گزافه‌گویی‌های بی‌حاصل

محمود احمدی‌نژاد در نامه اخیر خود چند موضوع را از قبیل برگزاری انتخابات زودرس ریاست‌جمهوری، برکناری رئیس قوه قضائیه و آزادی منتقدان به عنوان انجام اصلاحات در قالب پیشنهادات راهبردی مطرح کرده است. امروز در کشور ما آزادی بیان بیش از آن چیزی است که تصور می‌شود و اگر نبود، امثال احمدی‌نژاد اینگونه مسائل را مطرح نمی‌کردند. ضمن اینکه واقعا امثال وی کجای پازل موضوعاتی که مطرح می‌شود، قرار گرفته‌اند؟ هرچند یکسری از این اتفاقات برگرفته از کارآمدی ضعیف دولت است. عملکرد دولت باعث شده که یک عده به خود اجازه دهند به طرح چنین مسائلی بپردازند اما نکته اینجاست، در شرایطی که دشمنان نظام متحد و هدفمند در داخل و خارج کشور با رفتار موذیانه خود به طراحی بحران مشغولند و مرحله به مرحله آن را جلو می‌برند، این سوال به ذهن می‌رسد که آیا واقعا به جای پرداختن به چنین موضوعاتی، نیازمند اتحاد و همدلی نیستیم؟ متعجبم که برخی دایه مهربان‌تر از مادر شده‌اند! مقام معظم رهبری فرمودند «کسانی که یک دهه مسئولیت اجرایی داشتند، این حق را ندارند که ادعای نقدی را داشته باشند که در زمان خودش نقدها به عناوین مختلف وجود داشته». احمدی‌نژاد در چه جایگاهی قرار دارد که برای برگزاری انتخابات زودرس ریاست‌جمهوری تعیین تکلیف می‌کند؟ هرچند منتقد عملکرد دولت هستیم اما هیچگاه به این باور نبوده‌ایم که خارج از چارچوب قانون سخنی بگوییم که مورد حتی تمسخر قرار گیرد. اگر بنا باشد که انتخابات زودرس برگزار شود، فرمول، شرایط و راهکار خود را می‌طلبد. اینکه کسی از راه برسد و بگوید که رئیس قوه قضائیه را عوض کنید یا انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار کنید، ناشی از جسارت و گستاخی است. این دسته از افراد چه جایگاهی برای خود قائل هستند که ادعای آزادی بیان را مطرح می‌کنند و قصد دارند با حرف‌های دهان پرکن، خودشان را مطرح کنند؟ در صورتی که نمی‌دانند عقلانیت و صحبت‌های منطقی و اثرگذار است که بزرگی را برای افراد و به تبع آن یک جامعه به ارمغان می‌آورد. اگر اعتقادشان بر این است که انتخابات توسط شورای نگهبان مهندسی شده، پس چگونه است که خودشان را خادم ملت می‌دانند؟ آیا این تداعی را در ذهن به‌وجود نمی‌آورد که خودشان هم مهندسی شده مسئولیت پذیرفته بودند؟ این روزها برخی ژست آزادی‌خواهی به خود گرفته‌اند درحالی که قصدشان نه آزادی‌خواهی بلکه ذبح کردن آزادی است. موقعیت کسانی که امروز دم از آزادی می‌زنند و شعارشان این است که باید آزادی باشد، بیشتر با دیکتاتوری سازگاری دارد تا آزادی. برخی صحبت‌ها هم کسل‌کننده و هم بی‌اثر است. ضمن اینکه دشمنان را نیز شاد می‌کند. لذا حرف‌های بی‌منطقی که توسط عده‌ای مطرح می‌شود، از صحبت‌های افراد زاویه‌دار با نظام در داخل و خارج از کشور احصا شده است. این جریان با طرح اینکه در کشور آزادی نیست، به سمت و سویی می‌رود که فضا را غبارآلود کند. درحالی که رفتار و کردار خود این افراد نشان دهنده این است که در نهایت آزادی حرف‌های نامربوطی می‌زنند که درواقع برای ذبح کردن آزادی نقشه می‌کشند. اما این رویه منصفانه‌ای برای انقلابی که خون‌های زیادی برایش داده شده، نیست. منطقی نیست که نشانه گرفتن ارزش‌های انقلاب را آزادی‌خواهی بدانیم. اینها نشانه‌های دخالت نابجاست. به یاد داریم محمود احمدی‌نژاد در مقطعی که توصیه شد در تغییر وزیر اطلاعات دست نگه دارید، یازده روز خانه‌نشینی را برگزید اسم آن را دورکاری گذاشت! وقتی نصایح هم برای چنین افرادی قابل تحمل نیست، چگونه دم از آزادی می‌زنند؟ چنین رفتاری هنجارشکنی است. ما منکر این نیستیم که در قوای سه‌گانه مشکلات و معضلات و خلأهایی وجود دارد که باید رفع شود. ضمن اینکه طرح موضوعاتی که به تحریک عموم بینجامد نیز جای بحث دارد، چه بسا که مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر خود به این نکته اشاره فرمودند که ما پیشرفت خوبی داشتیم ولی در اجرای عدالت مشکلاتی داریم که باید آن را محقق کنیم. وقتی عالی‌ترین مقام نظام چنین سخنانی را بیان می‌کنند، دیگر چنین هنجارشکنی‌ها و نامه‌پراکنی‌هایی که بیشتر به تمسخر نزدیک است تا آزادی‌خواهی، چه معنایی دارد؟ کسانی امروز دم از آزادی‌خواهی می‌زنند که در دوران ریاست، نحوه مدیریت خود را نشان داده‌اند. خود را منادی آزادی و عدالت می‌دانند درصورتی که رفتار و کردار گذشته و رفتار حالشان نشان می‌دهد که چه کسانی واقعا دنبال آزادی و اجرای عدالت بوده‌اند.
* فعال اصولگرا