فقط به دولت اعتراض کردن آدرس غلط دادن است

بهزاد نبوی فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت و گو
با ایسنا درباره دلایل چهل ساله شدن انقلاب اسلامی‌و آسیب‌شناسی ارتباط حاکمیت با جامعه سخن می‌گوید که درادامه بخش‌هایی ازاین مصاحبه را می‌خوانید:
> تصور می‌کنم اکثریت مردم علیرغم نارضایتی از شرایط موجود، با اصل نظام مخالفت ندارند. به باور آنها، اصل نظام بد نیست بلکه آنچه مشکل درست کرده است، وضع موجود نظام است. اقشار پایین دست جامعه بخاطر وضعیت اقتصادی و معیشتی، روشنفکران بخاطر مسائل سیاسی ناراضی هستند. مردم نه تنها انتقاد بلکه اعترض‌های تند نسبت به نظام دارند ولی این‌ نارضایتی‌ها سبب نمی‌شود که آنها به صف براندازان نظام پیوسته و دنبال براندازی باشند.
> این حرکت‌ها(حوادث دی ماه سال 96) در ابتدا توسط طیف‌هایی در درون نظام سازماندهی شد ولی بعد از یکی دو روز شکل خودجوش گرفت و در شهرهای کوچک ادامه یافت ولی به دلیل عدم همراهی مردم و جناح‌های سیاسی داخلی پس از پنج روز به طور کامل فروکش و ترامپ و حامیانش را ناامید کرد.


> مردم ما هم کم کم دارند به بلوغ کافی رسیده و متوجه می‌شوند که با نابودی همه چیز، مشکلات حل نمی‌شود. در ضمن می‌دانند که قدرت در نظام سیاسی ما میان نهادها و قوای مختلف توزیع شده است و قوه مجریه به تنهایی قدرت چندانی برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب ندارد.
> تقریبا همه طیف‌ها از حاکیمت می‌خواستند که در مقابل اعتراضات دی‌ماه یا اعتصابات اخیر، سعه صدر نشان داده و خویشتن‌داری کند. تقریبا هم همینطور بود و من خبری ندیدم که برخورد سازماندهی شده تند و خشن با مردم شده باشد. باید خیلی خوشحال بود که نیروی انتظامی‌هم به این بلوغ رسیده است که با مردم برخورد تند نداشته باشد. جامعه هم به تدریج به این نتیجه رسیده است که برای نتیجه‌گیری از تجمعات خود، به سیاست‌ها و نهادها و قوای نظام انتقاد داشته باشد نه اصل نظام.
> مردم باید توجه داشته باشند که در کشور ما اگر همه اعتراض‌ها به سمت دولت برود، بعضا دادن آدرس اشتباه است. اگر دولت در انجام مسئولیت‌های خود کوتاهی می‌کند، مردم به دولت اعتراض کنند. اگر قوه قضاییه یا مجلس شورای اسلامی‌اقدام نادرستی انجام می‌دهند، به قوه قضاییه یا مجلس اعتراض کنند. اما اگر به سیاست خارجی نقد دارند، نمی‌توانند به دولت انتقاد کنند چون دولت به تنهایی در قبال سیاست خارجی مسئول نیست و سیاست خارجی، تصمیم نظام است.
> واقعیت این است که با شکل‌گیری هر مشکل و بحران در جامعه، مردم دچار ناامیدی می‌شوند و این ناامیدی به نارضایتی تبدیل می‌شود و متناسب با سهم جناح‌ها و گروه‌های حاکم در ایجاد مشکلات، نارضایتی میان این گروه‌های سیاسی تقسیم می‌شود. مثلا در دور دوم دولت اصلاحات، تقریبا شبیه امروز، با فشار مراکز قدرت، تصور ناکارآمدی دولت در جامعه ایجاد و نارضایتی‌ها از اصلاح‌طلبان بیشتر شد و نتیجه این نارضایتی این شد که مردم در انتخابات مجلس هفتم شرکت نکردند و تعداد آرای نفر اول انتخابات در تهران، حدود180 هزار رای بود.
> در حال حاضر تردیدی نیست که نارضایتی مردم به دلیل مشکلات بیشتر شده است و اصلاح‌طلبان و اصولگرایان هر دو در ایجاد این شرایط سهیم هستند.طبیعی است که اگر دلایل بحران‌های اقتصادی موجود برای مردم ناشناخته یا مشکلات به دلیل سوءمدیریت یا اقدامات ماجراجویانه بخش‌هایی از حاکمیت باشد، اعتماد مردم کاهش می‌یابد و متناسب با سهم اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در ایجاد مشکلات و نابسامانی‌ها، موضع مردم نسبت به آنها تغییر می‌کند. در حال حاضرعمده‌ترین بی‌اعتمادی نسبت به بخشی از اصولگرایان است زیرا بالاخره مردم آن‌ها را بیشتر در قدرت سهیم می‌دانند و احساس می‌کنند قدرت آن‌ها بیشتر بوده و بنابراین سهم بیشتری در ایجاد مشکلات دارند.
> مخالفان جمهوری اسلامی‌معتقدند اصولگرایان برای آنها مشکلی ندارند و اگر بتوانند حمایت مردم از اصلاح‌طلبان را کاهش دهند، نظام را به پایان خط نزدیک می‌کنند. به همین دلیل روی شعار«اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» خیلی مانور می‌دهند.
> رئیس‌جمهور و دولت، مورد تایید اصلاح‌طلبان است و آنها سهم‌هایی هم در این دولت دارند بنابراین طبیعی است همانطور که از دولت نارضایتی تشدید می‌شود، اصلاح‌طلبان هم سهم خود را از این تشدید نارضایتی
خواهند داشت.
> مردم از شرایط نامعلوم آینده ترس دارند. هنر جمهوری اسلامی‌باید این باشد که این ترس مردم را به امیدواری نسبت به بهبود شرایط تبدیل کند مثل اوایل انقلاب که مردم احساس می‌کردند اداره کشور دست کسانی است که می‌توانند کشور را اداره کنند. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که حاکمیت ما چندگانه است و بنابراین پیام‌های مختلفی از دل حاکمیت بیرون می‌آید و مردم متوجه نمی‌شوند که چه پیش می‌آید و عاقبت کار چه می‌شود. همه می‌پرسند بالاخره چه می‌شود؟
> چهل سالگی نظام محصول این بوده است که مردم نظام را از خود می‌دانستند ولی هر چه بی‌اعتمادی نسبت به عملکردها و ناامیدی‌ها بیشتر شود، این خطر وجود دارد که مردم پشت نظام را خالی کنند. یک نظام یا باید متکی به نیروی خارجی باشد یا متکی به طبقات قدرتمند داخلی مثل نظام‌های سرمایه‌داری یا متکی باشد به مردم.
> اتکا به مردم برای جمهوری اسلامی‌بسیار اهمیت دارد. مردم نسبت به برخی عملکردها بی‌اعتماد شده‌اند و در هر اقدامی‌که توسط نظام انجام می‌شود شک و تردید در میان مردم وجود دارد؛ بنابراین با سازوکارهایی باید بی‌اعتمادی را به اعتماد تبدیل کرد.