روزنامه آفتاب یزد
1397/11/02
شهر، یک صدا فریاد همدلی سر میدهد...
آفتاب یزد ـ گروه گزارش: درست یادم نیست اما اولین بار، 25 سال قبل ـ خیلی اتفاقی ـ وارد رفسنجان شدم. به رسم و عادت معمول، ابتدا فکر جایی برای اقامت بودم و بعد از گشت و گذاری در اطراف شهر. تنها جایی که معرفی شد، چیزی بود تحت عنوان هتل جهانگردی! جایی که با توجه به جمیع مسائل، آن هم برای شرایط 25 سال قبلِ رفسنجان خوب بود.> پسته و خانه حاج آقا علی...!
من از رفسنجان دو نکته میدانستم یکی بزرگترین خانه خشتی دنیا موسوم به خانه حاج آقا علی که درباره این خانه نوشتهاند: «خانه حاج آقا علی با زیربنایی بالغ بر هفت هزار متر مربع و با معماری زیبا و ایرانی یکی از بزرگترین و زیباترین خانههای خشتی و سنتی جهان بهشمار میآید که توسط حاج آقا علی معروف به زعیم الله رفسنجانی در سال ۱۱۳۶ هجری خورشیدی بنا گردیده است. این بنا در فاصله شش کیلومتری شهر رفسنجان واقع شدهاست.» دیگر به یادمانده و دانسته من از رفسنجان، محصولی بود که در دنیا منحصربفردترین است؛ پسته.
خیلی زود، طول و عرض رفسنجان را درنوردیدم و آثار تلخ نادیده انگاری و رهاشدگی را بر چهره خسته این شهر به تماشا نشستم. گفتنیهای بسیاری شنیدم از جمله بازاری که بینظیر بوده است (برخی معتقد بودند بازار سنتی ـ تاریخی رفسنجان از لحاظ گستره و مساحت در نوع خود یکتا بوده است، بزرگتر از بازارسنتی تبریز!) برج و بارویی که دیواری از آن بر جای مانده بود و چند اثر تاریخی از هم جدا افتاده از جمله بادگیری زیبا موسوم به بادگیر معین که گویی بر جای مانده از عمارتی بزرگ بوده، متعلق به خاندان معین که تنها بر جای مانده از آن عمارت چند دیوار خشتی ـ چینهای بود و این بادگیر و کمی بعد دروازهای و طاقی و تمام...!
> ثروتمند اما محروم!
آن روزها گذشت و من تقریبا هر سال سری به رفسنجان میزدم اما آنچه در تمامی این سفرها همچنان آزاردهنده مینمود، پارادوکسی از ثروتمندی و رهاشدگی بود! در افواه عموم، مردمان رفسنجان را به واسطه دارا بودن پسته، عمدتاً افرادی متمول و ثروتمند میدانند که اگر چه ذهنیتی درست است اما این ثروتمندی و تمول، اولاً شامل تمامی شهروندان رفسنجانی نمی شود که برخی در قوت و طعام روز و شب خود دچار چه کنم چه کنم! هستند؛ دیگر این که به فرض چشم بر هم نهادن پیرامون محرومیتهایی که دیدیم، این شهر خیلی شبیه شهری که هر ساله میلیاردها تومان پسته میفروشد، نبود.
> 25 سال بعد؛ رفسنجان شهری که دیگر خسته نیست!
بین اولین و آخرین سفرم به رفسنجان، 25سال زمان طی شد. حالا دیگر به میانسالی رسیده ام و حوصله و شر و شور جوانی، دیر زمانی است که از من فاصله گرفته است. عزم رفسنجان میکنم بیآن که بدانم در این سفر به دنبال چه هستم یا در نهایت چه دستاوردی با خود خواهم آورد.
صبح خیلی زود، بلواری وسیع که دو سوی آن دانشگاههایی بزرگ قرار دارد، مقدم من را به رفسنجان گرامی میدارد. تا اینجا همه مسائل به روال همیشه است و اما از میدان ورودی شهر که رد شدم خودم را با شهری مواجه دیدم که تبدیل شده است به کارگاهی بزرگ!
اینجا همه مشغول کار بودند، از زراعت و جدول گذاری گرفته تا تسطیح اراضی کنار جاده؛ از آسفالت و رنگ آمیزی معابر تا نوسازی چهره شهر. پیش خودم میگویم: «باز هم سیاسی مردی عزم تماشای رفسنجان به سرش زده و جمعی را دچار زحمت کرده...» اما قصه این نیست!
