«زبان فارسی» خسته و رنجور!

گروه ادب و هنر- فضای مجازی، کلمات جدیدی را وارد دنیای واژه ها کرده است. کلماتی که بعضی وقت ها نامفهوم و سوال برانگیز به نظر می آید و بعد مشخص می شود شبیه یک زبان رمزنگاری شده مجازی است. بزرگ ترها این کلمات جدید را که وارد دنیای جوان ترها شده است، درک نمی کنند و کوچک ترها، درک نکردن آن ها را. تعداد این کلمه ها در حال افزایش است. انگار در هر بازه زمانی، منظومه ای از واژه های جدید متولد می شود که انتشار برخی از آن ها به وسیله فضای مجازی قوت می گیرد و به آسانی به زبان فارسی نفوذ می کند. نفوذی که در صورت ادامه یافتن، خانه برانداز می شود. دکتر فردین علیخواه، جامعه شناس در یادداشتی می گوید: برخی اندیشمندان در مقابل رسانه های جمعی (Mass Media) از اصطلاح رسانه من (My Media) استفاده می کنند. «رسانه من» معنای مشخصی دارد؛ کاربر هدایتگر و انتقال دهنده پیام است. خود، پیام را تولید و رمزنگاری می کند و سکان همه جوره در دست اوست. پرسشی که در این مواقع پیش می آید این است که شخصی با چنین اختیاراتی چقدر می تواند مراقب زبان مجازی اش باشد؟ تا کجا می تواند خودش را پایبند به استفاده از قاعده های زبان فارسی کند تا به ضرر زبان فارسی تمام نشود؟ باید گفت این مراقبت ها کم رنگ بوده است و به همین دلیل این روزها شاهد کلمه هایی هستیم که قبل تر یا به کوچه و بازار تعلق داشته یا به شیوه جدیدی ساخته و پرداخته شده است. در ادامه چند آسیب زبانی را که فضای مجازی در شکل گرفتن آن ها موثر بوده است، بررسی می کنیم.
گسترش سایت و اپلیکیشن های معامله ای و رواج ادبیات دلالی ادبیات صنف ها، متفاوت است. هر صنف، واژه های مخصوص به خودش را دارد، واژه هایی که گاه تخصصی و گاه کوچه بازاری اند اما موارد استفاده شان در دایره همان صنف است و اگر آن را به کسی خارج از آن صنف بگویید کمی نگاهتان می کند و می پرسد معنی اش چیست. این واژه ها با گسترش فضای مجازی، راه ورود به یک دنیای همگانی را به خصوص در اپلیکیشن ها و برنامه های خرید و فروش وسایل دست دوم که مشتری اش بیشتر مردم هستند، پیدا کرده اند. اصطلاحاتی به خصوص در دنیای خرید و فروش حیوانات و خودروها. به طور مثال «پیکان چخ چخی» یا «رخ عالی» که اصطلاحاتی بازاری است و شاید بتوان آن را ادبیات دلالی نامید. این در حالی است که اگر معنای «چخ چخی» را در لغت نامه دهخدا جست و جو کنید، با این توضیح مواجه می شوید: «بازیچه اطفال است، دارای دسته و سری که ظرف کوچک بسته میان تهی است و در آن چند دانه ریگ است و بچه ها آن را تکان داده و از صدای آن لذت می برند» . می بینید که در این فرایند، گاهی موارد استفاده کلمات به طور کلی تغییر می کند و به این ترتیب اصطلاحی که تا قبل از این در جمعی محدود و در موقعیتی مشخص استفاده می شده، وارد ادبیات معامله گری شده است، آن هم به اشتباه و در جای دیگری. شاید بگویید زبان، پویا و زنده به همین تغییر هاست اما باید دید این تغییرات چیست تا تن زبان فارسی به واسطه استفاده از آن ها نلرزد. شلخته نویسی به جای شکسته نویسی خرده زبان ها وقتی قوت می گیرند که زبان معیار کم رنگ شود. خرده زبان هایی که شاید بتوان آن ها را زبان های شلخته ای نامید که وام گرفته از فضای مجازی هستند. آن ها گاهی جای تشکرهای معمول را می گیرند و به tnx تبدیل می شوند. تمام احساس، شور، هیجان یا ناراحتی را از کلام می گیرند و به چند ایموجی خلاصه می شوند. گاهی هم به یک زبان رمزی، مخفف و البته ترکیبی تبدیل می شوند که فهمیدن شان برای دیگران سخت است. به طور مثال«mr30.cu» که