روزنامه همدلی
1396/08/21
شکاف میان مردم و نظام سیاسی، محرک قوای بیگانه است صدای مردم را بیشتر بشنوید
امیر مقدور مشهودروزنامه نگار
amir.mashhood@gmail.comاگر بپذیریم مسائل و واقعیتهای اجتماعی برساختهای میان اتفاقات و اذهان عمومی مردم است، آنگاه باید دلیل بسیاری از تصمیمات سیاسی را در وضعیت مابین مسائل عینی و ذهنیت اجتماعی جست. ایرانیان و اعراب سرزمین حجاز هیچگاه نظر مثبتی به یکدیگر نداشتهاند. (لازم به تاکید است که منظور از اعراب، ساکنان شبهجزیره است و ارتباطی با هموطنان عرب ما ندارد). اگرچه در مورد چند و چون خشم و عصبیت اعراب نسبت به ایرانیان اطلاعات دقیقی در دسترس نیست اما در مورد ایرانیان به جرات میتوان گفت همواره علل بسیاری از مشکلات خود را با رویکردی تاریخی به حمله اعراب در گذشتههای دور جستهاند. واقعهای به نام جنگ قادسیه که اعراب به آن افتخار میکنند، نزد ایرانیان همراه با تنفر است. بنابراین خشم و غضب مردم این دو ناحیه از جهان نهتنها پدیدهی جدیدی نیست بلکه بستری است که امکان وقوع درگیری را در هر لحظه مهیا میکند. اما آنچه که قابلتوجه است، تشدید و تاکید بر این درگیری در این برهه زمانی است. چه وضعیتی موجب شده تا امروز مواضع دو کشور ایران و عربستان به بحرانیترین حالت خود برسد. این وضعیت به شکلی است که تقریباً تمام بازیگران بینالمللی احتمال وقوع جنگ نظامی میان دو طرف را بسیار بالا میدانند. تاکنون تحلیلهای فراوانی منتشر شده که این وضعیت بحرانی را به دلایل مختلف مرتبط دانستهاند. تحرکات منطقهای ایران در خاورمیانه اعم از عراق، لبنان، سوریه، شکست داعش و احتضار فعالیتهای سلفیگری، موفقیت ایران در برجام و گشایش دروازههای نوین تعاملات اقتصادی و سیاسی، درگیریهای داخلی میان اعراب و به ظن اعراب ارتباط آن با مداخلات ایران، ازجمله این دلایل است. همانطور که گفته شد، در این مطلب قصد بر این است که دلیل افزایش مناقشه میان ایران و عربستان در فضای میان وقایع و ذهنیت ایرانیان جسته شود. به بیان دیگر میخواهیم بدانیم چه تصوری در اذهان ایرانیان شکل گرفته یا تصور میشود که شکلگرفته که اعراب و متحدان فرامنطقهای آنها را به جنگ و مقابله نظامی با ایران ترغیب کرده است؟
برای جستن پاسخ به این پرسش باید چند فرض را در نظر گرفت:
نخست؛ باید بپذیریم که قوای نظامی یک کشور تنها منوط به ادوات و تسلیحات نظامی نیست. گاهی اوقات یک کشور که از قوای نظامی کمتری برخوردار بوده توانسته بر دشمن قدرتمند خود پیروز شود. نمونه برجسته این فرض، جنگ ویتنام در قرن اخیر و نمونه تاریخی آن همان پیروزی اعراب بر لشکر تا دندان مسلح ساسانیان در 1500 سال پیش است. این فرض نشان میدهد که قوای یک کشور منوط به وضعیت روانی اتباع آن کشور و رابطه میان مردم و حکومت است. مادامی که ملتی نظام سیاسی حاکم را از آن خود دانسته و ارتباط معناداری میان مردم و حکومت برقرار باشد، باید قوای ستیز و درگیری آن کشور را در بالاترین حد ممکن در نظر داشت. فراموش نمیکنیم که جنگ تحمیلی در شرایطی اتفاق افتاد که کشور هنوز از بحرانهای ناشی از انقلاب اسلامی رها نشده بود. اما وابستگی مردم ایران به نظام تازهتاسیس جمهوری اسلامی و تعلق خاطر مردم به رهبری کاریزماتیک امام خمینی(ره) شرایطی را مهیا کرد که پس از گذشت زمان کوتاهی از جنگ، متجاوزان به دنبال صلح و پایان مناقشه بودند.