سراغ شهرداری رفسنجان را از عابری میگیرم. حواله ام میدهد به ورزشگاه شهر. از او میپرسم از شهردار و شورای شهر جدید راضی هستی؟ میگوید:«از راضی بیشتر!» و چون دلیل این پاسخ را میپرسم میگوید:«بندگان خدا شب و روز سرشان نمی شود. رفسنجان اگر همین گونه آباد شود و سر و سامان گیرد خیلیها که رفته بودند برخواهند گشت.»
> راهی شهرداری میشوم و با شهردار همراه...
راهی شهرداری میشوم. شهردار شهر میتواند پاسخگوی بسیاری از سوالاتی باشد که 25 سال است تلنبار شده. نگهبان ورودی شهرداری میگوید: «رفتهاند بازدید صبحگاهی! زود بر میگردند.» راهروی منتهی به اتاق شهردار پر است از ارباب رجوع. چهرهای که تکیده، عصبانی یا ناراضی باشد، نمی بینم.
خیلی زود رو در روی شهردار مینشینم که ببینم چه اتفاقی در شهر افتاده. پیشنهاد میکند با هم چرخی در شهر بزنیم و بعد پاسخگوی سوالات من باشد. میگویم: به گمانم سیاسی مردی میهمان مردمان این شهر است!؟ میخندد و میگوید: یک سالی هست که مردم هر روز با این صحنههایی که امروز شما دیدید مواجه هستند.
می گویم: «توقع ایجاد میشود. سال آینده چه میکنید؟!» میگوید: توقع ایجاد نشود، مطالبات رو نشود شهر میمیرد. آمادهایم پاسخگوی توقعات و مطالبات باشیم. نتوانستیم بهتر از ما را جانشین خواهند کرد. میگویم شاید این حجم کار عمرانی، نمایشی جلوه کند؟! میگوید این را همان اوایل به ما گفتند. تا ماههای سوم و چهارم هم میگفتند اما کم کم ذهنها آرام گرفت. باورمان کردند!
بازدید روی دور تند انجام میشود. میگوییماندکی آرام تر! میگوید وقت نمی کنید همه جا را ببینید. شهر الحق والانصاف متحول شده است. از دورترین نقطه به مرکز شهر تا کوچه پس کوچههای مرکزی شهر همه جا بوی عمران و آبادانی در فضا پیچیده. غلط نکنم شهرداری میخواهد تا پایان 97 کارهای کوچکی که چند سالی است بر زمین مانده را تمام کند و از سال 98 کارهای بزرگ و زیر بناییتر را آغاز کند. این مسئله را به شهردار هم میگوییم. پاسخ شهردار قابل تامل است:مردمان یک شهر نیازها را میسازند، معرفی میکنند و خواستار رفع آنها میشوند، پس اگر میبینید از جزئی ترینها شروع کرده ایم به آن دلیل بود که خود مردم این چنین خواستند وگرنه شهرداری آمادگی کامل دارد تا بزرگترین و زیربناییترین پروژهها را عملیاتی کند.
> بهبود هویت بصری شهر
مهندس عظیمی زاده میگوید: باید سیمای شهر را بازپیرایی میکردیم. باید هویت بصری شهر، مردمان را با انرژیتر همراهی میکرد و شاید یکی از دلایلی که خیلی روی این مسئله تاکید شد، روحیه بخشی به جسم و کالبد خسته شهر بود.
بهسازی، نورپردازی، احداث آب نماهای بزرگ، نصب یادمان و اِلِمانهای خاطره انگیز، اجرای خط کشیهای خلاقانه، اصلاح هندسی معابر و میادین، نصب چراغهای راهنمایی خلاقانه، توجه به منحصر بفرد بودن تمامی اجراها، رفع زوائد بصری، توجه به شعائر دینی و انقلابی و رنگ و جلا بخشی به آن بخشهایی که دیدگان از تماشای آن خسته و رنجیده خاطر میشد.
> توجه جدی به گردشگری...
این روزها با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی، تقریبا همه دستگاهها با مشکلی مشابه به نام کمبود منابع مالی مواجه هستند. مهندس عظیمی زاده میگوید: با تشکیل واحد سرمایه گذاری جهت دعوت و مشارکت سرمایه گذاران در اجرای پروژههای گردشگری در کنار برداشتن گامهایی عملی به منظور ایجاد حس اعتماد بخشی، توجه جدی به گردشگری را سرلوحه کارهای خود قرار دادیم.
از دیگر اقداماتی که شهرداری رفسنجان انجام داده، تشکیل و راهاندازی دفتر ارتباطات فرهنگی و تالار گفتمان در بافت قدیم شهر است یا تعامل با شهرداری و شورای شهر کاشان و مذاکره جهت برپایی هفتههای فرهنگی.