معنی آن می شود«مرسی. می بینمت» . دوره ای که شبیه یک شکاف نسلی عمل و زبان هر نسل را برای نسل قبل نامفهوم می کند. دکتر علیخواه درباره ظهور شکاف دیجیتال زبانی به خبرآنلاین می گوید: «به دنبال شکاف دیجیتال؛ که معمولا بین والدین و فرزندان وجود داشت، شاهد ظهور «شکاف دیجیتال زبانی» بودیم. یعنی والدین نمی توانستند معنای برخی از مخفّف های رایج در رسانه های اجتماعی را که توسط فرزندان شان به کار می رفت، درک کنند. آنان به هر فرهنگ لغتی هم مراجعه می کردند معنی کلمات را نمی یافتند و بعد از مدتی به این نتیجه می رسیدند که فرزند آنان تنها مرجع برای کشف معانی کلمات است! مثلا (F2F) به معنای چهره به چهره. همچنین آنان شاهد بودند که برخی کلمات، در معانی و منظورهای جدیدی به کار می رفت. مثلا کلمه تشنه (Thirsty) درباره کسی به کار می رفت که تشنه جلب توجه دیگران است.» البته با ورود و شیوع رسانه های اجتماعی و اینترنت در کشورمان، فارسی زبان ها هم وارد این بازی شدند اما دلیل این تخفیف های کلمه ای چیست؟ محدودیت ابزارهای ارتباطی. به طور مثال کوچک بودن دکمه های تایپ در تلفن همراه و هزینه بر بودن پیامک، باعث می شد کاربر بی حوصله شود و همه منظورش را در قالب یک پیام بنویسد. در بیشتر شبکه های اجتماعی، محدودیت های حروفی وجود دارد. در توئیتر، هر کاربر باید به 140 کلمه در هر پست اکتفا کند یا در شبکه اجتماعی اینستاگرام، تعداد کلمه های هر عکس یا تصویر محدود است و بیشتر از آن نمی توان نوشت. به عقیده دکتر علیخواه هم اکنون، تعبیر رسانه من (My Media) با زبانِ من (My Language) نیز مترادف شده است. به این معنا که هر کاربر کلمه ها را طوری که دوست دارد می نویسد و زبانِ تولیدی خودش را برای دوستان و اطرافیانش ارسال می کند. به طور مثال به جای «اصلا» می نویسد«اصن» و به جای«آقا» می نویسد «عاغا» . یا در شبکه های اجتماعی دست به دامن استیکرهایی می شود که به جای او حرف می زنند و البته حاوی اشتباه های نوشتاری زیادی هستند. «هکسره» پر دردسر «هکسره» یک عنوان نوآورانه در فضای مجازی است که به اشتباهات املایی در نوشتن نقش نمای «ه» و کسره می پردازد. استفاده اشتباه از هکسره در فضای ارتباطی مانند پیامک ها و البته فضای مجازی بسیار فراگیر است. مثلا «نوبت منه» را می نویسند «نوبت منِ» و «لیوانِ او» را می نویسند «لیوانه او» . زمانی هم واقعا تشخیص «ه» از نقش نمای کسره سخت می شود. گاهی این اشتباهات نوشتاری را به حساب تبلیغات می گذارند و راهی برای جلب توجه است که البته روش اشتباهی است. این اشتباه ساختاری نه تنها در میان دیالوگ های نوشتاری بلکه چندین بار در تبلیغات هم به کار برده شده است. اگر بخواهیم از دنیای موسیقی مثال بیاوریم می توان به کاور دو آلبوم اشاره کرد. در کاور آلبوم بهنام بانی به جای «وای دلِ بی قرارم» نوشته شده است «وای دله بی قرارم» یا در کاور آلبوم هوروش باند به جای عبارت «مثلِ من باش» نوشته شده «مثله من باش» . تکرار این اشتباهات زمانی کام مان را بیشتر تلخ می کند که در کتاب ادبیات هم اشتباهی به کار برده شود. مثلا در کتاب نگارش پایه دهم در صفحه 77 آمده بود: «پا تو کفشه بزرگ ترها» در صورتی که درست آن به این شکل است «پا تو کفشِ بزرگ ترها» . راهکار اشتباه استفاده نکردن از «هکسره»، این است که اگر بین انتخاب کسره و «ه» شک کردید آن را با «است» امتحان کنید به این طریق که در زبان محاوره به جای فعل ربطی «است» نمی توان از «کسره» استفاده کرد و تنها چیزی که می تواند بین موصوف و صفت و مضاف و مضاف الیه بیاید نقش نمای کسره است.