دستاوردها و چالش های انقلاب اسلامی در 40 سالگی

مسعود حمیدی - دستاوردها و چالش های انقلاب اسلامی ایران در آستانه ورود به چهل سالگی محور گفت و شنود مدیرمسئول روزنامه خراسان با استادان دانشگاه فنی و حرفه ای خراسان رضوی بود که دو شنبه هفته گذشته در دانشکده شهید منتظری مشهد برگزار شد.
به گزارش خراسان رضوی، دکتر محمد سعید احدیان، در این نشست هم اندیشی با اشاره به ورود انقلاب به دهه چهارم حیات خود اظهار کرد: اگرچه 40 سالگی برای بلوغ کامل تمدن ها کافی نیست اما اگر این عدد را به عنوان یک دوره بلوغ به حساب آوریم این که انقلاب اسلامی با توجه به اهداف تعیین شده در روز اول بنا بود کجا باشد و اکنون کجا ایستاده، مهم ترین سؤالی است که امروز مطرح می شود و ما باید به آن پاسخ دهیم.
وی با بیان این مطلب افزود: اکنون در میان آحاد مردم و حتی در میان برخی از نخبگان که جزو باورمندان انقلاب هم هستند این سؤال و ابهام وجود دارد که آیا وضعیت ما از جهات مختلف نسبت به دوره قبل از انقلاب اسلامی بهتر شده است یا بدتر؟ البته این سؤال، سؤال دقیقی نیست.سؤال دقیق این است که اگر انقلاب اسلامی سال 57 به وقوع نپیوسته بود چه میزان رشد و چه میزان افول در کشور را شاهد بودیم؟ یعنی امروز ایران در سال 1396 را نمی توان با یک برشی از سال 1357 عینا مقایسه کرد. چراکه ممکن است رژیم شاه در این مقطع 40 ساله دستاورد هایی می داشت که از دستاوردهای کنونی ما بهتر بود یا اتفاقاتی رقم می خورد که وضعیت کشور از الان بدتر می شد.
دبیرکل جبهه آرمان خواهان واقع بین با بیان این که به رغم این نکته جامعه ایرانی امروز خودش را با قبل از انقلاب 57 مقایسه می کند تاکید کرد: در این برش ها باید رویه ها و روندها را هم بررسی کنیم.


وی جمع بندی های خود را از وضعیت حوزه های مختلف فرهنگی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی و اجتماعی در نسبت با آن چه قبل از انقلاب بودیم، آن چه می خواستیم باشیم و آن چه می توانستیم باشیم، ارائه و بیان کرد: این گزاره ها مبتنی بر استدلال هایی روشن است که در صورت نیاز می توان آن ها را به دقت اثبات کرد. وی گفت: ما در سیاست خارجی اگر بخواهیم وضعیت کنونی خودمان را با رژیم گذشته مقایسه کنیم می توانیم بگوییم؛ ما به طور ماهوی فاصله غیرقابل مقایسه ای با رژیم قبل داریم. کشوری که کاملاً وابسته بوده اکنون به یک کشور مستقل به مفهوم تام کلمه تبدیل شده است و هیچ کشور خارجی نه تنها نمی تواند برای ما تصمیم گیری کند بلکه با فشار هم نمی تواند ما را مجبور به گرفتن تصمیمی کند که خواهان آن نیستیم.درحالی که در رژیم های گذشته کشور به شدت وابسته بود. نمونه بارز این وابستگی واگذاری بخش هایی از سرزمین ایران با یک تصمیم انگلیسی ها بود؛ مانند بحرین. دول خارجی فقط تصمیم گرفتند و ما سوق الجیشی ترین بخش های خاک خودمان را بدون شلیک حتی گلوله ای و ظرف مدت بسیار کوتاهی تحویل دادیم در حالی که قاجاری ها در ماجرای جدایی آذربایجان حداقل جنگیدند و شکست خوردندبعد عهدنامه ترکمانچای را قبول کردیم. در مجموع می توان مدعی شد که ما در سیاست خارجی فاصله غیرقابل مقایسه ای با رژیم گذشته داریم. به آن چه می خواستیم برسیم تا حد تقریبا کاملی رسیده ایم.