البته در کنار تلاشها برای رونق گردشگری، شهرداری و شورای شهر رفسنجان از دیگر روشهای جذب سرمایه و سرمایه گذار غفلت نورزیده است از جمله، جذب سرمایههای اقتصادی و ایجاد تحول در شهر با استقبال از ورود سرمایهگذاران به شهرداری رفسنجان در اجرای طرحهای رفاهی که از نقطه آغازین با استقبال گسترده رفسنجانیهای عمدتاً کوچ کرده از این شهر مواجه شده است.
> صد چشمه
شاید جدیترین پروژه سال 98 شهرداری رفسنجان همین پروژه ساماندهی رودخانه مرکزی شهر باشد معروف به طرح«صدچشمه» که طرحهای مطالعاتی آن با استفاده از اساتید بومی ساکن در ایران و خارج از ایران آغاز شده، طرحی عظیم که میتواند رفسنجان را به یکی از نقاط هدف در عرصه گردشگری تبدیل کند خاصه با وجود دارا بودن
فرودگاه، این شهر آمادگی بیشتری به این منظور خواهد داشت.
شهردار رفسنجان معتقد است رونق صنعت گردشگری با اجرای پروژه «صدچشمه» در رفسنجان محقق خواهد شد. مهندس عظیمیزاده پروژه تفریحی-گردشگری «صدچشمه» در رفسنجان را پروژهای چند بعدی و تاثیرگذار میداند؛ پروژهای که در طول مسیر شش کیلومتری رودخانه مرکزی شهر اجرا و به بهره برداری میرسد و در راستای گسترش صنعت گردشگری
اجرا میشود.
مساحت اجرای پروژه «صدچشمه» 270 هزار مترمربع است که ضمن بهبود فضای بصری شهر، با ایجاد امکانات رفاهی و جذاب، ضمن هدایت سیلهای فصلی، دسترسی مسیر برای پیاده روی و دوچرخه سواری را ارتقاء خواهد داد. در طرحهای مطالعاتی و آنچه پیش روی همگان قرار دارد آن است که اجرای پروژه «صدچشمه» موجب تحولی عظیم در رفسنجان خواهد شد پروژهای که در هشت فاز و متناسب با مسیر قرارگیری رودخانه در شهر اجرا میشود. آخرین خبرها حکایت از آن دارد که مطالعات اولیه پروژه «صدچشمه» به پایان رسیده و به زودی وارد فاز اجرایی
خواهد شد.
> حصار قدیمی شهر
سالها پیش روزنامه آفتاب یزد در گزارشی هشدار گونه به ساخت و سازهای درون حصار قدیمی شهر هشدار داده بود و اما آن هشدار تنها توانست اصل حصار را از تخریب نجات دهد. توجه شهردار جدید رفسنجان به مقوله گردشگری با توجه به تجریبات ارزندهای که منتهی به ثبت یزد در میراث جهانی یونسکو شد کمک کرد تا این حصار در قالب یکی از مهمترین و زیبندهترین مسیرهای گردشگری، نقشی مهم و قابل تامل بر عهده گیرد. حصار قدیمی شهر در کنار دروازه قدیمی شهر و نیز شروع طرحی با عنوان:«احیاء و بهسازی محوطه بادگیر معین»
> پایان بازدید...
شهردار در انتهای این بازدید که هرچه تلاش کردیم بیشتر از دو ساعت به طول انجامید، میگوید: «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» مصداق مردمان خوب رفسنجان است چون آنها هم میخواهند سپاسمندانه یاری مان میکنند و این بزرگترین پشتوانه شورای اسلامی شهر رفسنجان و شهرداری
این شهر است.
****
مهندس عظیمی زاده شهردار رفسنجان در گفت و گو با آفتاب یزد:
ترجیح من این است برای یک شهر کار کنم نه شخص!
مهندس عظیمی زاده، سالها شهردار یزد بود، سالها یعنی یکی از طولانیترین دورانی که یک نفر سکان شهرداری یزد را به عنان و اختیار خود داشته است. سالهای انتهایی شورای سوم و تمام مدت ماموریت شورای چهارم. آن گونه که بررسیها نشان میدهد؛ یک سال پایانی دوران شهرداری عظیمی زاده و شورای اسلامی یزد (دوره چهارم) را باید یکی از طلاییترین دوران تمامی ادوارِ شهرداریهای یزد طی 8 دهه به شمار آورد که گل سرسبد این دوران طلایی، ثبت یزد در میراث جهانی یونسکو بود؛ نخستین شهر در ایران اسلامی و پنجمین شهر در سرتاسر عالم! در کنار تمامی عمران و آبادانیها، البته ارتقاء شهرداری یزد به رتبه یازدهم در حالی که بسیاری از شهرها نتوانسته بودند به چنین جایگاهی دست پیدا کنند نیز حائز اهمیتی قابل تقدیر است.
