید ضرورت ایجاد تحول در صنعت بانکی ایران تا چه حد است؟
بايد به مشكلات و مسائل نظام بانكي ايران از ديدگاهي نو نگريست؛ از ديدگاه من به مشكلات نظام بانكي ميتوان از زاويه فناوري نگاه كرد زيرا موضوع بانكداري در حال حاضر بدون توجه به مقوله فناوري قابل انجام نيست. چه بسا در آينده به دليل روندهاي موثر فناورانهاي كه در دنيا شكل گرفته است، در اين حوزه شاهد تغييرات گستردهاي باشيم. به تعبير بسياري از بزرگان و متخصصان اين حوزه، ممكن است در آينده بانك به معناي امروزي وجود نداشته باشد، در حالي كه بانكداري هميشه وجود خواهد داشت؛ يعني دوران بانك در هيات ساختمانها و شعب فعلي و شكل و شمايلي كه مردم در حال حاضر مشاهده ميكنند، به دليل گسترش فناوريهاي جديد به سر آمده است و بايد به سمت ديگري حركت كند. بانكها در سه مرحله در حال گذار از اين وضعيت هستند؛ نخست بانكهاي سنتي با ساختمانهاي بزرگ و شعبههاي مفصل كه دريافت و پرداختهاي خود را از طريق شعبه بانكها انجام ميدهند. ديگري بانكداري الكترونيك كه از طريق دستگاههاي ايتي ام، درگاههاي اينترنتي و موبايلبانكها و ساير سرويسهايي كه بانكها تعبيه كردهاند، است كه اين روزها آن را به شكل گسترده در جامعه مشاهده ميكنيم. مساله اين است كه بانكها در حال گذار به فرآيند ديگري هستند كه همان بانكداري ديجيتال است و در واقع بانكداري شعبه محور به شمار نرفته و نوعي از بانكداري محسوب نميشود كه از فناوري فقط براي سرعت بخشيدن به كارها استفاده كند بلكه در اين نوع بانكداري، قوام و پيشران بانك، فناوري محسوب ميشود و به تعبير ديگر در بانكهاي ديجيتال در بستر پلتفرمهايي كه در اختيار مشتريان قرار ميگيرد، كارهاي بانكي را انجام ميدهند و در واقع تقاضاي سرويس داده و سرويس را دريافت ميكنند. در بانكداري ديجيتال اينگونه نيست كه بانكها سرويسهاي كليشهاي را به مردم ارائه كنند و مردم نيز ناچار باشند در قالب همين كليشهها خدمات دريافت كنندبلكه پلتفرمها آنقدر منعطف، ژلهاي و سيالند كه ميتوانند هر نوع سرويسي را ارائه دهند و هر فرد به تناسب نوع كسبوكار، شغل و درخواست خود ميتواند از بانك، سرويس مناسب دريافت كند.
برای ایجاد تحول در نظام بانکی ایران، چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
براي اين كار بايد سه اتفاق بزرگ را در نظام بانكي رقم بزنيم. يكي اينكه استانداردهاي بانكداري ما در حوزههاي مختلف، مطابق با استانداردهاي جهاني بانكداري تغيير يابد. بانكهاي ما بايد در مسائل مختلف از موضوع گزارشگري مالي گرفته تا رعایت مقررات و استانداردهاي ضد پولشويي یا رعایت كفايت سرمايه، خود را در حد استانداردهاي روز جهاني تقويت كنند تا بتوانند به سلامت، مراودات بانكي را در دنياي امروز انجام دهند. همانگونه كه ميدانيد، كاربري بانك سهولت انجام تجارت است. تجارت بر چه محور و بستري در دنياي امروز انجام ميگيرد؟ در حال حاضر در شرايطي به سر ميبريم كه مردم چمدان و گوني پول با خود جابهجا نميكنند، تجارت در جهان امروز الكترونيكی شده و در بستري خاص گسترش داده ميشود؛ همچنين پرداختها به صورت الكترونيك درآمده است. زماني ما در كشور ميتوانيم از حالت جزيرهاي خارج شده و حصارها را بشكنيم و بانكداري را رونق ببخشيم و تجارت الكترونيك را گسترش دهيم كه استانداردهاي جهاني را رعايت كنيم.
