تفاوت مصدق و پهلوی‌ها برای آمریکا

وقتی ما از کلمه استکبار استفاده می‌کنیم مطمئنا عقبه‌ای دارد. آمریکا به دولت‌های مسلمان هیچ‌گاه روی خوشی نشان نداده است. در جنگ‌های مختلف می‌‌بینیم که از احساسات مسلمانان برای جنگ با کمونیست‌ها در شوروی استفاده کردند. عموما با دولت‌های ملی اختلاف‌نظر جدی داشتند. دکتر مصدق فکر می‌کرد آمریکایی‌ها می‌توانند کمکش کنند در حالی که درواقع این‌طور نبود؛ آمریکا به‌دنبال منافع خودش بود، فرقی هم نمی‌کند دولت مصدق باشد یا دولت امروز. حتی مصدقی که به آمریکا خوش‌بین بود و دیپلماسی لبخند داشت، خیری از آمریکایی‌ها ندید. مساله در بعد کلی مفهوم استقلال است یعنی هرجا هر کشوری بخواهد استقلال داشته باشد آمریکایی‌ها مخالف آنها هستند؛ چراکه می‌خواهند به همه تسلط داشته باشند. آمریکایی‌ها در کل غیرقابل اعتمادند. الان هم همین‌طور است.   آن‌موقع تصور مصدق این بود که می‌تواند از آمریکا کمک بگیرد در صورتی که خود سردمداران آمریکا و شرایط آمریکا این‌گونه بود که به‌شدت به نفت ارزان‌قیمت احتیاج داشتند و با انگلیسی‌ها در یک تعامل بودند. اگر نگوییم که مصدق به آمریکا اعتماد داشت اما مطمئنا می‌توانیم بگوییم به آنها خوش‌بین بود بنابراین دکتر مصدق با یک بینش خوش‌بینانه نسبت به آمریکا و اینکه قطعا از دولتش در برابر انگلیس حمایت می‌کنند، طی مصاحبه‌های رادیویی و تلویزیونی بارها اعلام می‌کند و نامه‌ای مستقیم به رئیس‌جمهورهای آمریکا در رابطه با کمک مالی آمریکا به ایران می‌نویسد. ترومن طبق وعده‌ای که داده بود به ایران کمک مالی می‌کند اما این کمک انجام نمی شود. دکتر مصدق در آن زمان که اقتصاد ایران مورد تحریم قرار گرفته بود، دوباره برای آیزنهاور، رئیس‌جمهور جدید آمریکا نامه نوشت و از او درخواست کمک کرد ولی او آب پاکی را روی دست مصدق ریخت و کمکی نکرد. آمریکایی‌ها بعدها نیز از این خوش‌بینی استفاده کردند و تا یک‌قدمی محل کار دکتر مصدق آمدند. آنها در امور مختلف و تصمیم‌گیری دکتر مصدق موثر بودند و این مساله به کودتای 28 مرداد منجر شد. یک روایتی است که می‌گوید سفیر آمریکا در فاصله روزهای 25 تا 28 مرداد از دکتر مصدق خواسته بود عملی در برابر کودتاچیان انجام ندهد و درنهایت شاه توانست با کمک آمریکایی‌ها کودتا را شکل دهد. اکنون هم اگر اتفاقات برجام را در نظر بگیریم، می‌بینیم که آنها در رابطه با این مساله چطور عمل کردند. اگر بگوییم که گذشته‌‌ها، گذشته است درست نیست؛ معیار سنجش‌مان باید گذشته و برخورد آمریکایی‌ها باشد. نباید گفت آن برخورد آمریکا با دولت مصدق بوده است. بعضی‌ها بر این عقیده بودند که آمریکای امروز با آمریکای گذشته متفاوت است، آن آمریکایی که کودتا کرد کجا و این آمریکایی که الان برای مذاکره آمده است کجا. اما حالا نتیجه این نگاه را می بینیم. پهلوی هیچ‌چیزی از خودش نداشت و این مساله بود که باعث انتخاب  آنها توسط آمریکا شد. وجود حکومت پهلوی یعنی وجود آمریکا. پهلوی‌ها از خود تصمیمی نداشتند، آن چیزی که با حضور پهلوی برای آمریکایی‌ها رقم می‌خورد برای اهداف‌شان بسیار موثر بود. با حضور پهلوی، آمریکا توانست نفوذ خود را تقویت کند، بعد از کودتای 28 مرداد نفوذ آمریکا در دولت ایران بیشتر شد، ارتش ایران پر از مستشارهای نظامی آمریکا شد و عملا آمریکایی‌ها بر ما حکومت می‌کردند. حکومت مصدق با تمام گرایش‌ها و خوش‌بینی‌ها موردنظر آمریکا نبود.