مردی که نمی خواست غلط بنویسیم

دلارام کاردار- دوم بهمن ماه سال 1394 خورشیدی، ابوالحسن نجفی در سن 86 سالگی درگذشت. نجفی را چهره ای پیش کسوت در زبان و ادبیات فارسی و فن ترجمه می شناسیم اما شاید بتوان برجسته ترین اثر وی را کتاب «غلط ننویسیم» دانست. برای آشنایی بیشتر با این  زبان شناس ادامه مطلب  را بخوانید
 
از به دنیا آمدن تا شروع فعالیت حرفه ای
ابوالحسن نجفی در سال 1308 در نجف به دنیا آمد و به گفته خودش تنها عضوی از خانواده نجفی بود که در این شهر زاده شد! وی چند سال بعد به همراه خانواده اش به ایران آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر اصفهان گذراند و تحصیلات متوسطه خود را نیز در سال 1326 به پایان رساند. نجفی مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان فرانسه از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان شناسی از دانشگاه سوربن پاریس دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران و چند سال در شهر اصفهان، زندگی کرد. در سال 1349 به تهران رفت و فعالیت خود را به صورت حرفه ای در پیش گرفت.
کتابی که هیچ کس انتظار نداشت مطرح شود


از او این مقالات و تالیفات متعددی برای علاقه مندان به یادگار مانده است که شاخص ترین آنان، کتاب «غلط ننویسیم» است که نیمه‌های دهۀ ۱۳۶۰ منتشر شد و از آن زمان تاکنون راهنمایی برای ویراستاران زبان فارسی در ایران و کشورهای دیگر پارسی‌زبان بوده است. دکتر امید طیب زاده در نشستی که سال گذشته به مناسبت نخستین سال درگذشت ابوالحسن نجفی به میزبانی سرای اهل قلم در تهران برگزار شد، گفت: « زمانی که غلط ننویسیم چاپ شد، به‌دلیل این که با زمان جنگ و بمباران شهرها مقارن بود، هیچ‌کس حتی خود آقای نجفی هم انتظار نداشت این کتاب مطرح شود؛ ولی ناگهان در کمتر از دو هفته، چندین‌هزار نسخه از این کتاب به فروش رفت. هدف از تنظیم و تدوین این کتاب، بی شک معیار کردن زبان فارسی بوده است.
نوشتن به فارسی به این آسانی نیست
ابوالحسن نجفی در مقدمه این کتاب درباره غلط‌های املایی می‌گوید: «سخن‌گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموخته‌اند، ظاهراً کار آسانی است. ما به همان سادگی که نفس می‌کشیم با دیگران نیز سخن می‌گوییم اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست. هنگامی که قلم به دست می‌گیریم تا چیزی بنویسیم، حتی اگر یک نامه کوتاه باشد، غالباً درنگ می‌کنیم و با خود می‌گوییم: آیا «آذوقه» درست است یا «آزوقه»؟ «چمدان» یا «جامه‌دان»؟ «حوله» یا «هوله»؟ «بوالهوس» یا «بلهوس» ؟ «خواروبار» یا «خواربار»؟ «طوفان» یا «توفان»؟ «خشنود» یا «خوشنود»؟ «لشکر» یا «لشگر»؟ «بنیانگذار» یا «بنیانگزار»؟ و ... »
با اندکی دقت در مقدمه این کتاب ارزشمند، به راحتی درمی یابیم پس از مطالعه دقیق این اثر، پاسخ سوال های فوق را پیدا خواهیم کرد، بی شک می توان این کتاب را در رده باارزش ترین تالیفات صورت گرفته در حوزه زبان و ادبیات فارسی دانست.
غلط های رایج
اکنون، پس از آشنایی با این اثر ارزشمند، خالی از لطف نیست اگر بخش هایی از این کتاب را باهم مرور کنیم :
طوفان یا توفان؟
بعضی به گمان این که کلمه «طوفان» فارسی است آن را به صورت «توفان» می‌نویسند و حتی بعضی از فضلا توصیه کرده‌اند که صورت اخیر به کار رود اما اصل این دو کلمه و معنای آن‌ها یکی نیست. «طوفان» کلمه عربی (ظاهرا از اصل یونانی) و به‌معنای «باد و باران بسیار شدید» است ولی واژه فارسی «توفان» صفت است و به معنای «غرّان، دمان» است و ربطی به «باد و باران بسیار شدید» ندارد. این واژه صفت فاعلی از مصدر توفیدن به‌معنای «فریاد ِ بلند کشیدن» یا «غرّیدن و خروشیدن» است: ز آواز گردان بتوفید کوه/ زمین شد ز نعل ستوران ستوه (فردوسی). واژه «توفنده» به معنای «غرّنده و خروشنده» نیز از همین فعل مشتق شده است.
بورس/ بورسیه
این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. بورس کلمه ای است فرانسوی (bourse) به معنای «مبلغ مستمری که دولت یا موسسات خصوصی به دانش آموز یا دانشجو به عنوان هزینه تحصیل می دهند.» ولی بورسیه که آن هم کلمه ای فرانسوی است (boursier)، به «دانش آموز یا دانشجویی که از این مستمری برخوردار است»، اطلاق می شود. در مطبوعات و در رادیو و تلویزیون غالبا این دو را به جای هم به کار می برند، مثلا می گویند : « دانشجویان واجد شرایط می توانند از بورسیه دانشگاه آزاد استفاده کنند». مثال دیگر : « وزیر اطلاعات کنیا از دولت ایران خواسته است تا چند دانشجوی ایرانی برای استفاده از کمک خرج تحصیلی به کنیا اعطا کند» حال آن که مقصود وزیر اطلاعات کنیا درست برعکس این بوده و از دولت ایران تقاضا داشته است که به دانشجویان ایرانی «بورس» داده شود.