روزنامه همدلی
1396/08/21
دکتر داوری اردکانی در مقاله ای با عنوان «دانشگاه چیست؟» مطرح کرد: دانشگاه هنوز نگران فرهنگ است
نگرانی بنیانگذاران دانشگاه در مورد فرهنگ و علمدوستی و تعلق خاطر به حقیقت باعث حفظ بقا دانشگاه شده است.دانشگاه باید پروای آینده داشته باشد و یکی از نشانههای توجه به آینده و آینده داشتن پروا و مراقبت است.
اینکه دانشگاه هنوز مورد تامل فلسفی قرار نگرفته و باید مورد تامل فلسفی قرار گیرد، قولی است که متفکران ایران به آن پرداختهاند و بر روی آن اتفاق نظر دارند. یکی از کسانی که به این موضوع پرداخته است، داری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم و استاد فلسفه است. وی در توضیح و تفسیر دانشگاه، با پرسشی دانشگاه را مورد سوال قرار داده است و به گونهای سعی کرده است تا به این پرسش مهم پاسخ دهد که تاکنون بخش اول این مقاله به چاپ رسیده است و به خاطر اهمیتی که این موضوع دارد، به آن پرداختهایم، البته به علت اینکه این مقاله طولانی است، تنها به مقدمه آن پرداختهایم که دارای اهمیت است. توضیحاتی در مورد مقدمه این مقاله را به خوانندگان «همدلی» تقدیم میکنیم.
اردکانی پیش از پرداختن به پرسشها و پاسخهای خود، مقدمهای تقریر کرده و در آن آورده است:»ظاهراً طرح این پرسش چندان وجهی نداشته باشد؛ زیرا بیشتر مردم میدانند که دانشگاه چیست و شاید خود، در دانشگاه درس خوانده باشند یا فرزندان و نزدیکانشان در آنجا درس بخوانند. پرسشهایی از این قبیل هم که چرا دانشگاه به وجود آمده و تاکنون منشا چه آثاری بوده و اگر نبود چه نقصان و خسرانی پدید میآمد و... زائد و بیهوده است. هیچیک از ما نمیتوانیم بپذیریم که در کشور دانشگاه نباشد و کار دانش و پژوهش تعطیل شود. پیداست که کسی نمیگوید دانشگاه نباشد و اگر بپرسند دانشگاه چیست، به قصد مخالفت نمیپرسند.»
وی موضوع مورد پرسش خود را امری جهانی میداند و بر این باور است که «اتفاقاً این ما نیستیم که میپرسیم دانشگاه چیست، بلکه اروپاییان و آمریکاییان صاحبنظر به دانشگاه و آینده آن میاندیشند. دانشگاههای اروپا و آمریکای توسعهیافته نه در تحقیق و تفکر و نظر بلکه در رسوم و آداب و تشریفات برای همه جهان آسوهاند و آنها هر چه بکنند و بگویند، جهان توسعهنیافته بیدرنگ و تامل پیروی میکند.»
این استاد فلسفه معتقد است که «دانشگاه باید پروای آینده داشته باشد و یکی از نشانههای توجه به آینده و آینده داشتن، پروا و مراقبت است. به عبارت دیگر، پروا نداشتن و نگران نبودن و با غفلت زیستن میتواند نشانه درجازدن در زمان حال مکرر باشد. وقتی نمیپرسیم دانشگاه چه کرده است و چه میکند و چه باید بکند، پیداست که بر کار و بار و برنامه و آموزش و پژوهش آن نظارت نداریم و میگذاریم به هرجا میخواهد برود و هرچه میخواهد بکند.»