وی در خصوص سیاست داخلی نیز اظهار کرد: در سیاست داخلی انقلاب اسلامی که در شعار آزادی و جمهوری اسلامی متبلور شده است بازهم از رژیم پهلوی فرسنگ ها جلوتر هستیم. ایجاد ساختاری مبتنی بر رای مردم، آزادی رسانه ها و فعالیت جریان های سیاسی در مقایسه با ساختاری اقتدارگرا، سلطنتی و بسیاری موارد دیگر حاکی از فرسنگ ها جلو بودن از پهلوی است. در مقایسه با آن چه می خواستیم برسیم البته هنوز فاصله زیاد است و حتی می توانستیم بهتر از وضع موجود باشیم اما به رغم وجود برخی مشکلات در حوزه هایی مانند جرم سیاسی در مجموع روند روبه رشدی با سرعت مناسب داشته ایم که می توانیم انقلاب اسلامی را در عرصه سیاست داخلی صاحب دستاوردهای قابل توجه بدانیم.
احدیان در خصوص عرصه فرهنگ نیز بیان کرد: اگر بخواهیم حوزه های اخلاق، دین و فرهنگ عمومی را که در برخی موارد نقدهایی هم بر آن وارد می دانیم با گذشته مقایسه کنیم، می توانیم ادعا کنیم فاصله خوبی نسبت به وضعیت گذشته داریم. اگر برش بزنیم و امروز را با آن روز بدون درنظر گرفتن مسیر این 40 سال مقایسه کنیم شاید این دستاورد چندان قابل توجه نیست اما اگر رویه ها بررسی شود باید به این نکته توجه کرد که اگر رژیم شاه ادامه پیدا می کرد قطعا ما الان یک سقوط فرهنگی غیرقابل بازگشت داشتیم. ایران 96 با انقلاب اسلامی با ایران 96 با رژیم شاه قابل مقایسه نیست اگر رویه های پهلوی ادامه می یافت چیزی از فرهنگ ایرانی و اسلامی باقی نمی ماند. الان که ما با چالش های فرهنگی جدی در عرصه های اخلاقی، سبک زندگی و به خصوص خانواده مواجه هستیم، نباید فراموش کنیم که در دنیا تغییرات گسترده ای را شاهد بوده ایم و از سوی دیگر با این هجمه های بین المللی در صورت ادامه حکومت پهلوی، دولت خودش به صورت شتاب دهنده ای قوی عمل می کرد و ما اکنون شرایط بسیار متفاوتی را شاهد بودیم.
مدیر مسئول روزنامه خراسان ادامه داد: اگر تمام این موضوعات و عوامل را کنار هم قرار دهیم ،خواهیم دید انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگی نسبت به قبل از انقلاب پیشرفت های زیادی داشته است اما باید تصریح کنیم که با آرمان ها و اهداف اولیه یعنی به آن چه می خواستیم برسیم فاصله بسیار زیادی داریم و حتی نسبت به
آن چه می توانستیم برسیم هم متاسفانه عقب ماندگی زیاد و حتی غیرقابل توجیهی داریم اما در مجموع با توجه به هجمه های سنگین و تغییرات گسترده در دنیا می توان همچنان عملکرد انقلاب اسلامی را دارای توجیه و قابل دفاع دانست.
