انفعال انتخاباتي اصلاح‌طلبان غيرقابل توجيه

آرمان - محمدحسین لطف‌الهی: مواضع اخیر فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در خصوص مسأله انتخابات مؤید آن است که این جریان هنوز موضع واحدی در قبال انتخابات مجلس 98 و دیگر انتخابات‌های پیش رو ندارد. هرچند راه برای حضور قدرتمند اصلاح‌طلبان همیشه هموار نیست. اصلاح‌طلبان در چند دوره تلاش‌های مختلفی را داشته‌اند مانند به دست آوردن اکثر کرسی‌های مجلس ششم و نیز تا حدودی مجلس دهم. در مجلس ششم، دولت لایحه تغییر قانون انتخابات را تقدیم مجلس کرد. این لایحه که نقش نظارتی را در تأیید صلاحیت‌ها مورد بازنگری قرار می‌داد، در کنار لایحه تبیین اختیارات رئیس‌جمهور توسط مجلس به تصویب رسید اما گامی به جلو برداشته نشد. در نهایت دولت این لوایح را که به لوایح دوقلو معروف بودند پس گرفت. در انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی نیز با توجه به رد صلاحیت‌ها عملا تعداد کمی از اصلاح‌طلبان قدیمی و شناسنامه‌دار در میدان باقی مانده بودند و در نتیجه اصلاح‌طلبان به جای پذیرش شکست، با ارائه فراخوان در کشور خواستار این شدند که کاندیداهای تأیید صلاحیت شده‌ای که اصلاح‌طلب هستند، خود را معرفی کنند و در قالب لیست امید در انتخابات حضور یابند. بر این اساس عملا اصلاح‌طلبان توانستند با این روش به مجلس دهم راه یابند.
تفاوت مجلس یازدهم
با این همه انتخابات مجلس یازدهم در شرایط متفاوتی از انتخابات مجلس دهم برگزار خواهد شد؛ چرا که در این دوره اصلاح‌طلبان با حضور چهار ساله در مجلس شورای اسلامی، شورای شهر و دولت -هرچند این حضور به واسطه ائتلاف با اعتدالگرایان بوده- کارنامه‌ای از خود برجای گذاشته‌اند که چندان با وعده‌هایی که داده‌اند همخوانی ندارد و در نتیجه احتمال رأی دادن دوباره مردم به لیستی که شناخت مستقیم از افراد آن لیست وجود نداشته باشد، اندک به نظر می‌رسد. باید توجه داشت که از تجربه‌های نظارتی پیشین به بهترین نحو استفاده شود تا امکان معرفی اصلاح‌طلبانی شناخته شده که بتوانند مطالبات مردم را نمایندگی کنند، وجود داشته باشند. در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان باید میان هزینه‌کرد از اعتبار جریانی و تلاش برای معرفی لیست انتخاباتی هزینه-فایده را بسنجند و یکی از اینها فدای دیگری نشود و در واقع جریان اصلاحات به روند خود ولو با سرعت پایین ادامه دهد. عدم شرکت در انتخابات و یا عدم معرفی کاندیدا خواسته رقیب است که برخی در داخل جریان نیز بر طبل آن می‌کوبند.
حضور در قدرت؛ نیاز یا آفت


برخی اصلاح‌طلبان بر این باورند که برای تغییر نیاز است که تحت هر شرایطی در انتخابات حضور داشته باشند. برخی دیگر نیز با این موضوع مخالفت دارند و کناره‌گیری از قدرت اجرایی و نقد را موثرتر می‌دانند. احمد زیدآبادی می‌گوید: «وقتي كه يك سيستم عيب و ايراداتي دارد اساسا بهتر است يك نيروي اصلاح‌طلب به جاي حضور، به عنوان يك نيروي مدني خارج از عرصه قدرت عمل كند و آنقدر قوي شود كه نهايتا بتواند به صورت مستقيم و غيرمستقيم در ساختار قدرت تاثير بگذارد و آن را به نحوي وادار به اصلاحات كند». مصطفی تاجزاده اما معتقد است این موضوع در جامعه‌ ایران عملیاتی نیست؛ چرا که ما جزو آن دسته از جوامعي نيستيم كه جامعه مدني و نهادهاي مدني قوي دارند و از آن طريق مي‌توانند به دولت فشار بياورند. او در اردیبهشت 97 می‌گوید: «ما در حال حاضر متاسفانه جز افكار عمومي اهرمي براي فشار وارد كردن نداريم. افكار عمومي هم تا زماني كه در انتخابات بروز نيابد، قدرت عقب نشاندن مسئولان را ندارد. در چنين جامعه‌اي تقويت جامعه مدني منوط به اين است كه اصلاح‌طلبان در دولت حضور يابند».
استراتژی انفعالی
جواد امام فعال سیاسی اصلاح‌طلب به ایلنا گفت: «هرگاه اصلاح‌طلبان می‌خواهند به صحنه بیایند، با مانع مواجه می‌شوند و نیروهای اصلی آنها هم تایید صلاحیت نمی‌شوند. در نهایت نیروهای دسته چهارم و پنجم اصلاح‌طلبی باقی می‌مانند که نه تنها هیچ تجربه‌ای نداشته و هیچ امتحانی پس نداده‌اند بلکه اصلا مشخص نیست در ناملایمتی‌ها چه اتفاقی برای آنها می‌افتد و چه تصمیم‌هایی می‌گیرند و نهایتا خروجی می‌شود ناکارآمدی جریان اصلاحات». او پس از برشمردن این مشکلات اما راهکار را این گونه عنوان می‌کند: «ما زمانی می‌توانیم لیست بدهیم که نیروی شناخته شده و توانمند و صاحب صلاحیت را به میدان بیاوریم و رقابت کنیم. اگر این رقابت برابر باشد، ما می‌توانیم وارد صحنه رقابت و شرکت در انتخابات شویم». وی می‌گوید: «اگر در بررسی صلاحیت‌ها سختگیری وجود داشته باشد به دشواری می‌توان به لیست نهایی رسید». مسأله اصلاح‌طلبان در انتخابات نباید منوط به اجازه طرف مقابل باشد. چنین راهبردی که به انعطاف طرف مقابل بازمی‌گردد بیش‌تر انفعالی است و انتظار می‌رود که اصلاح‌طلبان راهبرد بهتری را برای مواجهه با موضوع انتخابات در نظر گیرند.