> چرا رفسنجان؟!
طبیعی است نخستین سوال از شهردار سابق یزد و شهردار فعلی رفسنجان، این موضوع یا دغدغه باشد که بعد از یزدِ ثبت شده در میراث جهانی یونسکو، چرا رفسنجان؟
عظیمی زاده میگوید: خوشحالم! خوشحال از این بابت که من همیشه ترجیحم این بوده که برای یک شهر کار کنم نه یک شخص! حال آن شخص میخواهد فلان مقام مسئول باشد یا خودِ من! سالها است دیگر عادت کرده ام به دغدغه ساختن یک شهر، پس پیش از آن که بگویم چرا و چگونه رفسنجان! باید اعتراف کنم، انتخاب این شهر برای ادامه کار، تنها و تنها لطف خدا بوده است.
> و اما شرح مختصری از آنچه رخ داد...
با اتمام دوران شورای چهارم یزد، رایزنیها حکایت از آن داشت که شورای پنجم میخواهد با شهردار جدید پیمان ببندد، حق هم همین بود. فلذا خیلی زود با اتمام دوران کاری و تعیین سرپرست، مسئولیت شهرداریِ یزد از دوش بنده برداشته شد. از چند ماه قبل تر، دوستان بسیاری در سطح استان و کشور پیشنهادهایی مطرح میکردند و اما شهرداریهای سمنان، شاهرود و بیرجند و نیز چند پست مدیریتیِ مرتبط با امور عمرانی از همه پیشنهادات جدیتر بود.
طبق روالی که هر دوره تکرار میشود برای ارائه برنامه به این شهرها سفر کردم و برنامههای خود را در حضور اعضای شورا، ائمه جمعه، نمایندگان هر شهرستان در مجلس شورای اسلامی و برخی بزرگان و معتمدان ارائه دادم. در همین جا باید به یک مسئله بسیار مهم اشاره کنم و آن اینکه در هیچ کدام از شهرهایی که ارائه برنامه شد، کوچکترین خط و ربط و انگیزه سیاسی مشاهده نکردم! حتی در همین رفسنجان!
آنها برنامه داشتند برای جبران عقب ماندگیها، ادامه برنامههای توسعه ای، چشماندازهای بلندمدت و از شهرداران ارائه راهکار و طریقی که این برنامهها عملیاتی شود میخواستند؛ از این لحاظ است که میگویم جایی از من سوال سیاسی، گرایش سیاسی و جبهه سیاسی پرسیده نشد! آنها به دنبال توان سنجی بودند که آیا شهرداری که میخواهند انتخاب کنند نیروی فائق آمدن بر مشکلات را دارد یا خیر؟! این مسئله برای من بسیار جالب توجه بود.
> رفسنجان را قدم به قدم برانداز کردم!
باز هم سوال خود را تکرار میکنیم. میگوید اگر منظورتان مقایسه رفسنجان و یزد است باید بگویم برای من بزرگیها و کوچکیها ملاک نیست. اصلاً استعداد و توانمندیهای یک فرد ممکن است در یک محیط کوچک بروز و ظهور پیدا کند.
سوئیس هم کشور کوچکی است با جمعیتیاندک! مهم یادگرفتن و تبحر است، مهم آن است که تو انگیزه خدمت داشته باشی. مهم آن است که با تو همراهی شود. عظیمی زاده تلویحاً میخواهد بگوید که یزد مجال پیشرفت به بومیها را نمی دهد: «کدام شهردار یزدی استاندار شد؟! معاون عمرانی استاندار شد؟!» عظیمی زاده اما یک واقعیت افتخارآمیز را ضمیمه توضیحات خود میکند:
یزد این روزها را مقایسه کنید با یزد 10 سال قبل، یزد 5سال قبل. یزد حالا یک برندِ منحصر بفرد دارد. خیلیها به آسانی حاضرند بیتوجه به جایگاهی که داشته و دارند، شهردار یزد شوند. جمالی نژاد به دلیل جهانی بودن یزد راضی به یزد شد وگرنه او از همان روز اول هم معاون وزیر کشور شدن سقف آرزوهایش بود. اینها به آسانی به دست نیامده فراموش نکنیم افتخارات به جز هزینه، از جان گذشتگیهایی هم میخواهد که دریغ نکردیم. شهردار رفسنجان از بحثهای حاشیهای فاصله میگیرد. او میگوید یک هفته قدم به قدم رفسنجان را برانداز کردم. از پتانسیلها و مغفول ماندهها، نقشه راه ترسیم کردم و برنامههای خود را برای اجرایی شدن آماده کردم. حالا نوبت شورای شهر رفسنجان بود. حالا نوبت مردم بود. حالا نوبت نیروهای شهرداری بود.