وی تحلیل خود را از موضوع مقایسه وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با رژیم گذشته نیز این گونه بیان کرد: اگر به صورت مقایسه ای برشی بزنیم تا وضعیت امروز را با دوره حضور رژیم شاهنشاهی مقایسه کنیم، برخلاف تصور رایج وضعیت اقتصادی خیلی بهتری را شاهد هستیم البته به این مفهوم نیست که اگررژیم شاهنشاهی ادامه پیدا می کرد الان وضعیت مردم بدتر می شد چه بسا در شرایط کلان اقتصادی اکنون وضعیت بهتری از الان داشتیم اما تصور جامعه این است که شرایط امروز جامعه ما از زمان شاه خیلی بدتر است. اگر به کتاب های مورخان و اندیشمندان سیاسی یا جامعه شناس با هر سلیقه فکری مراجعه کنیم می بینیم که به اتفاق وضعیت اقتصادی مردم را در آن زمان بحرانی توصیف می کنند. اختلاف طبقاتی بسیار زیاد با ضریب جینی حدود 51صدم، در حالی که الان 41صدم است. مهاجرت های بسیار گسترده روستاییان به گونه ای که هزاران روستا خالی از سکنه شد. به دلیل این که دولت در سال 55 به خاطر افزایش قیمت نفت درآمد بسیار زیادی کسب کرد ، میلیون ها تن کالای خارجی خریداری شدو واردات افزایش یافت ،از یک طرف فاجعه ای برای کشاورزی و صنعت تولید ما رقم زد که هنوز حل نشده است و از طرف دیگر به دلیل سوءمدیریت، اسکله کافی و بعد تریلی برای حمل و نقل و جاده لازم برای رساندن کالاهای وارد شده نبود در نتیجه میلیاردها تومان کالا به دریا ریخته شد و بدتر آن که تورم سنگینی کشور را در بر گرفت. همه این اتفاقات در وقتی صورت گرفت که ما درآمد بسیار زیاد نفتی داشتیم آن هم برای جمعیتی حدود 35 میلیون نفر. همه این ها به علاوه اطلاعات زیاد ریزو درشت دیگر که در کتاب های حتی مخالفان انقلاب نوشته شده است به گونه ای که بسیاری از کارشناسان غربی دلیل اصلی انقلاب را بحران اقتصادی در کشور می دانند، خود نشان از وضعیت اسف بار اقتصاد در آن زمان خلاف تصور رایج امروز دارد. البته حتما این ادعا محل ابهام و سوال خیلی ها قرار خواهد گرفت که باید در مجالی دیگر بیشتر توضیح داده شود. در عین حال مجدد تصریح می کنم که منظور از این حرف این نیست که اگر پهلوی باقی می ماند، شرایط امروز ما بهتر می بود. واقعیت این است که به دلیل وابستگی شاه به دنیای غرب، برخی هزینه هایی که ما برای استقلال خودمان دادیم مثلا جنگ تحمیلی، اتفاق نمی افتاد و همین مسئله شاید شرایط اقتصادی را بهتر از اکنون می کرد اما هیچ وقت یک ایرانی حاضر نیست استقلال اش را فدای کمی رفاه بیشتر کند. در هر صورت در حوزه اقتصادی به طور خلاصه گزاره مورد ادعای ما درباره حوزه اقتصاد این است که ما نسبت به سال 57 از وضعیت بهتری برخورداریم اما نسبت به آن چه می خواستیم برسیم (یعنی آرمان مان) و حتی نسبت به آن چه می توانستیم برسیم فاصله زیادی داریم به گونه ای که این فاصله به هیچ وجه قابل دفاع و قابل توجیه نیست و می تواند پاشنه آشیلی شود بر همه دستاوردهای دیگر انقلاب در دیگر حوزه ها.
مسئله اصلی ما بحران های اقتصادی و عدالت اجتماعی است
وی ادامه داد: امروز مسئله اصلی ما بحران های اقتصادی و عدالت اجتماعی در عرصه عمومی جامعه است و جمهوری اسلامی در این مسائل با این که دستاوردهایی داشته اما در مجموع با چالش هایی روبه رو است که اگر برطرف نشود تبدیل به بحران خواهد شد. همان طور که ذکر شد از نظر سیاست داخلی ما هم اکنون یک نظام باثبات داریم به گونه ای که مخالفان انقلاب اسلامی هم به دلیل ثباتی که این ساختار پیدا کرده است به این جمع بندی رسیده اند که اگر مخالفتی دارند خودشان را در سازوکارهای نظام تعریف کنند یعنی بر تثبیت نظام اسلامی حکم قطعی داده اند اما مفهوم این سخن این نیست که ما دچار چالش و بحران نیستیم.این چالش ممکن است به بحران مشروعیت برسد زیرا زمینه هایی در این خصوص وجود دارد.
وی مهم ترین این چالش ها را بحران های اقتصادی و احساس بی عدالتی، تبعیض و فساد دانست و تأکید کرد: این احساس یک چالش اساسی را برای مجموعه نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است که اگر نتواند آن را حل کند، به یک بحران جدی تبدیل خواهد شد. نمی گویم که باعث از بین رفتن نظام خواهد شد اما ممکن است نظام، کارآمدی خود را از دست بدهد و در فرایندی قرار بگیرد که نتواند آن را به مسیر درست بازگرداند.
