معضل امنیتی در جهان

برخی از محققان روابط بین الملل معتقدند که معضل امنیت، مهم‌ترین عامل درگیری میان کشورهای جهان محسوب می‌شود. بر اساس این تئوری اولویت اصلی دولت‌ها باید بر این اصل مهم استوار باشد که از امنیت و تمامیت ارضی کشور خویش محافظت و مراقبت کنند و برای دستیابی به این امر مهم باید با خرید یا ساخت سلاح وبه توسعه فناوری جدید نظامی دست یابند، ولی موفقیت یک دولت در حفظ امنیت کشور خویش لزوماً و به طور خودکار و اتوماتیک به معنای پایان دادن به معضل امنیتی نیست. جهان به واسطه پیشرفت در علوم ارتباطات به یک روستای جهانی تبدیل شده است و لذا نادیده گرفتن معضل امنیتی در سرتاسر جهان به خصوص کشورهای همسایه خویش نه تنها امنیت به معنای واقعی را تضمین نمی‌کند بلکه کشورهای جهان را در معرض آسیب جدی قرار می‌دهد، اما بسیاری از کشورهای جهان تمایلی به پیروی از این ایده را ندارند و امنیت را فقط در چارچوب مرزهای خویش معنا و از آن دفاع می‌کنند. وقتی معضل امنیتی فراگیر شد، کشورهای با ضریب بالای امنیتی نمی‌توانند درک کنند که آیا دولت مسلح با افزایش توان نظامی که از آن برخوردارهستند، در آینده به دلیل ناامنی در سایر کشورها از توان نظامی خویش برای دفاع و حمله استفاده خواهند کرد؟ در نتیجه دولت‌ها به یک مسابقه یا رقابت تسلیحاتی روی می‌آورند. انباشت زرادخانه‌های نظامی و افزایش هزینه‌های دفاعی توسط دولت‌ها به ایجاد امنیت کمکی نمی‌کند بلکه در درازمدت ممکن است موجبات جنگ را فراهم کنند.
در علوم سیاسی معضل امنیتی و برای دستیابی به یک امنیت پایدار در سراسر جهان اقدامات انجام شده توسط دولت‌ها برای برپایی امنیت پایدار باید مبتنی بر مانیفست همکاری بین‌المللی بر اساس حفظ امنیت در سراسر جهان باشد. به طور مثال سوریه به دلایل مختلف با مشکلات و کشمکش‌های سیاسی روبه‌رو شد و به دلیل بی‌توجهی جامعه جهانی به خصوص آمریکا و دنیای غرب به معضل امنیتی سوریه، کشورهای همجوار به خصوص کشورهای اروپایی علی‌رغم قابلیت‌های نظامی قابل توجه نتوانستند از توازن قدرت نظامی خود بهره کامل را ببرند و کشورشان با مشکلات عدیده امنیتی روبه‌روشد. سیاست حمله پیشگیرانه یا مسلح کردن نیروهای مخالف دولت سوریه منجر به بروز معضل کهکشانی مارپیچی امنیت در سرتاسر جهان شد. صلح و ثبات و امنیت با نبرد نظامی به دست نمی‌آید و داستان سوریه اساساً ماهیت تراژدی سیاست‌های بین‌المللی کشورها را نشان داد و به نظر می‌رسد هنوز کشورهای آمریکا به خصوص کشورهای اروپایی از جنگ جهانی اول و دوم درس‌های لازم را نگرفته یا آن را فراموش کرده‌اند. برای مقابله با پیچیدگی‌های معضل امنیتی در جهان دولت‌ها باید شرایط سیاسی جهان را درک و در این میان سازگارانه و سالم و عاطفی به مسئولیت‌های جهانی خویش آگاه و به آن پایبند باشند و حاصل آن معضلات سیاسی و امنیتی به فرصتی برای صلح و امنیت تبدیل خواهد شد در غیر این صورت ارزش‌های انسانی و اخلاقی و دموکراتیک در سرتاسر جهان در معرض خطر قرار خواهد گرفت. تحولات سیاسی در ونزوئلا آزمون خوبی است که کشورهای تاثیرگذار جهان اگر دچار خطای محاسباتی شوند ونزوئلا، سوریه دیگری برای جهان خواهد شد. سرنوشت سیاسی ونزوئلا در دستان مردم است و ابرقدرت‌ها نباید بر پیچیدگی‌های سیاسی این کشور بیفزایند اگر امنیت ونزوئلا با معضل جدی روبه‌رو شود، کشورهای همجوار و حتی سایر کشورهای جهان در امان نخواهند بود. مردم ونزوئلا نیز می‌دانند تغییر فقط از طریق روش‌های مدنی و دموکراتیک به دست می‌آید. امروزه راه‌های نوینی برای تغییر وجود دارد و کشورهای جهان نیز باید به تمامیت ارضی و امنیت این کشور احترام بگذارند.
متاسفانه در عصر جدید ما شاهد انعکاس تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ ایالات‌متحده آمریکا هستیم و امروز فقط یک اشتباه امنیت قاره آمریکا را با خطرات جدی روبه‌رو خواهد کرد. کاخ سفید با سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایی و مداخله‌جویانه به دنبال فروپاشی دولت‌ها و ملت‌ها و تار و تکه تکه کردن مرزهاست. برای یک لحظه تردید نیست که معضل امنیتی در جهان زمانی رفع خواهد شد که کشورهای جهان امنیت کشور خویش را با امنیت سایر دولت‌های جهان گره بزنند. در حال حاضر جامعه جهانی باید از ارزش‌های انسانی مشترک و میراث خود دفاع کند. همان‌طور که گرایش گسترده سیاسی به سیستم پلورالیسم سیاسی وجود دارد و آن را به عنوان ارزش‌های انسانی و اخلاقی می‌دانند، در این میان کشورهای جهان برای حل معضل امنیتی در جهان فقط با یک انتخاب مواجه هستند، دولت‌ها جهان باید به پلورالیسم امنیتی و تمامیت ارضی و امنیت در سرتاسر جهان حساس و به آن احترام بگذارند.