امیرکبیر چه دیدگاهی درباره ساختار آموزش عالی داشت؟

  دوران صدارت میرزاتقی‌خان امیرکبیر، با یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخ ایران مصادف بود. انقلاب صنعتی اروپا و شتاب گرفتن اکتشافات و اختراعات علمی در مغرب زمین و نیاز اروپا به مواد خام و بازارهای فروش، شرق را به هدف اصلی تکاپوهای استعماری بدل کرد. کمپانی‌های انگلیسی، روسی و حتی فرانسوی، در پی به دست آوردن امتیازات مختلف و رنگارنگ در ممالک شرقی و به ویژه خاورمیانه بودند. در چنین شرایطی، ظهور صدراعظمی کاردان در ایران، یک موهبت بی‌نظیر محسوب می‌شد. میرزاتقی‌خان به خوبی با تحولات سیاسی، صنعتی و اقتصادی غرب آشنایی داشت. او دست‌پرورده سیاستمدار کاردانی همچون قائم‌مقام فراهانی محسوب می‌شد و مسافرت‌های متعدد وی به روسیه تزاری و عثمانی، نگاه او را به جهان، دچار تغییرات بنیادین کرده بود. میرزا تقی خان به فراست دریافته بود که اگر ایران به عرصه پیشرفت‌های علمی و مدنی ورود نکند، کلاهش پس معرکه است و بعدها، جبران این عقب‌ماندگی، سخت، صعب و شاید غیرممکن خواهد بود. او با چنین نگاهی، بر مسند صدراعظمی تکیه زد و امیرکبیر ایران شد. دوران صدارت کوتاه او، مشحون از اقدامات مؤثری است که برای تغییر شرایط حاکم بر ایران و ایجاد سرزمینی مُدرن با حفظ و تکیه بر داشته‌های بومی، انجام شد. با این حال، نه قدرت‌های خارجی و نه درباریان حسود، پرمدعا و کینه‌جو، تحمل چنین اقداماتی را نداشتند. به همین دلیل، ناصرالدین‌شاه جوان را علیه صدراعظم و مربی‌اش برانگیختند و داستان جانسوز برکناری و قتل قائم‌مقام فراهانی را تکرار کردند تا ایران نتواند در این پیچ حساس تاریخی، از موهبت کیاست و توانایی فرزند نامدارش، بهره‌مند شود. با این وجود، اقدامات امیرکبیر در دوران کوتاه صدارتش، به الگویی برای آیندگان تبدیل شد؛ الگویی که هرچند اجرایی ناقص و نیم‌بند داشت، اما زمینه‌ساز تغییرات بنیادین در عرصه‌های مختلف شد. یکی از مهم ترین اقدامات امیرکبیر، تأسیس دارالفنون و اهتمام وی به ایجاد مدرسه‌ای مدرن برای تربیت جوانان خوش قریحه ایرانی، در داخل میهن بود. پیشینه آشنایی با علوم جدید ضرورت استفاده از دستاوردهای علمی و صنعتی غرب، در دوران ولیعهدی عباس‌میرزا احساس شد. او که فرماندهی ارتش ایران در جنگ‌های سرنوشت‌ساز ایران و روسیه را بر عهده داشت، پس از شکست از سربازان تزار و تن در دادن ایران به دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای، بیش از پیش به ضرورت تجهیز ارتش ایران به فنون و ابزار نوین نظامی پی برد و این، مقدمه‌ای برای فرستادن تعدادی از جوانان بااستعداد آذربایجان، مقر حکومتی عباس‌میرزا، به اروپا شد. با این حال، این اقدامات بر اعزام دانشجو به فرنگ متمرکز بود و اگر فکرهایی هم درباره تأسیس مرکز آموزش مدرن در ایران وجود داشت، فرصت بروز و ظهور پیدا نکرد. ایرادهای یک تصمیم اعزام محصل به خارج از کشور، چند ایراد مهم داشت. نخست آن‌که دولت مجبور بود هزینه هنگفت سفر، اقامت و تحصیل محصلان را بپردازد. دوم آن‌که برخی از این محصلان، پس از خوردن باد اروپا به سرشان و آشنایی با ظواهر پر زرق و برق تمدن غربی، عقل و دین را می‌باختند و برخی در بازگشت، منکر داشته‌های بومی خود می‌شدند. سوم آن‌که بیم نفوذ دولت‌های اجنبی در فکر و ذهن محصلان و حتی به خدمت گرفتن آن ها، وجود داشت. تردیدی نیست که این سه ایراد، مورد توجه امیرکبیر نیز بود و در زمره عوامل ترغیب او به تأسیس دارالفنون محسوب می‌شد. حساسیت امیر به حفظ ارزش‌های ملی و مذهبی امیر، به ویژه درباره حفظ ارزش‌های ملی و دینی حساسیت داشت و نمی‌خواست محصلان دارالفنون، همراه با فراگیری علوم جدید، به دام تفکرات غربی بیفتند. او به «مسیو جان داوود»، نماینده دولت ایران برای استخدام مدرس از اروپا، دستور داده بود که این موضوع را در مفاد قرارداد با