وی تصریح میکند که یکی از عوامل مهمی که مایه حفظ و بقای دانشگاه شده، نگرانی بنیانگذاران دانشگاه در مورد فرهنگ و علمدوستی و تعلق خاطر به حقیقت است. وی افزوده است:«دانشگاه هنوز نگران فرهنگ است. اینجا فرهنگ به معنی متداول لفظ و مورد بحث در انسانشناسی و مردمشناسی نیست، بلکه مراد از آن، خودآگاهی انسان به مقام خویش و به نسبتش با جهان و اراده به دانایی است. شاید بنیانگذاران دنیای جدید کموبیش این را از دور دریافته بودند که راه آغاز شده در رنسانس یا از قرن هجدهم (و شاید بهتر باشد با توجه به نظر یک فیلسوف معاصر که از انفجار بمب هیدروژنی در شعر پارمنیدس گفته است، این آغاز را 2500 سال پیش بدانیم) به غلبه تکنیک بر همهجا و همهچیز میرسد و میپنداشتهاند که فرهنگ میتواند مانع این وضع شود. به عبارت دیگر نظر آنها این بود که عناصری از سنت یونانی و علایق و رسوم آکادمی افلاطون و لوکائون و ارسطو را در تاسیس و قوام دانشگاهها حفظ کنند. به هر حال وجود روح علمدوستی و در آمیختن آن با روحیه انتقادی که از مقومهای دوران تجدد بود، پرسش از چیزها و ازجمله پرسش از دانشگاه و راه آینده آن را تا مدتها زنده نگه میداشت. اکنون این فرهنگ از آن جهت به خطر افتاده است که تکنولوژی به آن نیاز ندارد و به قدرت و غروری رسیده است که به هیچ قیدی گردن نمیگذارد. معهذا جهان توسعهنیافته اگر طالب توسعه است و نمیخواهد در راه آن افتان و خیزان به سختی و کندی قدم بردارد، باید در کار و بار و علم و عمل و گفتار و رفتار خود بنگرد و ببیند از علم چه فایده میشود و علوم با هم در چه نسبتی قرار دارند و آموزش و پژوهش با زندگی مردم پیوند دارد و چه مشکلها با آن رفع یا حل میشود.»
رئیس فرهنگستان علوم در این راستا تصریح کرده:«به صراحت بگویم در دانشگاههای جهان توسعهنیافته اگر علوم انسانی و اجتماعی ضعیف و بیرمق باشد، از پژوهشهای علوم دیگر سود چندانی عاید کشور نمیشود. دانشگاه در جهان در حال توسعه قائم به علوم انسانی است. این دانشگاهها با پیشرفت علوم انسانی نشاط و روح پیدا میکنند و با ضعف و ناتوانی علوم انسانی چه بسا که در دیگر علوم قدر پژوهشها معلوم نشود؛ زیرا فلسفه و علوم انسانی به صورت تحقیقی آن است که تا حدودی میتوان سیر رشد و پیشرفت را نظم و تعادل بخشید. تحولی که در 200 سال اخیر در دانشگاهها روی داده در اصل حاصل تامل در کار و بار دانشگاه بوده و بسیاری از دانشگاهها سعی کردهاند که روح فرهنگ را در دانشگاه نگاه دارند شاید این سعی، همواره به یک اندازه بجا و کارساز و مایه بهبود نبوده و نشده است و البته هر تدبیری برای همهجا نیست و همیشه گرهگشایی ندارد. اکنون اگر با غلبه تکنیک بر همهچیز و همهجا و حتی بر خرد ابزاری رسمی، جهان تجدد بیشتر به ضرورت تسلیم شده است، هنوز آنجا صاحبنظران کم و بیش کوشش میکنند که جهانشان در برابر این ضرورت، تسلیم محض نباشد. جهانِ درحالتوسعه از ابتدا وضعی متفاوت داشته و از ابتدای تاریخ تجددمآبیش نه فقط ضرورتها را پذیرفته بلکه چندان با ضرورت انس و الفت پیدا کرده است که اگر در جایی امکان گزینش و اختیار هم باشد، از اختیار خودداری میکند تا راه آن اختیار بسته شود و با خیال راحت دست تسلیم در برابر ضرورت بالا برد. برای این جهان دانشگاه، دانشگاه نیست بلکه یک حیثیت است و البته که علم مایه آبرومندی و حیثیت هم میتواند باشد اما اگر دانشگاه برای حیثیت باشد، دیگر دانشگاه نیست و حداکثر یک زینت یا وسیلهای برای مفاخرت است.»
