رامین نخستین انصاری =روزنامه نگار

انسان امروز در بلندترین قلعه تکامل علم و تکنولوژی قرار دارد و موسیقی نیکو می‌نوازد تا علم کار خود را خوب انجام دهد تا ماشین بسازد بشریت را تغذیه کند و نیرو ببخشد. از بیماری‌ها انسان را در امان نگه دارد ، هسته اتم را بشکافد و به ماه و به جهان هستی دست یابد و قانون وراثت را کشف کند و در این میان موسیقی در کنار آدمی پیشرفت بشریت را به جشنواره‌ای شگفت انگیز تبدیل کرده است . انسان تجربه خود را از جهان به سه حوزه تقسیم کرده است : زبان و نوشتن که به ما امکان داده است تا دانش و علوم خود را با هم به اشتراک بگذاریم و آن را با هم تبادل کنیم . علم از جمله ریاضیات که جهان را برای همه
قابل فهم کرده است و حوزه زیبایی شناسی از جمله
هنر و موسیقی که به جهان معنا بخشیده است. نقش موسیقی بر افراد و جامعه و فرهنگ بشری اسرارآمیز و شگفت انگیز است و جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است . موسیقی امروز بخش مهمی از زندگی روزمره مردم جهان شده است هر وقت مردم به دلایل مختلف دور هم جمع می‌شوند موسیقی متولد و به رسمیت شناخته می شود. در مراسم های عروسی و تشییع جنازه و در استادیوم های ورزشی و در زمان خواب کردن نوزادان توسط مادران و ... موسیقی الهام بخش مهم و جدایی ناپذیر اجتماعی انسان شده است . درک اینکه چرا آدمی به موسیقی
علاقه مند است و آن را دوست دارد و به آسانی جذب آن می‌شود ، سخت نیست . موسیقی پنجره‌ای


است که ماهیت طبیعت بشر را آشکار می‌کند. واقعیت مهم در این نکته نهفته است که موسیقی به یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین فرهنگ انسانی تبدیل شده است . به‌عبارتی موسیقی زبان مستقل و مشترک ملل جهان و بشر است . عمق و ریشه موسیقی قابل توصیف و آسان و قابل درک است و در عین حال غیر قابل توضیح هم است . موسیقی تمام احساسات و عواطف درونی آدمی را تعریف و یادآوری و بازتولید می‌کند . موسیقی بیان کننده زندگی و سرنوشت انسان هم هست . یکی از مهم‌ترین عوامل جذب آدمی به موسیقی به لحاظ تکنیکی است. موسیقی و ریتم و نظم دادن به صدا که از لحاظ فیزیکی وجود ندارد ولی تولید صدایش با ریتم های فوق العاده مردم را هم به شادی و همه به گریه و هم با ایجاد شورو شوق در جامعه ؛ حرکت به سمت کار و تلاش و رشد را فرامی‌خواند . کمتر هنری می‌تواند واکنش عاطفی عمیق آدمی را نمایان سازد ولی موسیقی دارای چنین ویژگی منحصر به فردی است. به همین دلیل زبان مستقل و مشترک و بین المللی انسان شده است. موسیقی به آدمی آموخته است که به هنگام غم و اندوه و شادی در کنار اوست و هدف و آرمانش
آرامش و تمرکز و نیرو بخشیدن به انسان برای ساختن زندگی بهتر در جهان است. هنگامی که به موسیقی بتهوون و موتزارت گوش
می دهید ؛ گویی احساسات شما را بیان می کند
و از آدمی در برابر حس و قدرتی که او را
می ترساند حمایت می کند و قوه خرد آدمی را به کار می اندازد و بدون توهم بلکه با توسعه نیروهای فطری و فکری به دنبال تسلط انسان بر زندگی و جهان و طبیعت است .تحقق بخشیدن به آرمان‌های انسان همانند دانش وآگاهی و عشق برادرانه و کاهش رنج آدمی و استقلال و حس مسئولیت از مسئولیت‌های هنر موسیقی است . تنها دردهای اجتماعی نیست که دل و جان آدمی را می آزارد بلکه برخی دردها شخصی
به علت ملموس بودنشان و به علت نزدیکی شان به آدمی اغلب اندوه‌بارترند، هر انسانی غم هایی در دل دارد که تا آخرین لحظه های زندگی آدمی
را رها نمی کنند ؛ اغلب قابل بیان نیستند ،
چرا که وقتی بیان شوند نمی‌توانند همه حقیقت را منعکس کنند در این میان موسیقی به کمک بشر آمده و به آسانی احساسات و عواطف انسان را با ریتمی زیبا و شگفت انگیز بیان کرده تا آدمی آن را تجربه کند . بخش بزرگ موسیقی بر تفکر مردم تاثیر مثبت می گذارد و زمان و اتفاقات خوب یا بد را برای آدمی قابل فهم و تحمل می کند. موسیقی یک رابطه عمیق با تمامی
