در 120 سالگی نیما یوشیج آب در خوابگه مورچگان می‌ریزم

گفتار «عبدالعلی دستغیب» برای «همدلی» درباره «نیما یوشیج»
عبدالعلی دستغیب متولد ۱۶ آبان ۱۳۱۰ منتقد ادبی، نویسنده و مترجم ایرانی است. از دستغیب نزدیک به چهل کتاب منتشر شده ‌است. او در سال ۱۳۷۴ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد به‌عنوان منتقد نمونه برگزیده شد و لوح سپاس خدمات فرهنگی دریافت کرد. همچنین، در سال ۱۳۸۲ در مراسمی به‌عنوان چهره ماندگار در رشته نقد ادبی شناخته شد. در مراسم نکوداشتی که از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس برگزار شد، سومین نشان مفاخر این استان در دی ماه ۱۳۹۵ به او اهدا شد.
نیما یوشیج در سال 1301 منظومه «افسانه» را به چاپ رساند. «افسانه» منظومه‌ای عاشقانه بود که قصه گفت‌وگوی یک شاعر و معشوق است. می‌شود گفت این «افسانه» سرآغاز جدیدی است که در شعر فارسی اتفاق می‌افتد. بعد از این منظومه، میرزاده عشقی هم منظومه‌ای می‌نویسد به نام «سه تابلو مریم» که در آن تاثیر زیادی از نیما و منظومه افسانه گرفته است. در «افسانه» مطالبی هم درباره شعر آمده، مطلبی نیز درباره عشق عرفانی و واکنش نیما به اشعار حافظ که نشان می‌دهد او می‌خواهد از موضوع عشق هم در شعر کهن جدا شود و دور شود. در همین منظومه است که می‌گوید «حافظا این چه کید و دروغی‌ست/ کز زبان می و جام و ساقی‌ست/ تا ابد نالی ار باورم نیست/ که بر آن عشق بازی که باقی‌ست/ من بر آن عاشقم که رونده‌ست».
رونده یعنی متحرک، یعنی عشق مانند چیزهای دیگر در حرکت است و زنده و قابل درک و قابل لمس؛ و عشق به چیز ناشناخته برای همیشه ناممکن است. عشق باید جاری و ساری باشد. سخن نیما در این منظومه اهمیت عشق واقعی در برابر عشق انتزاعی است. نیما بعد از این، آن «منظومه ققنوس» را می‌سازد و غیر از مضمون کار به شعرهای معمولی با فرم متفاوت هم نظر دارد. ققنوس پرنده‌ای است که معروف است در زمان مرگ، هیزم گرد می‌آورد و آتش روشن می‌کند و خودش در آن آتش می‌سوزد و از او ققنوس‌های تازه‌ای زاده می‌شوند. نیما هم با انتخاب این نام و سرودن آن شعر به ما می‌گوید که در شعر خودش آتش گرفته‌ و شعر جدیدی را چون آتشی برافروخته که از دل آن ققنوس‌های تازه‌ای بیرون بیایند. با مطالعه ادبیات آن روزگار می‌توان مدعی بود که منظومه «ققنوس» در آن زمان نظیر نداشت.


نیما بعد از آنکه مطبوعات در ایران کمی آزاد شدند شناخته شد و شاعران جوان دور او گرد آمدند؛ از جمله فریدون توللی و منوچهر شیبانی، که از اولین پیروان او بودند و اشعار نیمایی گفتند. این اشعار هم از نظر فرم و قافیه و محتوا با شعرهای دیگر تفاوت داشت. در «کنگره نویسندگان ایران» که به وسیله انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی آن زمان برگزار شد، مجلس بزمی برای 500 نفر از شاعران و نویسندگان ایران گذاشته شد که دهخدا، صادق هدایت و خیلی‌های دیگر در آن حضور داشته‌اند و در آن جلسه رهی معیری، شاعر کلاسیک، به نیما حمله می‌کند و شعری در مذمت نیما می‌خواند که با اشاره صادق هدایت، ملک‌الشعرای بهار مانع خواندن ادامه آن شعر می‌شود. نیما در آن جلسه سه قطعه شعر می‌خواند که یکی از آن‌ها «آی آدم‌ها» است. «آی آدم‌ها» سرآغاز کشیده شدن شاعران بیشتری به سمت نیما می‌شود. اگرچه بعد از آن جلسه نیز، شعرهای نیما و شاعران نوپرداز مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد؛ چراکه فکر می‌کردند این نوع شعرها ترجمه از شعرهای خارجی است اما به ترتیب کسانی مثل دکتر خانلری و احسان طبری و دیگران نقدهایی درباره این شعر در جراید نوشتند و این نوع شعر معروف شد و چهره‌های جدیدی را به خود جذب کرد.
