مرد هزار چهره !

محمد عنبرسوز - تقریبا در ایران کسی نیست که او را نشناسد؛ مرد خنده رو و جذابی که خیلی از ما بارها وقتی غرق در تماشای هنرش بوده ایم، از خودمان پرسیده ایم: او واقعا چه شکلی است؟ یکی از مهم ترین شاخصه های اکبر عبدی چهره اوست که قابلیت چهره پردازی های متفاوت را دارد؛ خودش هم مشکلی با چهره پردازی سنگین ندارد و هنرش را از زیر هر نقابی به نمایش می گذارد. در طول حدودا چهار دهه فعالیت هنری، مردم عبدی را با چهره های متفاوتی دیده اند که حاصل همکاری چهره پردازان خلاق کشورمان با این هنرمند بزرگ بوده است؛ نمونه آخرش هم انتشار تصویر او در شمایلی شبیه به دونالد ترامپ بود که البته لغو شد و در حد یک تست باقی ماند. این روزها که مجموعه «شبی با عبدی» روی آنتن شبکه نسیم است، عبدی با گریم یک پیرزن جلوی دوربین می آید و نمایش اجرا می کند. به همین بهانه به مرور متفاوت ترین و به یادماندنی ترین گریم های اکبر عبدی در طول سال های طولانی فعالیتش می پردازیم:
            دزد عروسک ها طراح چهره پردازی: عبدا... اسکندری در روزهایی که کشور فضای خوبی را تجربه نمی کرد و در حالی که تا آن زمان فیلم شاخص مهمی در حوزه کودک و نوجوان روی پرده سینماها نرفته بود، «دزد عروسک ها» با بازی ماندگار اکبر عبدی و آزیتا حاجیان به موفقیت چشمگیری در گیشه دست یافت و شور و نشاط وصف ناپذیری را به جامعه ایران تزریق کرد. این فیلم که جدال بچه ها با یک جادوگر بدجنس را روایت می کرد، بخشی از توانمندی بالای عبدی را در بازیگری به همه شناساند. ماندگارترین گریم های عبدی در کارنامه او را عمدتاً استاد عبدا... اسکندری خلق کرده؛ کسی که هنوز هم احتمالا بهترین چهره پرداز ایران است و در «دزد عروسک ها» با طراحی آن چهره بدذات با موهای نارنجی، به عبدی کمک کرد تا بازی ماندگاری ارائه کند؛ کاراکتری که بچه ها هم از او می ترسیدند و هم در جای خود به بلاهتش می خندیدند. یکی از نکات بارز طراحی ویژه چهره پردازی نقش «گنجو» این بود که به نوعی فراتر از سن وسال بود و در حالی که عبدی در آن زمان حدوداً سی سال داشت، بیشتر به یک بچه غول باورپذیر شبیه بود و وجه انسانی اش توی ذوق مخاطب نمی زد.   مادر طراح چهره پردازی: عبدا... اسکندری یکی از شاخصه های ماندگار شاهکار علی حاتمی، در کنار متن عالی و گروه بازیگری بی نظیرش، شمایل خاصی بود که در این فیلم از اکبر عبدی در نقش «غلامرضا» ارائه شد. عبدی در نقش فرزند کوچک و شیرین عقل خانواده در فیلمی که صداگذاری هم شده بود، آن قدر عالی بازی کرد که سکانس بوسیدن چادر مادرش در ذهن همه ماندگار شده. او برای بازی در فیلم «مادر» موفق شد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از هشتمین جشنواره فیلم فجر دریافت کند. استاد چیره دست چهره پردازی «مادر» هم عبدا... اسکندری بود؛ کسی که زیروبم چهره عبدی را می شناسد و بارها هنرش را روی چهره این بازیگر به نمایش گذاشته است. به طور کلی نقش ماندگار «غلامرضا» در این فیلم با چهره پردازی منحصربه فردش از به یادماندنی ترین نقش های سینمای پس از انقلاب محسوب می شود.  