گذشته از ضرورت ایجاد تحول در نظام بانکی و ایجاد تغییر از شیوههای سنتی به شیوههای مدرن و فناورانه، آیا به نظر شما در حال حاضر نظام مدیریتی در بانکداری کشور مطلوب و مورد توجه است؟
موضوع مهم ديگر كه وجود دارد، بحث فرآيندهاي مديريتي جديد است و بايد شرايطي فراهم شود كه بانكها در كشور ما از حالت سنتي خارج شوند. در نظام بانكي كشور ما نوعي آسيب وجود دارد و آن اين است كه جلوي باجه را تا حدودي به شكل الكترونيكي و مكانيزه درآورده و از فناوري و تكنولوژي روز دنيا استفاده كردهايم و مردم نيز در حال استفاده از آن هستند؛ بهگونهاي كه ماهانه يكونيم ميليارد تراكنش بانكي در بسترهاي مجازي درحال انجام است ولي فرآيندهاي مديريتي در كشور ما همسو با تكنولوژيهاي نو متحول نشدهاند.در واقع حتي به نوعي مي توان گفت قلب تپنده تراكنش در ايران مي تپد. به عبارتی وضعيت ما مانند اين است كه بر ماشين بنز سوار هستيم ولي همچنان فرهنگ و روحيه درشكه سواري را در خودمان حفظ كردهايم. بنابراين دومين موضوعي كه بايد مد نظر قرار گيرد، تحولات فرآيندهاي اداري و سومين مورد نيز، بحث فناوري است.
با توجه به آنچه گفتید، فکر میکنید آیا این نظام بانکی کشور ماست که به سمت شیوههای فناورانه حرکت میکند یا فشار فناوری، ما را به آن سمت سوق میدهد؟
در واقع سوال اين است كه كدام فناوري و به چه صورتي بايد انتخاب شود؟ آيا فشار فناوري است كه ما را به سمت و سوهايي كه ميخواهد، ميكشاند يا راهبردهايي متناسب با مقتضيات بانكي و بومي خود داريم و بر مبناي آن فناوري را انتخاب ميكنيم؟ در پاسخ به نظر ميرسد، با وجود اينكه كشور ما از دريافت تكنولوژيهاي جديد استقبال ميكند اما يك ايراد بزرگ وجود دارد؛ چرا كه فشار فناوري است كه ما را به هر سمتوسويي ميكشاند، نه راهبردهاي مشخص كه چگونه فناوري را جذب كنيم. موضوع ديگر اين است كه در بحث فناوري به هيچ عنوان ايستايي معنا ندارد و بايد پويا باشيم. اگر در اين مقطع زماني ايستا باشيم، حتي اگر فناورترين نظام بانكي را در اختيار داشته باشيم، ميرايي به دنبال ما خواهد آمد. در واقع تنها با پويايي است كه ميتوانيم خودمان را سر پا نگه داريم، آن نيز پويايي با موضوع اينكه خودمان را با روندها و ترفندهاي موثر فناوري جهان همسو سازيم و ببينيم كه دنيا به كدام سمت ميرود. بايد ببينيم در دنيا چه بحثي در بانكداري از اهميت ويژهاي برخوردار است؛ بهعنوان مثال اينكه موبايل بانكينگ موضوع جدي است يا اینترنت اشیا(IOT) يا فين تك و كدام يك از اينهاست كه تحولات اساسي در نظام بانكي و پرداخت ما ايجاد ميكند. آيا ما اينها را درك كردهايم؟ آيا بستري براي به كارگيري اين بخشها فراهم كردهايم؟ اين موضوعات بسيار اهميت دارد و بايد به آنها پرداخته شود. اين موضوع بسيار مهم است كه چگونه از منظر فناوري، موجب تحول در نظام بانكي كشور شويم.