من آدم خوش شانسی هستم چون شورا، مردم و همکاران شهرداری، به گونهای پای کار آمدند که گویی به آنها تکلیف شده باشد. مردم باید ما را باور میکردند؛ خیلی طول کشید اما باورپذیری را در چهره مردم بالاخره دیدم.
طرح جامع شهر رفسنجان یکی از طلاییترین پالسها را به من داد و آن اختلاف فاحش بین جمعیت موجود و جمعیت پیش بینی شده. رقم تفاوت به خوبی نشان دهنده این واقعیت بود که رفسنجانیها به رفسنجانی بودن افتخار نمیکنند. ناراحتند! به آسانی کوچ میکنند. دل از شهر و دیار خود میکنند. این دلیل دارد. مسئله است. دغدغه است. پاسخ روشن بود؛ ما کاری نکرده بودیم که رفسنجانیها ترغیب شوند بمانند.
با همین دیدگاه شروع کردیم به تغییرات آنی. نجات سیما و منظر از خستگی و خمودگی. تا سه ـ چهارماه نخست میگفتند خیلی زود رها میکنند. خسته میشوند اما شبانه روزی کار کردیم. آمارها موجود است. حجم کارها خود گویای بسیاری از چیزها است.
> اولویت من در رفسنجان ایجاد امنیت و انگیزه برای ماندگاری مردم در شهر بود
شهر باید امیدوار باشد تا مردم به جای آلونک سازی، ساختمان سازی کنند. شهر باید آنقدر جاذبه داشته باشد که اصفهان، شیراز و یزد اولویت یک رفسنجانی برای ادامه زیستن قرار داده نشود. شهر باید آنقدر زیبا باشد که سرمایه گذاریها با طیب خاطر انجام شود. اولویتها ترسیم شد.
ایجاد انگیزه، بالابردن سطح وفاداری مردم نسبت به رفسنجان و بالابردن سطح امنیت عمومی در شهر. شورای شهر اولویتهای ما را پذیرفت و حرکتها آغاز شد. شهر امن یک برند است. امنیت یک بعد ندارد؛ امنیت سرمایه گذاری، امنیت اخلاقی، امنیت اجتماعی، امنیت بهداشتی و... در قرآن برای شهر تنها و تنها یک صفت وجود دارد:«وهذا البلد الامین» و این یعنی شهر باید در بالاترین نقطه امنیت همه جانبه قرار داشته باشد.
> رفسنجان شهر رویدادها...
در شعارها، رفسنجان به عنوان شهر رویدادها تعیین شد یعنی شهری که بزرگترین رویدادهای علمی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، هنری، عمرانی و حتی سیاسی در آن باید به وقوع بپیوندد. رویدادها باعث میشود ظرفیتسنجی انجام شود، نقاط ضعف شناسایی و همه توانمندیها در خدمت قرار گیرد. در کنار این رویدادها، خلاقیت سنجی هم خواهد شد، بومیها پای در میدان میگذارند. طی یک سال گذشته حداقل 12رویدادبزرگ در این شهر اتفاق افتاده که برای شروع خوب است. برای برخی رویدادها از جمله فصلهای همدلی، رفسنجان میهمان بیش از 4هزار میهمان بوده ـ اعم از رفسنجانی و غیررفسنجانی ساکن شهرها و حتی استانهای مجاورـ و این یعنی رویدادها در پله اول توانسته شهر را به محیطی با نشاط برایاندیشیدن به مهاجرت معکوس
تبدیل کند.
به شهردار میگویم: شهر را به یک کارگاه بزرگ عمرانی تبدیل کرده اید، همه شهر به یکباره تبدیل شده است به یک کارگاه بزرگ! هراسی ندارید که در آینده این آتش شعله ور فروکش کند؟!
می گوید: سالها است با کار در شهرداری آشنا هستم و برای من ترس بیمعنا است. عظیمیزاده با این جمله نشان میدهد عزمی جزم دارد برای عمران و آبادانی. او ادامه میدهد، مدل کار در شهرداریها یکسان است فقط برخی تفاوتهای محیطی باعث میشود تا در برنامهریزیها مراقب باشی وگرنه همه شهرها تشنه توجه، عمران و آبادانی هستند.