دوم؛ فرض بعدی این است؛ مادامی مردم به حکومت خود تعلق خاطر خواهند داشت که نظام سیاسی را مجری خیر عمومی تلقی کنند. اگر مردم اعتقاد داشته باشند که سیاستگذاری در عرصه کلان همواره راه حل مشکلات زندگی روزمره آنها است؛ اگر مردم باور داشته باشند که مجریان حکومتی نمایندگان واقعی مردم برای حضور در صحنه سیاسی هستند و اگر گفتار و کردار مسئولان برای مردم یکسان تجلی داشته و فاصله ای میان این دو تصور نشود، باید انتظار داشت که نهتنها هیچ فاصلهای میان مردم و نظام سیاسی برقرار نیست، بلکه ارتباط وثیقی در تمام عرصهها و سطوح زندگی اجتماعی برقرار شده است.
شکاف میان دولت و ملت
امروزه شواهد بسیاری موجود است که برخی شکافها میان نظام سیاسی و مردم را تقویت میکند. در ذیل به برخی از عوامل این شکاف اشاره میشود:
یکی از دلایل ارتباط وثیق میان حکومت و مردم، حضور پررنگ چهرههای مقبول سیاسی است. مردم ایران بنا به دلایل موجه یا ناموجه به برخی از چهرهها، رویکرد مثبتتری دارند. یکی از این چهرههای محبوب و مورد اطمینان نزد حداقل طیف وسیعی از ایرانیان، سیدمحمد خاتمی است. این ارتباط و اطمینان بیش از همه در موسم انتخابات خود را نشان میدهد. همواره دیدهایم که با تکرارگویی ایشان چه جمعیتی پای صندوقهای رای حاضر میشوند. متاسفانه بنا به دلایل نامعلوم، ارتباط ایشان با جامعه تنگتر از گذشته شده است.
یکی دیگر از عوامل ارتباطی میان مردم و حکومت، امکان فعالیت کنشگران متکثر سیاسی است. مردم مایلند که خود را متعلق به گروهها و دستههای متنوع معرفی کنند. از گروههای متکثر قومی و مذهبی گرفته تا جناحها و احزاب سیاسی. امکان فعالیت و دخالت نمایندگان این گروهها و دستههای متنوع اجتماعی موجب میشود تا مردم نظام سیاسی حاکم را از آن خود دانسته و بدان تعلق خاطر داشته باشند. متاسفانه امروز برخی تصمیمات غلط منجر شده که این وابستگی بهشدت کمرنگ شود. از موضوع سپنتا نیکنام که بگذریم، عدم دستیابی به وعدههای انتخاباتی روحانی به گروههای متکثر اجتماعی، اعم از سنیمذهبها تا اقوام حاشیهای همچون بلوچها و کردها منجر شده، تا این تعلق خاطر کاهش یابد.
همواره مردم خود را پشتیبان نظامی میدانند که امانتدار خوبی در حفظ منابع و منافع ملی باشد. یکی ازبزرگترین مشکلات جاری در عرصه سیاسی ایران وجود فساد مهارگسیخته و ساختارمند است. مردم امروز با گوشت و پوست خود این فساد را حس میکنند. از یک طرف وجود رانت خواص برای بهرهگیری از امکانات دولتی و از سوی دیگر ظهور پدیده آقازادگی، نشانههای بسیار بارزی از وجود فساد در بستر و زیر بسترها است. مردم مدام با نامهایی برخورد میکنند که تا چندی پیش امین و نماینده آنها بوده ولی امروز جزو عناصر فاسد تلقی میشوند.
یکی دیگر از عوامل ایجاد پیوند میان ملت و حکومت درک وضعیت معیشتی مردم توسط دستاندرکاران است. ملت اگر احساس کنند قوای سهگانه بر امر معیشتی و اقتصادی آنها توجه داشته و امکان شکاف و فاصله بیش از حد طبقات مختلف اجتماعی را نمیدهند، بدون شک مجریان دستگاه حکومتی را حامی خود تلقی کرده و سعی در حفظ و تداوم آن خواهند داشت. در حالی که امروز شکاف طبقاتی به فجیعترین شکل خود در دوره معاصر رسیده است. فشار اقتصادی حاصل از سیاستهای انقباضی در کنار افزایش سرمایه بخش کوچکی از جامعه موجب شده است که مردم تبعیض و استثنا را روزبهروز بیشتر در زندگی خود احساس کنند. کار به جایی رسیده که بانک مرکزی جمهوری اسلامی میزان فقر را با 15 برابر افزایش نشان میدهد.