هنرها نیز را دارد و اینکه نقاشان و عکاسان و نویسندگان و روزنامه نگاران و شاعران و
مجسمه سازان و...... همه موسیقی گوش می‌دهند و از آن الهام می‌گیرند. در واقع رشد و گسترش
سایر هنر ها با موسیقی بهتر و سریعتر بسط و گسترش و تکامل می یابد . یکی از مهم‌ترین ویژگی موسیقی فروتنی آن است . همه به آن احتیاج دارند ، حتی گاهی در قالب یک تفریح که امروز در علم جامعه شناسی از آن به عنوان یک نیاز طبیعی و مهم آدمی تعریف می شود ، موسیقی بدون توقع خود را در معرض قضاوت مردم و هنرمندان و دانشمندان قرار می دهد و
اجازه می دهد تا هر کسی با هر اندیشه و
سلیقه ای موسیقی خود را انتخاب کند. تکثر گرایی در موسیقی از عوامل اصلی تمایل مردم به آن هم هست که آن را فراگیر کرده است، و موسیقی منعکس کننده فرهنگ یک جامعه و فرهنگ یک ملت منعکس کننده موسیقی آن است . دانشمندان علوم اعصاب نیز از موسیقی برای
پیشبرد اهداف انسان‌دوستانه خود استفاده
می کنند. تحقیقات نشان می دهد موسیقی کمک بزرگی به مغز انسان می کند تا آرامش و تمرکز خود را باز یابد. موسیقی حتی ساختار مغز را ترمیم و آن را بازسازی می‌کند. امروز حوزه موسیقی درمانی در سرتاسر جهان در حال رشد و پیشرفت است . جالب است بدانیم موسیقی
راهی برای اطلاع رسانی هم هست و توانایی های زیادی دارد . زمانی که رهبران شوروی سابق از دنیا می‌رفتند ، قبل از اعلام خبر ، رادیو و تلویزیون به پخش موسیقی کلاسیک مبادرت می ورزید و بعد از آن اخبار فوت رهبران کرملین پوشش داده می‌شد و یا به هنگام جنگ از طریق موسیقی اخبار پیروزی در نبردها به اطلاع مردم می‌رسد. امروز دیالکتیک فوق العاده و پویایی بین موسیقی و مردم وجود دارد . موسیقی به شنونده همه چیز می‌دهد و شنونده بهره کامل را از آن می برد . موسیقی را دوست داشته باشیم چرا که موسیقی در زمانی که اتفاق می افتد هیچ‌کس یارای مقابله و ایستادگی برابر آن را ندارد. زمانی که گوتنبرگ دستگاه چاپ را اختراع کرد ، کلیسا بسیار نگران بود ولی بعدها نیزکلیسا از همین دستگاه چاپ بهره های فراوانی بود . موسیقی به گونه‌ای آدمی را تحت تاثیر قرار می دهد که بتواند با واقعیت روبرو شود چرا که نقطه اتکایی جز نیرو های خود ندارد و کاربرد صحیح آنها را هم خواهد آموخت . شادی و شور و شوق و احیای روحیه انسان برای مواجهه با مشکلات زندگی ، شاید برای برخی مهم نباشد ولی خوشبختانه موسیقی آن را با هیچ چیزی عوض نخواهد کرد . موسیقی لحاف ضخیمی که گاهی مردم را به خواب وا می‌دارد با لطافتی خاص آن را کنار می‌زند. موسیقی داستان تکامل یافته دانش و هنر آدمی است . اینترنت و تکنولوژی هم از موسیقی بهره لازم را می برد . موسیقی داستان افراد جامعه را بیان می کند . جامعه بدون موسیقی زندگی در یک خلا تمام عیار است . موسیقی احساس جاری بودن زندگی بشر است. موسیقی نقش مهمی در عرصه اجتماع دارد به گونه ای که علم و هنر موسیقی به صنعتی بزرگ و گسترده تبدیل شده است. صنعتی که میلیاردها دلار به تولید ناخالص داخلی در خیلی از کشورها به کمک اقتصاد آدمی شتافته است ، بنابراین نقش موسیقی در
فرهنگ انسانی را به راحتی می توان فهمید و لاجرم باید آن را به رسمیت شناخت. واقعاً حیرت انگیز است ، کسب و کار موسیقی در سطح عالی قرار دارد. اکنون که موسیقی همه جا در دسترس عموم مردم است و جوامعی که از فقر و رکود و بیکاری رنج می برند ، موسیقی همچنان در میان مردم فقیر است و به کمک موسیقی مردم راحتر و با تمرکز بیشتر می‌توانند بر مشکلات خود غلبه کنند. موسیقی استرس را از آدمی دور می کند . می تواند آدمی را از بیماری ها مصون کند ، دردها را کاهش دهد . موسیقی در آرامش اعصاب و کاستن تنش در افراد و جامعه موثر است. موسیقی هوش و عواطف روحی افراد را تقویت می‌کند، چون موسیقی یک پارادوکس شگفت انگیز به شمار می‌رود. موسیقی نیاز به هیچ مجوزی ندارد ، موسیقی از طریق تکنولوژی به مردم مجوز می‌دهد. با سر مهر به موسیقی نگاه کنیم و از قدرت آن بهره ببریم.