عزت ملی و آستانه تحمل مردم

در علوم تجربی فلزات هریک دارای ظرفیت مشخصی بوده که بیانگر خواص اساسی آنهاست؛ هم چنین هریک ازمواد دارای نقطه جوش معینی هستند که در صورت صعود دما از آن درجه اقلام به جوش آمده و شروع به ذوب می‌نمایند. در جامعه ما انسانها نیز از دیدگاه رفتارشناسی نقطه جوش آدمها جایی است که رفتار یا گفتاری بالاتر از آن موجب ایجاد خشم و پرخاشگری وحتی اقدامات خطرناک از سوی ما انسانها می‌گردد. آلودگی هوا؛ آلودگیهای صوتی؛ مشکلات عاطفی؛ ناتوانیهای اقتصادی؛ تورم، گرانی، ناتوانی در تهیه و تامین مایحتاج اولیه؛ بیکاری و امثال اینگونه عوامل موجب افزایش نقطه جوش آدمها شده و در نتیجه خشم و عکس‌العملهای پرخاشگرانه انسانی را بدنبال خواهد آورد.تحریکات مختلف موجب کاهش آستانه تحمل و مآلا منجر به واکنشهای مختلف می‌گردد.
در فرضیه کبریت و انبار باروت که اینجانب در علوم رفتاری مطرح کرده‌ام؛ بخوبی می‌توان عوارض کاهش آستانه تحمل و عواقب آن را ملاحظه کرد.
یک فرد صبح که بیدار شده و از خانه خارج می‌شود هنگام خروج، همسرش سفارش مرغ و اقلام دیگر را برای مهمانی شب می‌دهد و اولین شوک عصبی را وارد می‌کند؛ هنگام عبور از کوچه مغازه‌دار محله با تکان دادن سر و دست و علائم مفهومی به او می‌رساند که حساب دفتریش بالا رفته و امتیاز نسیه‌بری‌اش بزودی مسدود می‌گردد؛ دومین شوک. سرکوچه جناب صاحبخانه مثل فرشته مرگ درمقابل چشمانش ظاهر و با لبخند مصنوعی و آزاردهنده نزدیک شدن موسم اجاره را نوید داده وسومین شوک را وارد می‌کند؛ به خودرو می‌رسد و با رویت قبض جریمه بخاطر توقف در محل ممنوع چهارمین شوک را ناشتا نوش جان می‌کند؛ داخل خودرو شده و بعد از دقایقی کنلجار با آن با نذر و نیاز و التماس باطری نیمه جان و استارت فرسوده را بکار درآورده و وحشت خرید باطری وتعمیر ماشین پنجمین شوک را واردوشروع بحرکت می‌کند. مسافرین مسیر خانه به اداره که با نیت جور کردن پول بنزین وارد مرکب می‌شوند؛ هریک موضوعی را به میان کشیده و سوژه‌ها‌ی بحث داغ درون ماشینی را مطرح می‌کنند؛ نداشتن پول خرد و دادن اسکناس ده هزارتومانی برای دوهزار تومان کرایه؛ ترافیک خسته‌کننده و جنون آور...



... عدم اجازه برای ورود به محدوده طرح ترافیک که لازمه‌اش پرداخت پول قابل توجه است ششمین وهفتمین شوک‌ها را وارد می‌کند که ناگهان صدای بوق ممتد یک خودرو لاکچری ومیلیاردی با ناسزاهای جوان راننده وجوان‌تر از فرزندش که با عباراتی مثل گاریچی؛ لگن؛و... چرت او را پاره
ونهمین ودهمین شوک‌های مرگ‌آور را وارد کرده ودرست درهمین لحظه یک موتورسوار از جنس همانها که شهر وخیابان‌ها وپیاده‌روها را ارثیه مرحوم پدرشان می‌دانند؛ از مسیر مخالف حرکت وموجب شکستن آینه ماشین شده و بادست وزبان بدن رکیک‌ترین دشنام ها را به راننده داده و مجموعه شوک‌ها را کامل می‌کند و کارمند بیچاره با کوله‌باری از درد وارد اداره شده و ضمن دریافت متلک‌های همکاران که با عبارات ساعت خواب یا حالا هم نمی آمدی پشت میز قرارگرفته. بیچاره مراجعه‌کننده اول از همه جا بی‌خبر در دومین بار از پرسش سوال مورد هجوم بمب‌های کلامی
قرار می‌گیرد و در حقیقت کبریت را به انبار باروت کارمند کشیده و بقیه ماجرا. بیش از
۸۰ درصد از درگیری‌های سطح شهر که گاه منجر به
قتل نیز می‌شوند حاصل انفجار اینگونه انبارهای باروت رفتاری است.درمورد آستانه تحمل مردم باید عرض کنم با یک ارزیابی تخصصی کاملا آشکار است نقطه جوش مردم و اتمام آستانه تحملشان کاملا محسوس و آشکار است؛ اگر مدیران اجرایی موضوع را درک ولمس نمی‌کنند یا نمی‌خواهند حقیقت را بدانند؛یا حقیقت را نمی‌شناسند ویا واقعا نمی‌دانند سقوط آستانه تحمل مردم ورسیدن آنها به نقطه جوش چه نتایج شوم وعواقب مصیبت بار برای همه وهمه خواهد داشت.جهت آگاهی بخشی از مدیران ارشد باورمند و دوستدار انقلاب ودلسوز مردم وکشور بخش بسیار کوچکی از حرکات و رفتارهای منجر به افزایش نقطه جوش جامعه را عرض می‌کنم.
