بایسته‌های‌خشونت در جامعه ایران

پدیده‌‌های اجتماعی را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف مورد تحلیل و بررسی قرارداد. خشونت به عنوان یک پدیده اجتماعی زمانی وارد جامعه می‌شود، عصبانیت موجود درحوزه روانشناسی را به حوزه اجتماع انتقال می‌دهد و از‌این رو باید خشونت را پدیده‌ای دانست که بنیاد‌ها و ریشه‌های آن در رفتار فرعی و عصبانت شخصی است که به واسطه فقدان صبر و تحمل و پایان پذیرفتن تحمل و شکیبایی فردی وارد حوزه اجتماع شده و لباس خشونت به خود می‌پوشد. از این رو می‌تواند گفت انواع اقسام خشونت مثبت و منفی همچنین خشونت اجتماعی و سیاسی در ظرف اجتماع بروز و ظهور پیدا می‌کند. باید ریشه‌های مفهوم خشونت را در حیطه عصبانیت از بین برد و آن را محدود و محصور کرد. عصبانیت زمانی که با نوعی چالش و بحران اجتماعی روبه‌رو می‌شود، سرکوب غرایز سالم فردی هم صورت می‌پذیرد، آنگاه خشونت از حالت فردی خارج شده و جلوه‌های اجتماعی پیدا می‌کند. این جلوه اجتماعی خود در وجوه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و برخوردهای فیزیکی، ایجاد چالش‌ها و بحران‌های امنیتی بروز و ظهور می‌یابد. جامعه‌ای که نتواند وضعیت اجتماعی آزادانه و عادلانه سیاسی را فراهم کند، دیر یا زود درگیر خشونت اجتماعی در وجوه گوناگون می‌شود حتی در ریشه‌یابی از کج‌رفتاری‌ها و کج‌شیوگی‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... زمینه‌های متفاوت این معنا پیدا خواهد شد. بسیاری از اختلاس‌گران و ارتشاگران خود را در وضعیتی غیر آزاد و ناعادلانه یافته و تلاش دارند در این بازی غیرعادلانه و غیرآزاد از وضعیت موجود سوءاستفاده کرده و خشونت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را به گونه‌ای دیگر و در قالب خشونت منفی به نمایش بگذارند. در نتیجه مفهوم خشونت با ریشه عصبانیت می‌تواند به عنوان مفهومی اساسی در حوزه ادبیات سیاسی مورد توجه قرار بگیرد و وجوه گوناگون آن بازشناخته شود. در برخورد با خشونت‌های مختلف که از دل جامعه بروز و ظهور پیدا می‌کند باید عقلانی و مبتنی بر روش‌های کارشناسی به منظور حل بحران‌ها و خشونت‌های موجود رفتارکرد. با دیدگاه عقلانی و خردورزی امنیتی و نگاه دقیق و آینده‌اندیشانه بر‌اساس رخداد‌های تجربه شده باید با خشونت برخورد کرد. به هیچ وجه برخورد نمی‌تواند زمینه‌ساز و زمینه‌پرور شرایطی مناسب برای مدیریت بحران‌ها باشد. از این رو به جای هرگونه برخورد که تنها بحران‌ها را به تاخیر می‌اندازد و باعث تجمیع و یکی‌سازی آنها با یکدیگر می‌شود، باید به سوی چاره‌جویی برای حل ابرچالش‌ها و تبدیل آن به بحران و سپس در مرحله بعد به سوی حل بحران‌ها گام برداشت.
* آینده‌پژوه سیاسی، اجتماعی