این استاد فلسفه در مقدمه با طرح پرسشی مبنی بر اینکه «آموزش عالی یعنی چه و آنچه دانشگاه خوانده میشود، چیست؟» به آن پاسخ داده است و گفته:«آموزش عالی یک اصطلاح فرنگی است و ما آن را از اروپا و آمریکا و مخصوصاً فرانسه گرفتهایم و اگر در مورد دانشگاه این اصطلاح به کار میرود، وجهش تقسیمبندی آموزش به سه دوره ابتدایی، متوسطه و عالی است. ما بعدها هم بدون در نظر گرفتن شرایط خودمان یکبار دیگر به پیروی از آنچه فرانسویان آن را انقلاب در آموزش نامیدند، نظام آموزشی را به چهار دوره دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه تقسیم کردیم. آموزش عالی قاعدتاً باید مرتبهای بالاتر از سطح اطلاعات لازم برای همگان باشد ولی مگر ما در دبیرستان به فرزندانمان اطلاعات لازم برای کار و زندگی میدهیم؟ مجال این بحث جای دیگر است پس عجالتاً اصطلاح آموزش عالی را بپذیریم و ببینیم چه جایگاه و وظیفهای دارد. اولین مدرسه آموزش عالی که در کشور ما تاسیس شد با نظر به پلیتکنیک فرانسه بود و اسمش را نیز ترجمه فارسی پلیتکنیک، یعنی دارالفنون گذاشتند. بعد از دارالفنون هم مدرسه سیاسی و دارالمعلمین عالی و دانشسرای عالی تاسیس شد و بالاخره سال ۱۳۱۳ سال تاسیس دانشگاه تهران است. دانشگاه چیست؟ دانشگاه مرتبه بالاتری از دبیرستان است که در آنجا مطالب تخصصی آموخته میشود. این بیان گرچه نادرست نیست اما ماهیت دانشگاه با آن معلوم نمیشود و شاید پوشیده شود. در قدیم به مراکز آموزشی در هر مرتبهای که بود مدرسه میگفتند و نام اونیورسیته (یونیورسیتی) قدری دیر پیدا شد.» علاقهمندان به این موضوع میتوانند به سایت فرهنگ امروز رجوع کنند.
سایر اخبار این روزنامه
پرستاران و کارکنان بیمارستانها به ناامنی شغلی و وضعیت نامساعد حقوقی اعتراض کردند
مولوی عبدالحمید: جلوی اختلافات قومی در ایران را بگیریم
دکتر داوری اردکانی در مقاله ای با عنوان «دانشگاه چیست؟» مطرح کرد: دانشگاه هنوز نگران فرهنگ است
گزارش «همدلی» از مشکلات شکلگیری دانشگاه ملی در ایران: ما «موضوع» خودمان نیستیم
گفتوگوی «همدلی» با شکرخدا گودرزی درباره وضعیت امروز تئاتر ایران و نمایش تازهاش «سهروردی»
در 120 سالگی نیما یوشیج آب در خوابگه مورچگان میریزم
لایحه ممنوعیت حیوانآزاری در ایران آماده شد ای کاش حال حیوانات بهتر شود
ابراهیم فیاض، استاد مردمشناسی دانشگاه تهران در تازهترین حرفهایش که این روزها به صورت کلیپی دستبهدست میشود
شکاف میان مردم و نظام سیاسی، محرک قوای بیگانه است صدای مردم را بیشتر بشنوید
ولیالله شجاعپوریان مراسم اربعین و مدیریت شهری تحولخواه
تهران نفس میخواهد
لایحه ممنوعیت حیوانآزاری در ایران آماده شد ای کاش حال حیوانات بهتر شود
مرکز نگهداری کودکان دختر و پسر معتاد در زاهدان دیگر ظرفیت ندارد! در ایران معتاد متجاهر زیر 18 سال هم داریم!