آدم برفی طراح چهره پردازی: عبدا... اسکندری پوستر فیلم جنجالی و توقیف شده دهه هفتاد سینمای ایران، تصویر اکبر عبدی را در دو شمایل مرد و زن به تصویر می کشید و همین کافی بود تا مخاطب زیادی روانه سینماها شود. عبدی در این فیلم در نقش مردی به نام «عباس» ظاهر شد که برای گرفتن ویزا مجبور می شود مدتی از پوشش زنانه استفاده کند. حضور عبدی در این نقش به قدری جاافتاده و باورپذیر از کار درآمد که باعث شد از آن به بعد بازیگران مرد دیگری هم قبول کنند که در آثار مختلف با لباس زنانه جلوی دوربین حاضر شوند؛ کاری که تا قبل از «آدم برفی» معمولا کسی زیر بارش نمی رفت. چهره پردازی عالی عبدا... اسکندری در کنار بازی باکیفیت و باورپذیر عبدی باعث شد «آدم برفی» به فیلمی ماندگار در تاریخ سینمای ایران و برگی زرین در کارنامه او و میرباقری تبدیل شود. البته براساس فیلم نامه قرار نبود کسی باور کند که عبدی در این فیلم واقعا زن است، اما چهره پردازی و بازی او آن قدر خوب بود که مخاطب به کاراکتر آزیتا حاجیان حق می داد که گول بخورد.   اخراجی ها 1 طراح چهره پردازی: علی ابوالحسنی و امیر اسکندری به رغم آن که هنوز هم عده ای ممکن است درباره «اخراجی ها 1» و کارگردانش نظر مثبتی نداشته باشند، اما این فیلم به واسطه ریتم خوب و مهم تر از آن، فضای طنز جذابش، به یکی از پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران تبدیل شد. بار طنز این فیلم عمدتا بر دوش اکبر عبدی و البته امین حیایی بود. عبدی در «اخراجی ها 1» به رغم این که چهره پردازی بسیار ساده ای داشت، اما یکی از بازی های درخشانش را ارائه کرد و به نوعی از نقاط قوت فیلم محسوب می شد. علی ابوالحسنی و امیر اسکندری به عنوان چهره پردازان «اخراجی ها 1» بدون اغراق در چهره پردازی، تا جایی که ممکن بود سن عبدی را کم کردند و همین طراحی، در کنار لهجه و بازی بی نظیرش، حسابی به دل مخاطب نشست. در کیفیت چهره پردازی شخصیت «بایرام» همین قدر بدانید که عبدی در 47 سالگی در نقش جوانی ظاهر شد که قصد ازدواج با خواهر «مجید سوزوکی» را داشت و پانزده سال از بازیگر نقش دوست و همراهش یعنی کامبیز دیرباز مسن تر بود. این ها اما به هیچ وجه مانع از باورپذیری نقش نشد و مردم بارها و بارها در سالن های سینما با طنازی های عبدی قهقهه زدند.   خوابم می آد طراح چهره پردازی: ایمان امیدواری صرف نام رضا عطاران و اکبر عبدی در کنار هم می تواند اتفاق بزرگی را در سینما رقم بزند؛ «خوابم می آد» اما با یک سورپرایز ویژه همراه بود و از یک فیلم تجاری صرف فراتر رفت. اکبر عبدی در این فیلم زیر دست ایمان امیدواری نشست و با یک چهره پردازی ویژه در قامت پیرزن شوخ طبعی که مادر عطاران باشد، همه را غافلگیر کرد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد (!) را هم از سی امین جشنواره فجر به دست آورد. چهره پردازی زنانه عبدی آن قدر خوب طراحی شده بود که گفته می شود خود عطاران هم نتوانسته عبدی را وقتی سرزده در این شکل و شمایل به دفترش رفته، بشناسد. همکاری سه نفره امیدواری (چهره پرداز)، عبدی (بازیگر) و عطاران (کارگردان) به خلق یک نقش باورپذیر و دلنشین انجامید که حتی فریدون جیرانی را هم برای استفاده از مادربزرگ عبدی وسوسه کرد؛ تجربه ای که دو سال بعد در «خواب زده ها» اتفاق افتاد و چندان موفق هم نبود. اگرچه شمایل اکبر عبدی در این فیلم به نوعی هدر رفت، اما «خواب زده ها» او را به تنها بازیگر ایرانی تبدیل کرد که در سه فیلم با شمایل زنانه ظاهر شده است.   