جامعه پذیرای بازگشت به دهه 60 است؟

آفتاب یزد- گروه اجتماعی: هنوز هم وقتی اسم کوپن می‌آید جوانان دهه 50 و 60 ناخودآگاه به یاد صف‌ها‌ی طولانی مرغ، روغن و برنج می‌افتند! صف‌های طولانی‌ای که تمامی نداشت و این روزها به عنوان یکی از کابوس‌ها‌ی خاطرات پدرها و مادرهای خیلی از ما یاد می‌شود. اسم کوپن که می‌آید دست ودلشان می‌لرزد که باز هم قرار است در آن صفهای طولانی صبح‌شان را شب کنند و ناخودآگاه این ترس بر آن‌ها‌ مستولی می‌شود که «نکند کمبود در راه است؟!» برخی جوانان امروز اما سر خوش‌تراز آن هستند که معنی صف و کوپنی شدن اقلام ضروری را بدانند و سرکش‌تراز آن هستند که بخواهند عمر خود را در صف‌ها‌ی کیلومتری برنج و روغن بگذرانند! با این اوصاف اما گفته می‌شود که کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی کوپنی شدن اقلام ضروری را تصویب کرده است چیزی که به نظر نمی‌رسد جامعه بتواند پذیرای آن باشد! برای بررسی ابعاد پذیرش جامعه در رابطه با کوپنی شدن اقلام ضروری با دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس به
گفت‌وگو نشستیم.

> رفاهی که پایدار نبوده است


این روانشناس معتقد است:« واقعیت امر این است که مقوله سهمیه بندی کالاهای اساسی یا کوپن یک واقعیت اجتماعی را به جامعه یادآوری می‌کند و آن هم این است که ما در زمینه پاسخگویی به نیازهای اقتصادی جامعه به صورت کاملا مطلوب توفیق نداشتیم. این نکته بسیار مهم و کلیدی است چون اقتصادی که پایه آن بر مبنای توسعه پایدار نباشد حتی اگر در آن رفاهی هم بتوان برای افراد جامعه تصور کرد، این رفاه یک رفاه کوتاه مدت است؛ بنابراین در طول این سال‌ها اگر رفاهی هم در جامعه وجود داشته صرفاً به این دلیل بوده که ما به واسطه یک اقتصاد تک محصولی کالایی به نام نفت فروخته ایم و دلارهای آن را تبدیل به کالا کردیم و در اختیار مردم قرار داده ایم به همین دلیل مردم احساس رفاه داشتند ولی نکته حائز اهمیت این است که این رفاه پایدار نبوده است.»

> در طول این سال‌ها چه کاری انجام داده ایم؟
او جامعه شناس افزود: «در حال حاضر نکته
حائز اهمیت‌تر این است که نه تنها نسل جدید ما بلکه حتی نسل قبل نیز به لحاظ روحی و روانی آمادگی اینکه دوباره بخواهیم کالاها را سهمیه‌بندی کنیم و اقتصاد کشور را برمبنای سیستم سهمیه‌بندی و کوپنی بچرخانیم ندارند؛ چون این سوال برای آنها ایجاد می‌شود که دهه شصت این کار را به دلیل جنگ انجام دادیم حالا که از آن زمان نزدیک به ۳۰سال می‌گذرد دوباره قرار است به همان سیستم اقتصادی گذشته برگردیم! پس در طول این سال‌ها چه کاری انجام داده ایم؟ طبیعی است که این مسئله برای جامعه قابل پذیرش نیست، برای نسل جدید یعنی بچه‌ها‌ی دهه ۷۰ و ۸۰ اصلا این مسئله ملموس نیست چون برای آنها قابل فهم نیست و مسلماً سوال می‌پرسند که چرا و به چه دلیل این اتفاق رخ می‌دهد؟»