بعدها چهره‌هایی مثل شاملو، اخوان، فروغ هم به این نوع شعر می‌پیوندند و نخستین نوپردازان بعد از نیما می‌شوند، یعنی همان ققنوس‌هایی که از دل آتشی که نیما برافروخت بزرگ شدند. آن‌ها اگرچه هر کدام فرم‌های گوناگون دارند اما در راهی که نیما باز کرده بود تنفس می‌کنند و شعر می‌گویند. شعر نو با پیدایش شاعرانی مثل مهدی اخوان، احمد شاملو، نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد، منوچهر نیستانی و نادر نادرپور تثبیت می‌شود و درواقع شاعران کلاسیک در برابر آن تسلیم می‌شوند و نمی‌توانند مقاومت کنند.
نیما یک متفکر اجتماعی هم بود. او با شعر خودش تغییرات زیادی در ادبیات ایجاد کرده است. او معتقد بود که در زمانی که فضای جامعه بر اساس سیاست‌های روز تغییر می‌کند، اشعار و آثار هنری هم باید تغییر کند و در تحولات اجتماعی سهیم باشد. این مطلب در آثار آخرین نیما، بخصوص، قابل رویت است. البته در همان «ققنوس» و «افسانه‌» هم ریشه‌های این فکر نیما را می‌توان پی‌گرفت. نیما می‌گوید «یک دست بی‌صداست» و مردم را به اتحاد اجتماعی دعوت می‌کند و بعد از این دعوت می‌گوید «آب در خوابگه مورچگان می‌ریزم». نیما فرم را هم تغییر می‌دهد؛ گرچه ابیات اشعار او کوتاه بلند می‌شوند، یعنی ابیات در یک وزن معین مثل فاعلاتن شروع می‌شود اما این وزن در سطرهای بعدی کم و زیاد می‌شود. نیما در اوزان عروضی تفرقه ایجاد می‌کند در اصل اینکه نیما وزن را تقطیع می‌کند، یک قطعه از سروده او، دارای کمپوزسیون یعنی وزن هماهنگ و تنیک و سول‌تنیک است. مراد از تنیک آن وزنی است که ابیات پیدا می‌کنند با کوتاه شدن و بلند شدن هجاها و سل‌تنیک مرحله آخر و پایان‌بندی شعر نیما است که خاص خود اوست. مثلا به پایان‌بندی «آی آدم‌ها» دقت کنید:«یک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند در آب». البته شعر نیما از نظر اوزان تقطیع می‌شود و خودش معتقد است که قالب‌های شعر کهن زنگ زده‌اند و ما باید قالب‌های جدید و موضوع‌های جدید را ایجاد کنیم. نیما در اوایل و اواخر زندگی شعری تحت تاثیر «آلفرد دوموسه» شاعر اجتماعی بود و تحت تاثیر ادبیات اجتماعی روسیه و شعرهای اجتماعی گفت؛ البته شعرهای کلاسیک هم در کارنامه کاری او وجود دارد، مانند رباعی‌ها که برخی از آن‌ها قابل توجه‌‌اند اما در کل مانند رباعیات کسی چون خیام چشمگیر نیستند. رباعیات او توصیفی است؛ یکی از کارهای دیگر او مجموعه داستان است که پنج داستان کوتاه در آن است و این هم اثر جالبی است، دیگر کارهای او نوشتن نامه‌هایش است. اهمیت این نامه‌ها زیاد‌ است، این نامه‌ها موازین شعر نو است، در اصل تفکرات تحلیلی نیما است درباره شعر نو و ساختار و بوطیقای آن؛ نیما در همین نامه‌هایش است که می‌نویسد. موضوع اصلی کار گذشتگان اکنون برای ما مصالح کار است.
سایر اخبار این روزنامه
پرستاران و کارکنان بیمارستان‌ها به ناامنی شغلی و وضعیت نامساعد حقوقی اعتراض کردند مولوی عبدالحمید: جلوی اختلافات قومی در ایران را بگیریم دکتر داوری اردکانی در مقاله ای با عنوان «دانشگاه چیست؟» مطرح کرد: دانشگاه هنوز نگران فرهنگ است گزارش «همدلی» از مشکلات شکل‌گیری دانشگاه ملی در ایران:‌ ما «موضوع» خودمان نیستیم گفت‌وگوی «همدلی» با شکرخدا گودرزی درباره وضعیت امروز تئاتر ایران و نمایش تازه‌اش «سهروردی» در 120 سالگی نیما یوشیج آب در خوابگه مورچگان می‌ریزم لایحه ممنوعیت حیوان‌آزاری در ایران آماده شد ای کاش حال حیوانات بهتر شود ابراهیم فیاض، استاد مردم‌‌شناسی دانشگاه تهران در تازه‌ترین حرف‌هایش که این روزها به صورت کلیپی دست‌به‌دست می‌شود شکاف میان مردم و نظام سیاسی، محرک قوای بیگانه است صدای مردم را بیشتر بشنوید ولی‌الله شجاع‌پوریان مراسم اربعین و مدیریت شهری تحول‌خواه تهران نفس می‌خواهد لایحه ممنوعیت حیوان‌آزاری در ایران آماده شد ای کاش حال حیوانات بهتر شود مرکز نگهداری کودکان دختر و پسر معتاد در زاهدان دیگر ظرفیت ندارد! در ایران معتاد متجاهر زیر 18 سال هم داریم!