بخشخصوصی تا چه اندازه در بانکداری کشور موثر است؟
موضوع ديگري كه بايد در اينجا به آن اشاره شود، اين است كه از آنجايي كه فناوري در نظام بانكي ما به صورت پايه و اساس درآمده، براي پيشبرد امور در نظام بانكي كشور، بايد برخلاف گذشته، بر بخش خصوصي و شركتهاي فناوري، تكيه و تاكيد داشته باشيم؛ يعني بانكها مديريت و نظارت داشتهباشند ولي سرويسها را از بخشخصوصي دريافت كنند. به هميندليل است كه در حال حاضر شاهد هستيم كه شركتهاي بخشخصوصي در حوزه فناوري در سالهاي گذشته رشد خوبي داشته و خدمات خوبي را ارائه كردهاند؛ در حوزه زیرساخت، سوييچ وCORE Banking تواناییهای خوبی ایجاد شده است. در واقع نگاه بايد تغيير كند و براي بخشخصوصي بستري فراهم كنيم كه فقط اين بخش و آن محصول خاص و شركتي كه از كيفيت بهتر و قيمت مناسبتر و خدمات پشتيباني موثرتري برخوردار است، بتواند سهم بيشتري را در بازار به خود اختصاص دهد. اين در حالي است كه كم و بيش دچار آسيب شدهايم و اين نگراني وجود دارد كه اين آسيب تشديد شود و اين آسيب اين است كه روابط پنهاني و رانتهاي پشت پرده در بخش خصوصي ما محور امور قرار بگيرد و برخي افراد توانمند در اين حوزه از فعاليت و ارائه سرويس به بانكها دور بمانند.
مدتی است که کسبوکارهای نوپا و شرکتهای استارتاپی در کشور ما فعال هستند، نقش آنها در صنعت بانکی ما تا چه اندازه پررنگ است و توجه به استارتاپها تا چه حد اهمیت دارد؟
مورد بعدي كسبوكارها و شركتهاي نوپا و شركتهاي استارتاپي هستند. در كشور ما حوزه فينتك كه بيشتر با نام شركتهاي استارتاپي شناخته ميشود، موضوعي است كه نظام بانكي ما بايد به شدت به سمت آن حرکت كند. در حال حاضر موج فينتك به راه افتاده است و نظام بانكي بايد بتواند اين موج را در هاضمه خود هضم كند و سپس گوهري پديد آورد كه بهطوركامل اقتصادي، موثر و به روز باشد و به هميندليل است كه ما بايد بخش عمدهاي از تحقیق و پژوهش نظام بانكي و صنعت پرداخت خود را كه ممكن است پيش از اين در بسترهاي دروني انجام ميگرفته، به شركتهاي استارتاپي محول كنيم؛ به اين معنا كه مشكلاتمان را به اين شركتها عرضه كنيم و دغدغهها را براي آنها توضيح دهيم وبهطورمتقابل اين كسبوكارهاي چابك و نوپا براي آنها ايدهپردازي كرده و راهکار و محصول ارائه دهندتا بانک و شرکتپرداخت دست به انتخاب بزند. به بيان ديگر زمان اينكه همه چيز را در يك بانك جمع كنيم، گذشته است، بايد بسياري از داشتهها را با كسبوكارهاي نوپا به اشتراك بگذاريم؛چرا که در آينده همكاري و مشاركت بانكها و فينتكها رقم خواهد خورد كه بتوانند فضاي نظام بانكي كشور را متحول كنند و پيش ببرند و شركاي قابل اعتمادي براي يكديگر باشند.