پاسخ به سوالات
در ادامه این نشست مدیرمسئول روزنامه خراسان به برخی سوالات حاضران در جلسه پاسخ داد. محمد سعید احدیان در پاسخ به این سوال که بعد از انقلاب هم مانند بحرین در ماجرای دریای خزر ما بخشی از خاک کشورمان را واگذار کردیم، گفت: ماهیت موضوع دریای خزر با ماجرای جدایی بحرین و جدایی هرات کاملا متفاوت است چون آن جا واگذاری رسمی بخشی از خاک کشور بود اما این جا دعوا و چانه زنی بر سر امتیاز گرفتن از بستر دریاست. از این هم که بگذریم نکته مهم این است که ما هنوز به هیچ تفاهم قطعی نرسیده ایم و همچنان داریم مذاکره می کنیم و هر زمان به جمع بندی و تفاهم رسیدیم باید ببینیم که چه داده ایم و چه گرفته ایم.
وی اضافه کرد:با این حال تصویری که ما از موضوع دریای خزر به جامعه ارائه کرده ایم تصویری عوامانه بوده که نتیجه سیاست زدگی در کشور ماست درحالی که طبق قوانین و کنوانسیون های بین المللی، صحبت از 50 درصد ما و 50 درصد آن ها کاملاً غیرمنطقی است. اکنون اختلاف ها بر سر مناطقی است که ذخایر نفتی دارند. در این مناطق هم وقتی بحث درصد مطرح می شود موضوع بسیار پیچیده است. طبیعی است که ما در فضای رسانه ای نمی خواهیم با ادبیاتی صحبت کنیم که به معنی پذیرش حداقل ها شود اما در این باره بحث های حقوقی سنگینی وجود دارد مثلا این که دریای خزر اصلا مشمول کنوانسیون های دریای آزاد نمی شود چون دریاچه است بنابراین همه چیز با تفاهم صورت می گیرد. بر اساس روش های مختلف در بهترین حالت صحبت از 20 درصد می شود تا به 14 درصد هدف گذاری شده برسیم.با این حال کشورهای حوزه دریای خزر شروع به تفاهم های دو به دو کردند و ما را در عمل انجام شده قراردادند. ما هم یک سری فعالیت هایی را در مناطق مورد اختلاف انجام دادیم که فعلاً توسعه نفتی بدون حضور ما آن جا صورت نگیرد.اکنون نیز در حال مذاکره هستیم.
احدیان در پاسخ به سوال دیگری درباره وضعیت سیاست داخلی کشور در مقایسه با گذشته نیز بابیان این که قصد دفاع کامل از وضعیت کنونی ندارم و با آن چه می خواستیم و می توانستیم به آن برسیم هنوز فاصله داریم اظهار کرد: بااین همه روند کشور با سرعت مناسب روبه رشد است. اگر نگاه کنیم به لطمه غیرقابل جبران بنی صدر به کشور، بحران ها، ترورها، ناامنی ها و مسائلی که در جنگ تحمیلی روی داد همه این ها حاکی از آن است که ما کشوری داشتیم پر از آشوب های سیاسی که به همه ابعاد کشور لطمه وارد کرده بود. البته خاتمی هم توسط همین ساختار تایید صلاحیت و رئیس جمهور شد حتی مجلس ششم هم محصول تایید صلاحیت توسط همین ساختار است. این ها یک گام بزرگ توسط نظام بوده است که از فضاهای باز ایجادشده استفاده بهینه شود که متاسفانه با تندروی های صورت گرفته استفاده نشده است و نظام مجبور شده دوباره سخت گیری بکند. این حرکت دیالکتیکی ادامه داشته و در نتیجه به رغم افت وخیزها حرکت کشور روبه رشد بوده و هست. این مسیری که طی کردیم در جمهوری اسلامی امروز ما را به جایی رسانده است که هم حاکمیت و هم جریان های سیاسی داخل نظام به تفاهمی می رسند که هم نظام بتواند نگرانی های خود را برطرف کند و هم جریان های سیاسی مانند اصلاحات بتواند مسیر خود را پیدا کند درحالی که اگر بعد از اتفاقات 88 این موضوع مطرح می شد می دیدیم که جریان اصلاحات با نظام قهر بود و عملاً یک سیستم تک حزبی که برخی مدعی آن هستند به وجود آمده بود ولی الان اصلاحات خودش را در داخل نظام تعریف کرده است و مسیر خودش را در داخل نظام به جلو می برد.