معلمان اروپایی دارالفنون بگنجاند. به همین دلیل، در متن قراردادهای منعقد شده، می‌خوانیم:«ماده چهارم: [به عنوان استاد و مدرس،] نسبت به عادات و قواعد مملکت ایران، به آن ها دقت تمام کرده، خلاف آن [عمل] نخواهم کرد.» نیم نگاهی به پیشینه غنی تاریخی امیرکبیر از نام «دارالفنون»، برای مدرسه مدرن خود استفاده نمی‌کرد. او حتی سعی داشت برای نام گذاری این مکان نیز، از عناصر تاریخی ایران وام بگیرد. در برخی متون آن دوران، برای دارالفنون، از عنوان «مدرسه نظامیه» استفاده شده است و این موضوع، نشان می‌دهد که امیرکبیر، در تأسیس مدرسه جدید، نیم‌نگاهی هم به تاریخ پرشکوه مدارس نظامیه عصر سلجوقی داشته است. میرزاتقی‌خان در ایجاد رشته‌های تحصیلی نیز، وسواس فراوانی از خود نشان می داد. از آن‌جا که او فرماندهی قشون ایران را عهده‌دار و امیرنظام بود، به موضوع تربیت و ایجاد ارتش نوین، اهتمام فراوانی داشت. راهبرد برگزیدن رشته‌های تحصیلی البته، این رویکرد، مسبوق به سابقه بود و همان‌طور که اشاره کردیم، عباس‌میرزا نیز درصدد ایجاد چنین ارتشی برآمد. با این حال، توجه امیرکبیر به موضوعات مورد نیاز برای آموزش به جوانان ایرانی، به نظامی‌گری محدود نمی شد. در دارالفنونی که امیرکبیر در پی تأسیس و گسترش آن بود، افزون بر امور نظامی، ریاضیات، نقشه‌برداری، مهندسی معدن، فیزیک و شیمی، داروسازی، پزشکی، زبان های خارجی، تاریخ و جغرافیا تدریس می‌شد. انتخاب این رشته‌ها به عنوان نخستین مباحث علوم جدید برای آموزش در دارالفنون، نشان می‌دهد که امیرکبیر به خوبی از اهمیت علوم پایه برای گسترش دیگر علوم، آگاه بوده است. افزون بر این، میرزاتقی‌خان با برگزیدن درس‌های تاریخ و جغرافیا به عنوان مباحث قابل تدریس در مدرسه، کوشید تا از ظرفیت این دو علم، برای تربیت دیپلمات‌های ورزیده ایرانی، استفاده کند. امیرکبیر اشتیاق فراوانی برای افتتاح دارالفنون داشت. ساختمان مدرسه جدید، یکی از مکان‌هایی بود که همه روزه مورد بازدید و بازرسی میرزاتقی‌خان قرار می‌گرفت. با این حال، آرزوی دیرینه وی برای افتتاح دارالفنون، هیچ‌گاه برآورده نشد و نخستین هیئت استادان استخدام شده، زمانی به تهران رسید که دیگر امیرکبیر در مصدر صدارت نبود. تغییر مسیر یک ایده مطلوب اگرچه میرزاتقی خان هیچ‌گاه موفق نشد تأسیس دارالفنون را ببیند و حقد و حسد بدخواهان، فرجامی دردناک را برای فرزند برومند ایران رقم زد، اما نسل‌های بعد، از برخی مزایای این اقدام بهره‌مند شدند. پس از تأسیس دارالفنون بود که نیاز روزافزون جامعه ایرانی به علوم جدید آشکار و مشخص شد بسیاری از آثار کهن علمی که به مثابه اسناد غیرقابل خدشه، محل مراجعه بوده‌اند، نیازمند بازنگری هستند. به این ترتیب، کتاب‌های مفید علمی، ترجمه شد و برای نخستین بار در اختیار علاقه‌مندان و محصلان ایرانی قرار گرفت. در واقع، دارالفنون دروازه علوم جدید را بر روی جوانان ایرانی باز و استعدادهای نهان را، آشکار کرد.  با این حال، دارالفنون، چنان که امیرکبیر می‌خواست، اداره نشد. او خیال داشت مشابه این مدرسه را در دیگر نقاط ایران هم، دایر کند، اما این امر محقق نشد. پس از شهادت میرزاتقی‌خان، حساسیت مدیران دارالفنون به رعایت مقررات مذهبی و ملی از سوی استادان دارالفنون، کم شد. در سایه این سهل‌انگاری، دارالفنون به مرکز تربیت روشنفکرانی تبدیل شد که برخی از آن ها، غرب را کعبه آمال خود می‌دانستند. از سوی دیگر، برخلاف رأی و نظر میرزاتقی‌خان، دارالفنون میزبان جوانان نخبه ایرانی، از تمام طبقات جامعه نبود و بسیاری از دانش آموختگان آن را، فرزندان اشراف و درباریان تشکیل می‌دادند.   منابع: امیرکبیر و ایران – فریدون آدمیت امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار – اکبر هاشمی رفسنجانی زندگانی میرزاتقی خان امیرکبیر – حسین مکی فراز و فرود اصلاحات در عصر امیرکبیر – محمدامیر شیخ نوری