با توجه به اینکه شورای پول و اعتبار اهمیت ویژهای در مسائل بانکی کشور دارد و همچنین اهمیت توجه بخش خصوصی، این موضوع که بیشتر اعضای این شورا از بخش دولتی انتخاب میشوند و قدرت بخش خصوصی در این شورا بسیار کمرنگ است، به نوعی آسیب محسوب نمیشود؟
در بحث شوراي پول و اعتبار مناسبتر اين است كه حداقل در ميان افكار عمومي، وزن بيشتري به بخشخصوصي در گزينههاي انتخابي داده ميشد. به نظر من افكار عمومي اين حق را دارند كه بپرسند چرا وزنه بخش خصوصي در اين شورا تا اين حد سبك است. اين افراد قانوني انتخاب ميشوند و حق رييسجمهور است كه بر مبناي قانون، افرادي را براي اين شورا معرفي كند ولي بحث اين است كه ما اگر قبول داريم كه طبق سند چشم انداز در سال 1404 بايد برترين كشور منطقه باشيم، راه دستيابي به اين مهم از توسعه كسب و كارهاي خصوصي ميگذرد و اين مساله بايد در تمام قسمتها ديده شود و بخشي از آن شوراي پول و اعتبار است؛ بنابراين بايد اين بخش را در افكار عمومي گسترش داده و تلاش كنيم كه بخشخصوصي در اينجا فربهتر شود. اما مشكلي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه چهرههاي اقتصادي كشور ما در بخشخصوصي به بخش دولتي گره خوردهاند كه اين گرهها، گلوگاهها و بسترهاي اكثريت قاطع توان اقتصادي ما در اختيار بخش دولتي است. براي مثال آقاي نهاونديان تا همين چند سال پيش به عنوان نماينده پارلمان بخشخصوصي مطرح بود؛ در حالي كه اكنون ازسوي بخش دولتي حضور دارد و وضعيت آقاي نيلي نيز به همين صورت است. اين به اين معناست كه چهرههاي اقتصادي در كشور ما قابل تفكيك نيستند، براي اينكه متعلق به بخش خصوصي يا دولتي هستند. در اينجا نكتهاي وجود دارد و آن اين است كه افرادي كه انتخاب شدهاند، جدا از اينكه در حال حاضر نماينده چه بخشي هستند، بايد برشي به افكار اين عده زد كه آيا اين افراد نسبت به فربه كردن، بسترسازي و ايجاد فضا براي بخش خصوصي چنين نگرشي دارند يا خير. يعني بيش از اينكه به تركيب افراد به دليل عوض شدن موقعيتشان سالي يك بار از دولتي به خصوصي و برعكس، توجه شود، بايد به نگرش آنها دقت داشت. چه بسا مدير دولتي، رييس كل بانك مركزي يا وزير اقتصاد يا نماينده رييسجمهور در شوراي پول و اعتبار حضورداشته اما معتقد باشد كه بايد بسترها براي بخش خصوصي فراهم شود. حتي ممكن است نماينده بخش خصوصي كه حضور دارد، نتواند بسترهاي لازم را براي اين بخش فراهم كند. اگر بر تفكر ، توجه ويژه داشته باشيم، آن نيز در جامعهاي كه مرزها به طور كامل مشخص نيست و همه گلوگاهها در دست دولت است، شايد بتوانيم قضاوت بهتري داشته باشيم.
فکر میکنید آینده خصوصیسازی در ایران به کجا خواهد رسید؟
بخشي در ايران كه اميد آن ميرود خصوصيسازي در آن به نتيجه برسد، فناوري است. اگر اقتصاد ما بخواهد بر بستر سنتي بچرخد، خصوصيسازي امكانپذير نيست ولي اگر پوستاندازي كند و به اقتصاد فناوري محور تغيير شكل دهد، ممكن است. تفكر ما متاسفانه تفكر كشور نفت خيز است كه صادرات نفت انجام شود و پول نفت وارد خزانه شود. اين مورد دوام زيادي نخواهد داشت زيرا بسترها عوض شده است. صنايع مالي و بانكي به همين دليل بايد تغيير شكل دهند. متاسفانه تفكر ما همچنان دولتي و سنتي است ولي پديدهاي به نام فناوري وجود دارد كه خود را به ما تحميل ميكند و شايد تنها نقطه اميدي براي رسيدن به خصوصيسازي باشد.
سایر اخبار این روزنامه
نظر شورای نگهبان نقض حقالناس است
میراث فر هنگی روی ویبر ه
پوزخند پيرمردها به قانون
گزينه غلط وزارت علوم
سواري روي موج اعتراضات
تبرئه متهمان پالم
حضور خاوري ديگر در سيستم بانكي
با نرخ سود بالافعالان اقتصادي اجازه بقا و دوام پيدا نمي كنند
قلب تپنده تراكنش منطقه در ايران است
جلسه کمیسیون بهداشت برای کاهش نمک در نان
حضور خاوري ديگر در سيستم بانكي