امیدواری به حل آخرین مشکل
وی در پاسخ به سوالی که خواستار باز شدن بیشتر این مسئله شد ادامه داد: یک گیر و مشکلی که وجود دارد و من امیدوارم طی یکی دو سال آینده برطرف شود این است که به دلیل سابقه رفتاری اصلاحات در مجلس ششم و اتفاقات 88، اعتماد نظام به بخشی از بدنه اصلاحات کم شده و تا زمانی که بخشی از این جریان بخواهند میان داری کنند اما خودشان را اصلاح نکنند این اشکال همچنان باقی می ماند. درحالی که اصلاحات امروز درمجلس دهم یک فراکسیون امید خیلی قوی دارد و دو شورای شهر را در اختیارگرفته اند و دولت از طرف همین جریان حمایت می شود و نقش محوری در سیاست های کشور ایفا می کنند اما این که از این فرصت استفاده نکنند، اشکال از خودشان است، مشکل وقتی حل می شود که نظام زمینه پذیرش داشته باشد و این هم بر می گردد به این که جریان اصلاحات مرزبندی خودش را با جریان براندازی که معتقد به اصل نظام نیست اما خودش را داخل جریان اصلاحات تعریف کرده روشن کند. در این صورت ما دو جریان قوی و محکم اصلاح طلبی و اصولگرایی داخل نظام خواهیم داشت که ساختار سیاسی با آن ها کامل خواهد شد.
حالا اگر یک تحزب و دو جریان اصلی کشور که ازنظر اجتماعی قبل از انقلاب هم بوده اند یعنی اصلاح طلبان و اصولگراها بتوانند خودشان را در قالب نظام تعریف کنند و نظام هم بتواند کشور را بر پایه این دو جریان پیش ببرد وضعیت بهتری خواهیم داشت آن وقت بنده اصولگرا نمی توانم بگویم که جریان اصلاح طلب باید حذف شود زیرا این موضوع نه شدنی است و نه منطقی و نه حتی مشروع است.
وی تصریح کرد:انتظار این است این دو جریان به مثابه دو بال ساختاری، کشور را به پیش ببرند و چرخش نخبگان هم صورت بگیرد مثل بقیه کشورهای باثبات دنیا. اما اتفاقی که رخ داده این است که نظام در دوره های مختلف فرصت را به این دو جریان داده اما یک جریان به دلیل وجود منافقانی در درون خود یعنی کسانی که اعتقادی به نظام ندارند ولی در داخل این جریان فعال هستند نتوانسته است از این فرصت استفاده کند. در همین ماجرای اغتشاشات اخیر این موضوع علنی شد و طیفی که در داخل این جریان بودند به خاتمی گفتند ما شمارا قبول نداریم و ما برانداز هستیم و خودت را اصلاح کن آقای خاتمی. این شفاف سازی که از سوی طیف برانداز صورت گرفت، امیدوارکننده است به همین دلیل می گویم بنده امیدوارم که جریان اصلاحات دیگر بیشتر از این و به امیدهای واهی مصالح خود و نظام را پای طیفی برانداز و مخالف نظام فدا نکند.
جریان اصلاحات از فرصت مجلس ششم استفاده نکرد
احدیان تاکید کرد:جریان اصلاحات از فرصتی که در مجلس ششم در اختیارش بود به درستی استفاده نکرد و باعث بی اعتمادی و سخت گیری حکومت شد ولی الان آن جریان به این نتیجه رسیده اهدافش را به جز از داخل نظام پیگیری نکند برای همین هم حرکت های جدی انجام داده است به طور مثال در اغتشاشات اخیر، مجمع روحانیون مبارز که آقای خاتمی است اولین جایی بود که اعلام موضع کرد که پیرو این اتفاق بدنه منافق گونه این جریان به آقای خاتمی فشار آورد که چرا ما که معترض به ساختار هستیم این موضع را گرفتیم.البته آقای خاتمی تحت فشار متاسفانه عقب نشینی کرد برای همین خواست فضا را تلطیف کند و گفت که این ها (اغتشاشگران) برانداز نیستند اما آن ها خیلی صریح در فضای مجازی اعلام کردند که ما برانداز هستیم.