> بیش از پیش فساد اقتصادی را افزایش می‌دهد!
این کارشناس تاکید کرد:«خیلی از مسئولین معتقدند که به دلیل تحریم باید اقتصاد را به سمت سهمیه‌بندی و کوپنی ببریم اما در جواب آنها باید گفت که اولاً تحریم موضوع جدیدی نیست و ما ۴۰سال است که به شکل ملموس تحریم هستیم اما باید دید که برای رفع تحریم‌ها تا کنون چه کارهایی انجام داده‌ایم؟ و از همه مهمتر این است که اگر ما یک اقتصاد درونزای پایدار داشتیم آیا واقعاً مشکلات تا این‌اندازه می‌توانست بر ما اثر منفی بگذارد که مجبور شویم اساسی‌ترین کالاهای مردم را به صورت کوپنی در بیاوریم و سهمیه بندی کنیم؟ سهمیه بندی و کوپنی‌کردن اقلام ضروری اتفاقی است که در جنگ جهانی دوم یعنی نزدیک به هفتاد یا هشتاد سال پیش رخ داده آیا ما قرار است اقتصادمان در سال ۱۳۹۷ به شکل ۷۰ یا ۸۰ سال پیش بچرخد؟ برای نسل جدید این سوال پیش می‌آید که در سال ۲۰۱۹ چند کشور از کشورهای دنیا از اقتصاد کوپنی استفاده می‌کنند؟ ما حتی در دورانی هم که بحث کوپن و سهمیه‌بندی را داشتیم به دلیل تفاوت قیمتی که اجناس کوپنی در بازار داشتند و به این دلیل که نیاز جامعه بیش از میزان سهمیه ای بود که مطرح می‌شد، این مقوله همیشه در حاشیه خود فساد اقتصادی را به همراه داشت که این موضوع به تنهایی با آسیب‌های فراوانی روبه‌رو بوده است! به همین دلیل هم می‌توان گفت قضیه سهمیه بندی و کوپنی شدن اقلام ضروری نه‌تنها به اقتصاد کشور کمک نمی‌کند بلکه به نظر می‌رسد بیش از پیش فساد اقتصادی را افزایش دهد!»

> پیامد‌ها‌ی آن غیر قابل جبران خواهد بود
شریفی یزدی در ادامه تصریح کرد:« مسئولین ما بهتر است برای اینکه جامعه را مدیریت کنند به جای اینکه از این گونه رفتارها بهره بگیرند چند کار را انجام دهند. اولین کار این است که آسیب‌ها‌ و نقطه‌ها‌ی خلا و ناموزون اقتصادی کشورمان را یک بار برای همیشه شناسایی کنند و برای رفع آن چاره عمیقی بیندیشند، دوم اینکه مدیرانی که مربوط به دهه۶۰ هستند و در سال ۱۳۹۷ مدیریت روز را بلد نیستند جای خودشان را به نیروهای جوان و کارآمد‌تربدهند تا این نیروهای جوان بتوانند کشور را به سمت درستی هدایت کنند، چون همین حالا میزان ناامیدی در نسل جوان ما مخصوصاً دهه ۷۰ و ۸۰ به شکل چشمگیری بالا است و اگر قرار باشد ما براساس همان اقتصاد قبل جلو برویم از نظر اجتماعی این ناامیدی افزایش پیدا خواهد کرد و در کنار آن پیامدهای زیادی به همراه خواهد داشت چون فاصله عمیقی بین نسل قدیم و جدید به وجود می‌آید، جوانان بیشتر به مهاجرت گرایش پیدا می‌کنند و تعلق اجتماعی به صورت چشمگیری کاهش پیدا می‌کند! علاوه بر اینها سرمایه اجتماعی نیز کاهش می‌یابد و همه اینها پیامدهای یک رفتاری است که ظاهر آن منطقی به چشم می‌آید! مسئولان می‌گویند ما می‌خواهیم دلار ۴۲۰۰ تومانی را به عنوان اقلامی مثل مرغ، برنج و گوشت به مردم عرضه کنیم تا عدالت اقتصادی را برقرار کنیم در حالی که این موضوع با پیامد‌ها‌ی منفی بسیاری به همراه دارد. مسئولان اگر می‌توانند همان مابه تفاوت را مستقیم به دست مردم برسانند تا مردم خودشان انتخاب کنند که این مبلغ را به چه زخمی از زندگیشان بزنند! به جای اینکه این که حالا مثل چند دهه پیش که کوپن کاغذی بود حال شکل و شمایل الکترونیکی به آن بدهند و به مردم عرضه کنند! این هیچ فرقی نمی‌کند همان کار است و پیامدهای اجتماعی آن بسیار بیشتر از مشکلات اقتصادی است که برای مردم ایجاد شده است! من معتقدم در بلند مدت این مسئله نه تنها امنیت اقتصادی و روانی مردم را تامین نمی‌کند بلکه مشکلات و پیامد‌ها‌ی فراوانی را به همراه خواهد داشت چون همه مردم می‌دانند قشرهای برخوردار جامعه از همه رفاه‌ها‌ بهره می‌گیرند و مردم باید در صف‌ها‌ی عریض و طویل گوشت، مرغ و روغن بایستند تا بتوانند اقلام اولیه زندگی شان را تامین کنند! امروز به دلیل ملموس نبودن این اتفاق در کشور پیامدهای آن خیلی بیشتر از گذشته خواهد بود و مسئولان باید از اقتصاددانان، جامعه‌شناسان و روانشناسان اجتماعی در رابطه با این مسئله استفاده کنند چون اگر ناآگاهانه به سراغ این مشکل برویم پیامدهای آن غیرقابل جبران
خواهد بود.»