بسیاری از مواقع تنها نتیجه عملکرد دولتمردان عامل تاثیرگذار بر روی اذهان مردم نیست. در بسیاری از مواقع، تقلیل مطالبات مردم به یکی دو موضوع پیش پا افتاده نیز میتواند تاثیر بسیار منفی بر اذهان جمعی داشته باشد. نمونه بارز این مدعا آن دسته از اصلاحطلبانی است که تمام شعارهای موجود در توسعه سیاسی را به وزارت یا مدیریت زنان و جوانان تقلیل دادهاند. روزی که مردم به اصلاحطلبان روی آوردند، قرار بر این بود که بسیاری از بندهای مغفولمانده درقانون اساسی جنبه عملی پیدا کند. به بیانی دیگر اجرای بیتنازل قانون اساسی مد نظر این جریان، مورد پسند مردم قرار گرفت. اما امروز میبینیم کسانی که با عنوان لیست امید وارد مجلس شدهاند، نهایت عملکردشان معطوف به مسائل پیش پا افتاده از قبیل ورود زنان به استادیوم و امثال آن شده است.
سیاستورزی جزئی از زندگی مردم است. وقتی ارسطو انسان را موجودی سیاسی نامید دقیقاً بر همین امر تاکید کرده است. زندگی انسان بدون سیاست عملاً شکلی تصنعی و رباتیک به خود پیدا میکند. نظام سرمایهداری تمام تلاش خود را کرده که از انسانها سوژههای سربهراه، مصرفکننده و قابل پیشبینی بسازد. اگر تا همین دو سه دهه پیش کشور ما از این وضعیت مستثنا بود اما متاسفانه با عملکرد دولتهای اخیر این وضعیت گریبان جامعه ما را گرفته است. امروز مردم احساس میکنند تنها کنش مثمر ثمر آنها در فرایند سیاستگذاری، محدود به شرکت در انتخابات شده است. به غیر از ایام انتخابات مردم اساساً دخالتی در فرایند تصمیمگیری ندارند. از سوی دیگر مشاهده میشود که منتخبان مردم، اعم از رئیسجمهور یا نمایندگان مجلس پس از پیروزی در رقابت انتخاباتی اکثر شعارها و وعدههای خود را فراموش میکنند. همین وضعیت متاسفانه بیشترین سرخوردگی را در جامعه به همراه خواهد داشت. سرخوردگی که نهایتاً به عمیقتر شدن شکاف میان مردم و حکومت کمک میکند.
در بند بالا به تغییر رفتار مسئولان در دوره انتخابات و خارج ازاین دوره اشاره شد. اما موضوع انتخابات به همین موضوع محدود نمیشود. امروزه مردم مشاهده میکنند که تقریباً اکثر وعدههای انتخاباتی جامه عمل به خود نمیگیرد. در یکی دو دوره انتخابات اخیر، وعدههای فراوانی برای رفع دغدغه معیشتی مردم منتشر شد اما مردم هیچکدام از وعدهها را عملی ندیدند. وعدههایی که گاه نوید لولهکشی نفت بر سر سفره مردم و گاهی جذب سرمایهگذاری خارجی برای ایجاد اشتغال را سر میداد که همگی تنها در عرصه شعار باقی ماند و مردم فقط شاهد افول روزافزون وضع زندگی خود هستند.
پیش از این به وجود فساد ساختاری در دستگاه دیوانی کشور اشاره شد. موضوع این فساد محدود به خود فساد نیست. مردم انتظار دارند در صورت کشف پرونده فساد با مجرم شدیدترین برخورد صورت گیرد. برگزاری دادگاههای علنی مفسدان اقتصادی حق مردم است. این مفسدان منابع و منافع ملی را هدف منویات خود قرار دادهاند، پس شاکیان اصلی این جرائم خود مردم هستند. اما متاسفانه درز اطلاعات ناقص و عدم برخورد جدی با مفسدان اقتصادی به شکاف میان ملت و حکومت منجر میشود.
مردم یک کشور برای حفظ هویت و همگرایی ملی در بسیاری از مواقع به داشتههای تاریخی سرزمینی خود تکیه میکنند. تاریخ ایران مملو از اینگونه داشتهها است. در بسیاری از کشورها این داشتههای تاریخی ابزار مناسبی برای تقویت حس ملیگرایی تلقی شده و از آن استفادههای بهینهای صورت میگیرد. متاسفانه برخی اوقات رفتار نهچندان سنجیده مسئولان سبب شده که مردم آنها را مانعی میان خود و این داشتهها بپندارند. در یکی دو سال اخیر مردم به منظور حفظ و افزایش تعلق ملی خود به دور مقبره کورش یا پاسارگاد گرد هم جمع میشوند. متاسفانه امسال شاهد بودیم که نیروهای نظامی از تجمع در کنار مقبره کورش جلوگیری به عمل آوردهاند. بجای آنکه حکومت از این نمادها و اسطورههای تاریخی به منظورحفظ انسجام و کاهش شکاف میان خود و مردم استفاده کند، جهت عکس را برگزید و موجب افزایش این شکاف شد.