وی ادامه داد: از این طرف هم بحث « گفت و گوی ملی» که هم نظام و هم بخشی از جریان اصولگرا درباره آن به جمع بندی رسیده اند که باید به یک تفاهم منطقی برای ادامه مسیر برسیم پیگیری می شود و به نظر می رسد کم کم دارد به ثمر می رسد سابقه نظام جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که خیلی دوست دارد جریان اصلاحات معتقد به نظام در بدنه نظام فعال باشد.
وی در پاسخ به انتقاد یکی از استادان در خصوص توسعه فرهنگی در جمهوری اسلامی نسبت به رژیم قبل در مقایسه با دیگر کشورها اظهار کرد: در عرصه فرهنگی مسیر رژیم پهلوی دچار یک فساد مفرط اخلاقی بود. مانند زن بارگی شاه که در تاریخ داستان های بسیار زیادی دراین باره وجود دارد که انسان نمی داند داستان کدام یک از آن ها را بگوید. داستان آزاده گیلدا را بگوید یا مستخدم سوئیسی یا پروین غفاری یا رقاصه عرب را. این فضاحت اخلاقی فقط مخصوص شاه نبود مسئولان آن رژیم به اوج پستی رسیده بودند مثلا ماجرای کلید پارتی که مادر فرح در کتاب خود آورده است که آن ها زن های خود را در اتاق های یک هتل قرار می دادند و کلید اتاق ها را بین خودشان قرعه کشی می کردند تا هر کدام بستگی به شانس اش به یک اتاق برود. اگر این قبیل افراد 40 سال حاکم بر کشور بودند چه بلایی سر فرهنگ و خانواده و اخلاق کشورمی آوردند. اگر تلویزیون متعلق به آن رژیم با آن همه فساد و ترویج فرهنگ بی اخلاقی و ضددینی 40 سال ادامه پیدا می کرد چه اتفاقی برای جوانان ما افتاده بود. درحالی که امروز در یک شبکه استانی یکی چیزی می گوید و کل صداوسیما به هم می ریزد یا مثلا ما به حق منتقد می شویم که چرا در فلان سریال رابطه فلان دختر و فلان پسر تعریف نشده بود. حال تصور کنید تلویزیونی که آن برنامه ها را داشت امروز تلویزیون رسمی کشور بود ما باید چه می کردیم؟ ! یا فرض کنید فیلترینگ فضای مجازی که چه ترویج گسترده ای علیه فرهنگ ما می شد بنابراین وقتی در عرصه فرهنگی ما مقایسه کنیم می بینیم رویه رژیم قبل رویه کاملاً روبه سقوطی بوده.ولی امروز ما به فرش قرمز در جشنواره فجر اعتراض داریم و از گسترش فرهنگ غربی ناراضی هستیم حالا تصور کنید حکومتی امروز حاکم می بود که خودش مروج این سبک زندگی بود. از این رو در عرصه فرهنگ به هیچ وجه جمهوری اسلامی با رژیم شاه قابل مقایسه نیست هرچند همان طور که ذکر شد ما با آرمان ها و جایی که می توانستیم باشیم فاصله بسیار زیادی داریم.
وی در پاسخ به سوال دیگری درباره وجود آشفتگی در اداره کشور و این که شاید بهتر نبود ما ساختاری سیاسی غیر از این ساختار را انتخاب می کردیم تا دچار ناکارآمدی نشویم؟ نیز اظهار کرد: انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید شیوه های مختلفی برای کشورداری پیش رو داشت ما می توانستیم کشور اقتدارگرای قائم به فردی داشته باشیم که با توجه به محبوبیت امام مردم قبولش داشتند و هر تصمیمی هم می گرفت مردم آن را می پذیرفتند. مسیر دوم ساختار الیتی بود این که گروهی نخبه به صورت الیگارشی کشور را اداره کند و حالت سومی که الان با آن مواجه هستیم نظامی مبتنی بر مردم سالاری بود یعنی همین جمهوری اسلامی است که حتی رهبر آن نیز با نظر مردم تعیین می شود.