رسوایی طراح چهره پردازی: امیر اسکندری در روزهایی که کسی به موفقیت دوباره اکبر عبدی در همکاری با ده نمکی امیدی نداشت، عبدی این بار در یک نقش غافلگیرکننده دیگر جلوی دوربین ده نمکی رفت. عبدی در «رسوایی 1» روحانی متفاوتی را به تصویر کشیده که با لهجه آذری دلنشینش آشکارا عارف هم بود و اعتنایی به دنیای پیرامونش نداشت. پیرمردی که نه وسوسه می شد و نه به حرف هایی که پشت سرش می زدند، اهمیتی می داد. امیر اسکندری که پس از «اخراجی ها» تجربه گریم کردن اکبر عبدی را هم به دست آورده بود، در «رسوایی 1» با سادگی هرچه تمام تر به این بازیگر کمک کرد که نقش باورپذیر و جذابی را ایفا کند. حاصل کار عبدی در این فیلم که با فیلم نامه خوب و قصه جذاب و ریتم تند اثر همراه شده بود، به فروش بسیار خوبی در گیشه منجر شد و بیشتر از منتقدان، رضایت مردم را جلب کرد. البته تکرار این نقش هم، مانند اکثر تکرارهای دیگر سینمای ایران، سه سال بعد و در «رسوایی 2» حتی ذره ای از توفیق نسخه اول فیلم را هم به دست نیاورد و به نوعی با شکست مواجه شد.   در چشم باد طراح چهره پردازی: سعید ملکان عبدی همواره در مصاحبه های مختلف از علاقه اش به آثار تاریخی و تاثیری که از همکاری با مرحوم علی حاتمی گرفته، سخن گفته بود. ساخت پروژه عظیم و الف ویژه «در چشم باد» توسط مسعود جعفری جوزانی فرصت دوباره ای برای اکبر عبدی بود تا یکی دیگر از آن نقش های خاص خودش را خلق کند. در حالی که تا آن زمان از بازی عبدی در نقش های تاریخی، بیشتر شاهان قدیم را به یاد می آوردیم، اکبر آقا باز هم معجزه کرد و به کمک گریم عالی سعید ملکان، این بار در نقش «حسن آقا حسینی قشنگه» درخشید. علاوه بر کت وشلوار مشکی و پیراهن سفید که برای یک نقش تاریخی بر قامتش تازگی داشت و بسیار جذاب بود، عبدی با چهره ای بشاش و موهای مرتب روغن زده، توانست در کنار گروه حرفه ای سریال نامش را ماندگار کند؛ به طوری که هنوز هم پس از گذشت سال ها از پخش این مجموعه، بخش مهمی از تیزرها و ویدئوهای موجود در فضای مجازی درباره این اثر را بازی درخشان اکبر عبدی تشکیل می دهد.   بازم مدرسه م دیر شد کارگردان هنری: حسین افصحی همین که کارنامه یک بازیگر شامل مجموعه ای از نقش های جدی، طنز، تاریخی و... با کاراکترهایی از سنین کودکی گرفته تا  میان سالی و حتی پیری است، نشان از قدرت مردی دارد که حدود چهل سال در سطح اول بازیگری ایران درخشیده. بازی اکبر عبدی در مجموعه کودک و نوجوان «بازم مدرسه م دیر شد» در نقش محسن نونهال، برای جوانی که در آن زمان حدود 24 سال داشت واقعا کار سختی بود که عبدی به بهترین نحو از پس آن برآمد. به طوری که این مجموعه به یکی از نوستالژی های مردم تبدیل و بارها و بارها از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش شد؛ حتی در برهه ای صحبت از بازسازی کاراکتر عبدی در این مجموعه برای یک پویانمایی جدید هم مطرح بود. طراحی عالی گریم شخصیت محسن در این مجموعه با توجه به امکانات آن زمان، چیزی شبیه به یک شاهکار است که به عبدی اجازه داد کاملا در قالب یک کودک دوست داشتنی فرو رود. حاصل همکاری گروه «بازم مدرسه م دیر شد» به خلق کاراکتر پسربچه بازیگوش و سربه هوایی منجر شد که لباس هایش برایش تنگ بود و هر روز به دلیلی نمی توانست به موقع به مدرسه برسد.