اصلا ترسی ندارم چون این پتانسیل و توانایی را دارم که شهرهای بزرگ را مدیریت کنم اما همان پتانسیل را در خدمت رفسنجان قرار داده ام و همانطور که در ابتدای عرایضم هم گفتم راضی ام و این را لطف خداوند میدانم.
ایجاد تنوع در شهر یکی از دغدغههای اصلی من است. من معتقدم مهاجرتهای خُرد، کمر هر شهر و استانی را خواهد شکست! چرا باید درآمدهای این شهر در جایی دیگر هزینه شود؟ ایجاد تنوع در شهر حتی کمک کرده در بحث بودجهها هم موفق باشیم. در تصویب بودجه به گونهای عمل کردهایم که تحقق پذیر بودجه بندی کنیم. تا این لحظه درآمدهای شهرداری
امیدوارکننده است.
البته باید مردم توجیه شوند که بودجههای عمرانی محدود است اما شهروندان باید باور کنند که این بودجه در همه شهر توزیع شده است. این باور کمک میکند که نگاهها به شهر و شهرداری، سرشار از اعتماد و امید باشد.
از او میخواهیم به کارهای زیرساختی هم اشارهای داشته باشد. شهردار رفسنجان میگوید همین که مردم یک شهر را در آن شهر نگه داریم، همین که باور کنند شهر خودشان و دیگر شهرها از لحاظ امکانات رفاهی و قدرت سرمایهگذاری چیزی کم ندارد قطعا زیرساختها محقق شده است. از نظر من زیرساختیترین کار یعنی تبلور این باور که یک رفسنجانی به برند رفسنجانی بودن افتخار کند و وقتی افتخار کرد یعنی ما یک دستگاه تبلیغاتی کم هزینه و منصف در اختیار داریم پس این باور با خود خیلی از مسائل را همراه خواهد کرد. این مردم هستند که سرمایههای خود را به شهر باز میگردانند. این مردم هستند که میپذیرند دیگران را مجاب کنند تا بیرون از رفسنجان سرمایهگذاری نکنند.
عظیمی زاده در قسمت پایانی مصاحبه میگوید: من هدف مهم تری را دنبال میکنم و آن تبدیل رفسنجان به مقصد گردشگری است. حتما در بازدیدی که از شهر داشته اید به این مهم پی برده اید. برج و باروی قدیمی شهر، بادگیر معین، دروازه قدیمی شهر و از همه اینها مهمتر خانه حاج آقا علی. رفسنجان از آنجایی که فرودگاه دارد به آسانی میتواند یکی از مقاصد گردشگری باشد البته در کنار این مهم قرار گرفتن در میانه راه کرمان و یزد هم میتواند کمک کند.
> سخنی با رفسنجانیها: کمک کنید رفسنجان به جایگاه واقعی خود بازگردد
عظیمی زاده سخن پایانی خود را اختصاص میدهد به رفسنجانیهایی که سالها است از رفسنجان رفتهاند. او میگوید سعی کرده ایم عقب افتادگیها را جبران کنیم. تلاش شده سیما و منظر شهر بازپیرایی شود. همه هم و غم خود را به کار بسته ایم برای آماده سازی بستری مناسب جهت سرمایه گذاری. قدوم شما را ارج مینهیم و دست شما را برای ساختن رفسنجانی آباد و سربلند به گرمی میفشاریم. کمک کنید رفسنجان به جایگاه واقعی خود بازگردد.
****
حجت الاسلامهاشمیان رئیس شورای اسلامی شهر رفسنجان در گفت و گو با آفتاب یزد:
رفسنجان را از نو باید ساخت!
هاشمیان معتقد است این شهر پتانسیلهای بالایی دارد اما از فرط خستگیِ مدیریتی و رهاشدگی، کار به جایی رسیده که این شهر را باید
دوباره ساخت!
داستان شورایی شدنهاشمیان و برخی دوستان هم جالب توجه است! رئیس شورای شهر رفسنجان میگوید: موسم انتخابات که رسید به دوستان گفتم: مردم این شهر برای بزرگ شدن ماها هزینه دادهاند؛ البته هزینه دادهاند که مثل اینچنین روزهایی به دادشان برسیم و اما دوستان انگیزه حضور نداشتند! تلاش شد با خرد جمعی، دلسوزترینها گرد هم بیایند و در نهایت شورای شهری که میشناسید توسط مردم انتخاب شدند.
> باید باورمان میکردند!
هاشمیان در ادامه میگوید: باید باورمان میکردند؛ مردم رفسنجان باید باور میکردند که برای خدمت آمده ایم نه ریاست اما نظر من این بود که ما به باور جوانها بیشتر از همه نیازمندیم. سخت بود. هنوز هم سخت است! نادانسته و نابخردانه سنگاندازی میکنند؛ اما کم کم دارند باور میکنند این را با حرف نپذیرفتند بلکه وقتی تغییرات را دیدند همراه شدند.