مدیر مسئول روزنامه خراسان ادامه داد:واقعیت قضیه این است که وقتی به کتب توسعه مراجعه می کنیم نظریه پردازان زیادی هستند که نظرات شان ما را به شک وا می دارد که آیا تصمیم درستی گرفتیم یا خیر؟ چون واقعیت این است بخشی از این ناکارآمدی که امروز با آن مواجه هستیم ناشی از همین واگذاری امور به انتخاب مردم است که برای ما چالش شده است اما وقتی به مسیر کلانی که طی کرده ایم نگاه می کنیم مخصوصاً با دشمنی هایی که وجود دارد می بینیم که جمهوری اسلامی و حضرت امام (ره) با یک دقت خیلی خاص و باوری که به مردم داشته اند این مسیر را انتخاب کرده اند.
احدیان با طرح این سوالات که آیا درصورتی که نظام را بر اساس شیوه اقتداری یا مدیریت نخبگانی اداره می کردیم به ناکارآمدی نمی رسیدیم وآیا اساسا جامعه این شیوه ها را می پذیرفت؟ تصریح کرد: این که امروز مردم شرایط و دشواری ها را می پذیرند تا حد زیادی به این دلیل است که خودشان این مسیر را انتخاب کرده اند چه بنی صدر چه خاتمی و چه احمدی نژاد را و این را حس می کنند ولی اگر ما یک نظام بسته داشتیم با کوچک ترین نقطه ضعف چیزی از کشور و نظام باقی نمی ماند.
آشفتگی نظام تا حد زیادی ناشی از بی تجربگی ماست
وی تاکید کرد: این که کشور چین با سیستم مدیریت نخبه ای موفق بوده ناشی از آن است که دشمنی با این کشور وجود نداشته است و نظام سرمایه داری هنوز از توسعه چین منافعی می برد. اما ما دشمن داریم و آیا اگر نظام اقتداری را حاکم می کردیم می توانستیم در برابر فشارهای دشمنان استقامت کنیم از این رو به نظر بنده این انتخاب خیلی هوشمندانه و کاملاً واقع گرایانه بود اما از نگاه آرمان گرایانه که نگاه کنیم جمهوری اسلامی بدون باور مردم و برعکس نمی تواند پیشروی کند. البته آشفتگی نظام تا حد زیادی ناشی از بی تجربگی ماست. نظام عمومی و خط مشی عمومی ما یک نوع آنارشی سازمان یافته است. مثلاً برای اصل8 قانون اساسی که یک اصل کاملاً مترقی درباره امر به معروف و نهی از منکر است بعد از این همه سال، تازه سال گذشته تحت تأثیر به شهادت رساندن یک آمر به معروف قانون وضع شد. بنابراین وقتی قانون را بر اساس حوادث و اتفاقات و نه بر اساس منطق کارتصویب می کنیم، خروجی قانون هم آن گونه که باید نیست چون تحت تأثیر جو و شرایط زمانی تعریف شده است.