در بسیاری از مواقع شکلگیری شکاف میان دولت و ملت فقط به عملکرد دولت مربوط نیست. برخی اوقات رسوخ و شیوع نوعی از منطق فکری عامل بسیار مهمی برای تخریب همگرایی ملی و وابستگی ملت به حکومت میشود. در یکی دو دهه اخیر افکار و ارزشهای به شدت فردگرایانه در جامعه ایرانی منتشر شده است. این طرز تفکر بیش از هر چیز موجب جدایی فرد از جامعه میشود. مادامی که هدف از تلاش روزمره به تامین منافع فردی محدود شود، بدیهی است که به مرور زمان افراد تعلق خاطر خود به جامعه را از دست میدهند. شیوع این نحو از اندیشیدن و عمل کردن تنها به اتمیزه شدن جامعه منتهی نمیشود. مهمترین نتیجه اتمیزگی جامعه فروپاشی ارزشهایی همچون حس ملی و میهنپرستی است. بدیهی است چنین وضعیتی شکاف میان نظام سیاسی و مردم را به بالاترین حد خود سوق میدهد.
اساسا دولت مدرن بر پایه بنیانهایی شکل گرفته است که امنیت در آن نقش محوری دارد. مردم حد و حدود و قوانین دولت را درصورتی پذیرا میشوند که مطمئن باشند در سایه حاکمیت آن به امنیت جانی و مالی دست مییابند. متاسفانه اخیراً تعلل و گاه فرار از مسئولیتپذیری دولت در قبال مالباختگان موسسات مالی همچون کاسپین، آرمان، پدیده، فرشتگان و ... منجر به این تصور شده است که دولت حافظ مناسبی برای مال مردم نیست. مردم انتظار داشتند که در این ماجرا دولت بنابر وظیفه ذاتی خود در تامین اموال مردم مسئولیت بیشتری به نمایش گذارد. اما همانطور که گفته شد، این ماجرا روند دیگری به خود گرفت که مطمئنا بیش از پیش به عدم اعتماد و شکاف میان مردم و نظام سیاسی منجر خواهد شد.
بدیهی است موارد دیگری هم میتوان به ردیفهای فوق افزود. با توجه به این دلایل باید اذعان داشت که امکان فاصله میان ملت و حکومت در ایران افزایش یافته است. همین امکان فاصله موجب تحریک دشمنان دیرین ایران شده است.
دونالد ترامپ با تاسی از موارد فوق در سخنرانی خود خطاب به ملت و دولت ایران همواره بر روی این شکاف انتزاعی تاکید کرده است. در این شرایط به نظر میرسد برای رفع این تصور و جلوگیری از تبدیل ماهیت انتزاعی آن به صور عینی، باید هرچه زودتر اقدامهای لازم صورت گیرد. تنها در این صورت است که تصور هرگونه تعرض به سرزمین ایران در خواب و خیال دشمنان باقی مانده و شکلی عملی نخواهد یافت.
سایر اخبار این روزنامه
پرستاران و کارکنان بیمارستانها به ناامنی شغلی و وضعیت نامساعد حقوقی اعتراض کردند
مولوی عبدالحمید: جلوی اختلافات قومی در ایران را بگیریم
دکتر داوری اردکانی در مقاله ای با عنوان «دانشگاه چیست؟» مطرح کرد: دانشگاه هنوز نگران فرهنگ است
گزارش «همدلی» از مشکلات شکلگیری دانشگاه ملی در ایران: ما «موضوع» خودمان نیستیم
گفتوگوی «همدلی» با شکرخدا گودرزی درباره وضعیت امروز تئاتر ایران و نمایش تازهاش «سهروردی»
در 120 سالگی نیما یوشیج آب در خوابگه مورچگان میریزم
لایحه ممنوعیت حیوانآزاری در ایران آماده شد ای کاش حال حیوانات بهتر شود
ابراهیم فیاض، استاد مردمشناسی دانشگاه تهران در تازهترین حرفهایش که این روزها به صورت کلیپی دستبهدست میشود
شکاف میان مردم و نظام سیاسی، محرک قوای بیگانه است صدای مردم را بیشتر بشنوید
ولیالله شجاعپوریان مراسم اربعین و مدیریت شهری تحولخواه
تهران نفس میخواهد
لایحه ممنوعیت حیوانآزاری در ایران آماده شد ای کاش حال حیوانات بهتر شود
مرکز نگهداری کودکان دختر و پسر معتاد در زاهدان دیگر ظرفیت ندارد! در ایران معتاد متجاهر زیر 18 سال هم داریم!