رئیس شورای اسلامی شهر رفسنجان میگوید؛ از سطح رضایتمندی همشهریها احساس غرور میکنیم. این را از فضاهای مجازی و مراجعات حضوری رصد کرده ایم اما قبول داریم در شان واندازه مردمان خوب رفسنجان نبودهایم، تعهد میدهم که تمام تلاش ما بر دو مسئله استوار بوده؛ تغییر در سیما و منظر شهری و بازگرداندن امید و شادمانگی به مردم و باز هم بیشتر تلاش خواهیم کرد تا این شهر مهم، تاثیرگذار و تاریخی به جایگاه واقعی خود بازگردد.
حجت الاسلامهاشمیان در بخشهای دیگری از سخنان خود میگوید: گسترش شهر رفسنجان، هم آسیب زا است هم نگران کننده، در این باره تلاشهایی را به همراه پژوهشهایی آغاز کرده ایم تا وضعیت فعلی را نگاه داریم یا به قول معروف در این مرحله شهر را فریز کنیم.
هاشمیان میگوید: البته باید تکلیف زمینهای بسیاری که در سطح شهر بلااستفاده رها شده نیز معلوم شود.
رئیس شورای شهر با اظهار سپاسمندی از رفسنجانیهای حاضر در شهر و دیگر رفسنجانیهایی که سالها است از شهر رفتهاند، میگوید: هم ما مراجعاتی داشته ایم هم آنها پا پیش گذاشتهاند برای کمک و سرمایهگذاری و این همان بارقههای امیدی است که باید دیده میشد.
هاشمیان درباره برنامههای شاد و امیدوار کنندهای که طی یک سال اخیر در شهر رفسنجان اجرا شده میگوید: ما باید شادی و امید را به مردم بازگردانیم. در یک شهر خمود و غمگین نمی توان حرف از پیشرفت و آبادانی زد به خصوص وقتی چشمداشتی از سرمایه گذاران داریم باید مهیای میهمان داری هم باشیم.
وقتی میگوییم عملکرد یکساله شما توقعات را بالا برده و انتظاراتی عدیده فراهم آورده پاسخ میدهد: اصل تلاش ما مطالبه گری شهروندان است. اصلا مطالبهگری یعنی دارد در این شهر کار میشود وگرنه در سایه سکوت و انفعال که نمی شود به شهر جان و رونقی تازه داد.
این منتخب مردم در شورای اسلامی شهر رفسنجان از آینده هم میگوید که تلاش میشود طرحهای بزرگتر و زیرساختیتر هم آغاز شود.هاشمیان معتقد است به رفسنجان آن گونه که باید و شاید توجه نشده، توجه نشده که هیچ، برخی اوقات بیمهریهایی نیز شده!
> رفسنجان را در کلاس یک کلانشهر دیدیم
می پرسیم؛ چگونه رسیدید به مهندس عظیمی زاده!؟ میگوید اولاً داشتن چنین شهرداری لطف خدا است و اما با دوستان شورا به این نتیجه رسیدیم که برای انتخاب شهردار رفسنجان باید از نقطه 100 شروع کنیم، از بالاترین استانداردها و بارزترین و تواناترین شخصیتها! میگوییم پاسخ گنگ است.
هاشمیان توضیح میدهد که رفسنجان را دست پایین حساب نکردیم. رفسنجان را شهرستانی با حدود 200هزارنفر تصور نکردیم. رفسنجان را در کلاس کلانشهرها دیدیم و با این تصور به دنبال شهردار گشتیم. طبیعتاً وقتی رفسنجان را کلانشهر بدانیم(نه بنا به تعریف وزارت کشور بلکه در دورنمایی که تصور کرده بودیم!) دنبال مدیری خواهیم رفت که تجربههایی در حد واندازه کلانشهرها داشته باشد با این فرمول از 100 آغاز کردیم و هیچ هراسی هم نداشتیم. مهم آن بود که او را کاری و گره گشا و شجاع بدانیم به بقیه موارد کاری نداشتیم. خیلی زود شهردار خود را پیدا کردیم.