فاصله بین مردم و مسئولان زیاد است
احدیان در پاسخ به این اظهار نظر که مردم احساس می کنند حاکمیت به آن ها توجه ندارد گفت: بخش مهمی از این موضوع یک احساس واقعی است و یک تصور رسانه ساخته نیست. به طور مثال سال 68 و بعد از جنگ رابطه مردم و مسئولان رابطه ای هم سطح بوده است و مردم، مسئولان را از جنس خود می دیدند و مسئولان هم واقعاً خود را بین مردم می دیدند. اما به مرورزمان مسئله به جایی رسید که وقتی یک امام جمعه نرده های نماز جمعه را حذف می کند همه خوشحال می شویم. این فاصله به کجا رسیده است که وقتی یک مسئول کار نمادین انجام می دهد وچندان پراهمیت نیست آن قدر پراهمیت جلوه می کند! این نشان دهنده این است که ما مسیر را صحیح نرفتیم هرچند اگر برخی شاخص ها مانند ضریب جینی را نگاه می کنیم می بینیم که فاصله طبقاتی در جامعه ما نسبت به قبل انقلاب کاهش زیادی پیداکرده به طوری که فاصله طبقاتی جامعه ما کمتر از فاصله طبقاتی در کشور آمریکاست و تضاد طبقاتی در کشور ما کمتر از کشورهای آمریکا و چین است اما حس مردم این نیست. چه نسبت به دیگر کشورها و چه نسبت به گذشته، اما این احساس واقعی است که ضریب جینی توجیه خیلی مشکلات مانند بیکاری نمی شود. واقعیت این است که فاصله بین مردم و مسئولان زیاد است و مسئولان وسط مردم نیستند. به طور مثال اگر مسئولان بین مردم بودند مسئله تعاونی ها مانند کاسپین و مؤسسات غیرمجاز این قدر طول نمی کشید اما مسئولان بین مردم نیستند و مشکلات مردم را حس نمی کنند و فقط گزارش می بینند و در نهایت می گویند مهم است و باید حل شود اما اگر یکی دو نفر از همین مسئولان بین مردم و سپرده گذاران می رفتند و توی صف می ایستادند و می دیدند مردم به پول خودشان نرسیده اند اما مدیران این مؤسسات هنوز در رفاه زندگی می کنند، آن وقت از عمق وجود اعتراضات مردم را می شنیدند و به گونه ای دیگر عمل می کردند.
وی در پاسخ به این سوال که اظهار می شود جریانات سیاسی کشور برآمده از مردم نیستند و مردم را طعمه اهداف خود قرار داده اند و فقط در مناسبات خاص به مردم توجه می شود یا این که حاکمیت توسط خانواده ای خاص گردانده می شود و هیچ تفاوتی با زمان حاکمیت پهلوی که خانوادگی در حاکمیت حضور دارند،وجود ندارد تصریح کرد: کلیت حاکمیت هیچ کدام مردم را طعمه نمی دانند اما این که با مردم فاصله دارند درست است و این فاصله جدی است و این که یک خانواده یا فامیل حاکمیت را در دست دارد بنده چیزی را که به عنوان موضوع جاری جامعه باشد نمی بینم و موافق این موضوع نیستم و در هیچ جا با آن مواجه نشدم.
وی همچنین درباره این که فرصت های مساوی برای تصدی پست ها بین مردم و وابستگان مسئولان در کشور به درستی تقسیم نمی شود و همه مسئولان نظام دایم اظهار می کنند که حرف مردم را بایستی شنید اما تغییری در رفتار مسئولان دیده نمی شود بیان کرد: اگرچه در کلان با این موضوع موافق هستم اما ما باید همیشه تصویر واقعی از شرایط را مدنظر داشته باشیم و از آن مراقبت کنیم یعنی وقتی فهرستی از تمام مشکلات و کمبودها و تبعیض ها را در نظر می گیریم باید نقاط قوت را نیز در نظر بگیریم، وقتی به یک مجموعه نگاه می کنیم و نقاط ضعف را بررسی می کنیم باید در بیان جزئیات هم حساسیت داشته باشیم که دقیق باشد بنابراین وقتی وارد گزاره هایی درباره یک کلیت می شویم با دقت و حساسیت موضوعات را بپذیریم مثلاً خیلی از فسادهایی که اعلام می شود در آخر متوجه می شویم چنین چیزی نبوده است. ما هم نگرانی هایمان مانند برخی حاضران در این جلسه است هرچند ما در این 40 سال در حوزه های اقتصادی و اجتماعی دستاوردهای قابل اعتنایی کسب کردیم اما جمهوری اسلامی وظیفه دارد تا ساختارهای درست را تثبیت کند. به طور مثال درباره مبارزه با فساد، نظام در حال مبارزه با دانه درشت هاست، چالشی را که هم اکنون نظام جمهوری اسلامی در موضوع اقتصاد با آن مواجه است اگر حل نکند تبدیل به یک بحران می شود واگر بحران را مدیریت نکند دچار اتفاق ناگواری خواهد شد از این رو برای حل آن هم باید ساختارها را اصلاح کند تا زمینه تولید فساد وجود نداشته باشد و هم باید با جدیت با فاسدان برخورد جدی شود.