الف: در زمینه های اختلاس‌های کلان موضوع صندوق فرهنگیان که به عنوان حاصل تلاش‌های یکی از شریفترین و قانع‌ترین اقشار جامعه که ۹۸ درصد از سرمایه صندوق به صورت وام های رانتی پرداخت شده که هنوز برنگشته و همه در خانواده ومحله خود فرهنگیان شریفی را می‌شناسیم که با کمترین حقوق در دشوارترین شرایط زندگی می‌کنند و فریاد رسی ندارند؛گویی دست‌هایی درکارند این قشر عظیم را ازجهت استانه تحمل به بن بست کشانیده وبه خیابان‌ها بیاورند.بااعدام دویا چند نفر درد مردم دوا نمی‌شود؛کار باید منطقی وریشه ای حل وفصل گردد.در مورد تضادهای کلامی ورفتاری بعضی از مدیران ارشد واقعا به این آقایان باید جایزه نوبل اهدا شود؛ مدیر ارشد نفت یکبار می‌گوید بنزین گران وکوپنی نمی‌شود وبار دیگرمطالبی کاملا متضاد وگیج کننده به جامعه عرضه می‌کند؛مردم نمی‌دانند بنزین سهمیه بندی و گران‌میشود یانه؟ وزیر دیگر در تلویزیون ودر حضور میلیون‌ها مخاطب میگوید؛خدارا شکر کنید که همین هارا هم دارید؛آقای وزیر مگر ما تا امروز با دستور شما شکر می‌کردیم ثانیا شما وهمکاران‌تان خدارا شکر کنید که چنین مردم شریف ونجیبی دارید؛مردمی چنین وفادار به آرمانها و وطن‌دوست ودین خواه کجا دیدید؟‌که برای دو کیلو گوشت خارجی ساعت‌ها در سرما وباران درصف مانده وبا کارت ملی آن را بخرند. صف‌های طویل گوشت سوژه رسانه های دوست و دشمن شده آیا اهانت به غرور اسلامی و عزت نفس ملی از این بالاتر هم می‌شود؟آیا جریحه دار کردن شخصیت مردم ازاین بدتر هم می‌شود که در زمان ومکان برگزاری جشنواره سینمایی یک چهره شاخص این گوشت‌ها را "گوشت سگ"بنامد و مردم باز سکوت کنند؟در کل جهان شاید سه یا چهار سلبریتی در امور سیاسی دخالت کنند؛ البته آن هم در مورد حقوق سیاه‌پوست‌ها و اما فقط در کشور ماست که اکثر سلبریتی ها دخالت در امور سیاسی را جزء لاینفک شغل خود دانسته در هر موردی اظهار نظر و دخالت می‌کنند.
در مورد کشور دوست برادر همسایه عراق که ما در تمام سختی ها کنار شان بوده وبه دولت وملت یاری نموده ایم؛حالا که وقت بهره برداری است؛کشورهای دیگر میدان را قبضه کرده و تجار و تولید گران ایرانی تماشاچی شدند؛ اگر روابط تجاری احیا وتقویت گردد؛دیگر چه حاجتی به کولبری با تمام حواشی می‌باشد؛ یا اینکه لااقل این گونه فعالیت‌ها به حداقل می‌رسند.مردم در ارتباط با تئوری "انبار باروت مجید ابهری" گرانی وتورم و کاستی ها ومشکلات را می بینند وتحمل می‌کنند اگر کسی از مدیران ارشد کشور قصد اندازه گیری نقطه جوش مردم و وضعیت آستانه تحمل آنها را دارند به عنوان یک رفتار شناس باید عرض کنم:سکوت مارا به رضایت تعبیر نکنید چرا که اندک فاصله ای با نقطه جوش داشته و آستانه تحمل مان نزدیک به اتمام است؛حیای اسلامی و میل انقلابی را به ترس تشبیه نکنید؛کارگران و کارمندانی را که ماههاست حقوق نگرفته اند با پوز خند تماشا نکنید؛ اجازه ندهید غفلت یا کندی حرکت در احقاق حقوق مردم از اختلاس‌گران و چپاول‌گران"همدلی و همدستی" تفسیر وتعبیر گردد؛از آه کسانی که فریاد رسی جز خدا ندارند بترسید؛مردم بی‌صبرانه منتظر اشاره ای ازسوی مقتدایشان هستند؛ آنها که تلاش می‌کنند صبر وحوصله مردم را تحمل ورضایت تفسیر کنند آگاه باشند که شعله های خشم مردم سوزان وگسترده بوده ودامن‌گیر همه خائنان خواهد شد.