عظیمی زاده در شهری با جمعیتی حدود 600هزارنفر کار کرده بود. شهری که در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. روی مدل مدیریتی او تا در توان داشتیم مطالعه کردیم. دست روی گزینهای گذاشتیم که به فراغتاندیشه میگوییم برای رهاندن رفسنجان از رهاشدگی و خستگی مدیریتی بهترین بود. این همان ثمره نگاه از صد به صفر است از بالا به پایین حرکت کردن و چه خوب که ما به زودی روی گزینهای مناسب متوقف ماندیم. سخت بود راضی کردن مهندس عظیمی زاده اما وقتی صداقت و جوش و خروش ما را برای آبادانی و عمران یک شهر دید لاجرم با تمام معذوریتها و سختیهایی که در زندگی شخصی و مدل کاری او پیش میآمد، پذیرفت. دو طرف به هم اعتماد کردیم کمک کردیم فضای کار بدون چالش و حاشیه مهیا شود. آنچه امروز شما را به وجد آورده حاصل همان اعتماد دوسویه و نیتهای پاکی است که میکوشد یک شهر آباد شود و اهالی یک شهر شادمان و آرام.
هاشیمان در پایان ضمن این که قول میدهد در گفت و شنودی تحلیلیتر و مفصلتر جوابگوی سوالات ما باشد از رسانهها میخواهد در کنار شورا و شهرداری رفسنجان، بازتاب دهنده کارها و نقدکننده عملکردها باشند.
> شورای اسلامی شهر رفسنجان یک الگو است
در جلسات شورای شهر بسیاری از شهرها حضور داشته ایم ـ خرد و کلان، این یک حس است که با تمام وجود مواجه شدیم با آن که در این جمع انس و الفتی حکمفرما است که در کمتر فضایی دیده بودیم. موج میزد تلاش برای رسیدن به اهدافی که بر سر پاسداشت از آنها که ثمرهاش آبادانی شهر بود سوگند یاد کرده بودند. گوشهای نشستیم و به نظارهگری پرداختیم.
نه رد و نشانی از چپ و راستی یافتیم نه خط و ربطی از منیت و خوداندیشی. تضارب آراء بود، اختلاف و تفاوت دیدگاه بود اما مرکز ثقل جلسه کمک به پیشبرد اهداف یک«شهر» بود و هر چه بیشتر پیگیر شدیم رد و نشانهای از«شخص» نیافتیم! عارضهای که خیلی از شوراهای اسلامی شهر و روستا را در گردابی از اختلافها و منیتها فرو برده است. از این زاویه شورای اسلامی شهر رفسنجان یک الگو است از نظر ما.
***
گام به گام تا دستیابی شهر رفسنجان به عنوان ملی پایتخت کتاب ایران
شهرداری رفسنجان که در دوره جدید مدیریت شهری همواره حامی یا مجری برنامههای فرهنگی و هنری بوده و به موفقیتهایی نیز دست یافته است، پس از میزبانی سی امین جشنواره استانی تئاتر و برگزاری جشنوارههای ورزشی محلات و حرکت در مسیر توجه به دیدگاههای صاحبنظران در حوزههای مختلف در قالب تالار گفتمان، اکنون در مسیر دستیابی به عنوان پایتخت کتاب ایران قرار گرفته تا شاهد حضور در یکی از بزرگترین و مهمترین رویدادهای ملی باشد.
در این راستا و با حمایت بیدریغ شهرداری و شورای اسلامی شهر رفسنجان، از دو طرح ویژه و منحصر بفرد کارت الکترونیکی اهالی خیابان کتاب جهت ارائه خدمات به دوستداران و علاقمندان حوزه کتابخوانی و طرح دکتر کتاب با هدف تجویز کتاب در کنار دارو به بیماران، رونمایی و مهندس عظیمی زاده شهردار رفسنجان به عضویت افتخاری این کانون درآمد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
تشکر بانک آینده از مردم
حسن اسماعیلی=عضو انجمن اقتصاددانان ایران
نرگس شیری=کارشناس ارشد اقتصاد و فعال صنعت خودرو
داوود هرمیداس باوند=تحلیلگر مسائل بین الملل
محمد صادق جوادی حصار=تحلیلگر و استاد دانشگاه
امید مافی =روزنامه نگار
رامین نخستین انصاری =روزنامه نگار
زهرا جنت *
یک اتفاق پرریسک
کرباسچی اصلا بازداشت نشده بود
شهر، یک صدا فریاد همدلی سر میدهد...
مبارزه با گرانفروشی
تشکر بانک آینده از مردم
مراجع قانونی نظاره آیا دریافت پول برای پارکدر خیابان قانونی است؟
بروز تورم در استفاده از فضای مجازی
ماجرای امضای پرویز کاظمی بر اسناد مشکل دار در بانک سرمایه
شایعه استعفای دسته جمعی وزرا!
هر ایرانی یکلیتر در روز !
واکنش جالب جوانان تبریزی به اتفاق پارک «ائل گلی»