روزنامه آرمان ملی
1398/08/11
وضعیت عراق و لبنان مدل تازهای از جنگ
در عراق و لبنان يک نوع ناکارآمدي دولت، مفاسد و اختلاس وجود دارد بنابراين در نتيجه بروز اعتراضات مردمي در اين دو کشور طبيعي است. تقريبا همه نيروهاي سياسي هم در لبنان و هم عراق خواستههاي مردم را طبيعي ميدانند اما در مديريت و سوار شدن بر موج اين بحران، بازيگران خارجي بر مطالبات مردم با استفاده از ابزارهاي رسانهاي و فضاي مجازي سوار شدهاند. مطالبات مردم در لبنان ضد فساد بود در نتيجه افرادي که در طول ساليان گذشته دست اندازي به اموال مردم اين کشور داشتند، متاسفانه جزو کساني بودند که روي اين امواج سوار شده و تلاش کردند تا اين موج را با پولها و حمايتهاي برخي از کشورهاي منطقه به سمت تضاد با برخي از نيروهاي اصيل اجتماعي سوق دهند. در عراق نيز متاسفانه همين وضعيت پيش آمد شاهد آن بوديم فضاي مجازي و رسانهاي به کار گرفته شد و به تبع آن امکانات مالي سرازير شد که در نتيجه آن مردم را در برابر مقدسترين پديده عراق يعني حشدالشعبي که داعش را از ميان برداشت و عراق را از دست تکفيريها نجات داد و استقلال اين کشور را تضمين کرد در تعارض قرار ميگيرند و به برخي از مراکز حشدالشعبي حمله ميکنند. در خصوص همزماني حوادث عراق و لبنان ميتوان گفت که هر دو کشور جزو پايگاههاي بسيار قدرتمند محور مقاومت هستند اين مساله نشان ميدهد که مديريت بحران در جهت تضعيف اين محور توسط آمريکا صورت گرفته است. چنين مسالهاي نشانگر آن است که محور مقاومت بايد بداند که همواره مورد هدف دشمن قرار دارد در نتيجه دشمن از هر اتفاقي سعي ميکند جهت گيري آن را تغيير داده و در برابر نيروهاي مقاومت قرار دهد. همزماني اين حوادث نشانگر عمق دشمني و توطئههايي است که بر عليه محور مقاومت قرار دارد. ميدانيم که ساختار حاکميت کنوني را در عراق آمريکاييها بهوجود آوردند همان گونه که ساختار حاکميت در لبنان نيز نتيجه دخالتهاي غربي است. با صراحت ميتوان گفت که اين ساختارها ناکارآمد است به گونهاي که مردم به مسائل مختلف از جمله گراني و تورم و... اعتراض و مطالبه دارند اما آمريکاييها به دنبال موج سواري و انحراف اين حوادث هستند به گونهاي که حوادث در لبنان را وارونه جلوه دادند. اگر حشدالشعبي در عراق نبود هم اکنون داعش در اين کشور سيطره داشت. اين نيروهاي دفاع مردمي عراق بودند که استقلال و امنيت اين کشور را در برابر تروريسم حفظ کردند. حمله به مراکز اين نيروها در عراق تحت هيچ شرايطي قابل توجيه نيست. اما دشمن همواره در هر فرصتي از ضربه زدن به مقاومت استفاده مينمايد. شايد نمونههاي عراق و لبنان نمونههاي بارزي باشند. اين مدل در مديريت در بحرانها در جهت تضاد با مقاومت را بايد بررسي و عناصر بازدارنده آن را براي آينده در اين زمينهها ايجاد نمايد. مدلي که در عراق کليد زده شد نوعي شورش است. شورش با انقلاب کاملا متفاوت است. انقلاب يک حرکت ايدئولوژيک با رهبري مشخص و در پي تحقق تغييرات بنيادين است اما شورش يک خشم اجتماعي در برابر ناکارآمديهاست. در نتيجه خشم اجتماعي بسياري از نيروها را در کنار يکديگر قرار ميدهد اما هر چه زمان ميگذرد اين نيروها در برابر يکديگر قرار ميگيرند در نتيجه شورش قدرت استمرار زيادي نداشته و به سرعت خاموش ميشود. در حال حاضر اين بحران در اين دو کشور سير نزولياش را آغاز نموده است. اما اگر اين خواست اصيل اجتماعي در از بين بردن ناکارآمديهاي دولت و ايجاد يک زندگي باکرامت براي مردم نباشد، احتمال تکرار چنين مسائل و دخالت عنصر خارجي همچنان محتمل به نظر ميرسد.
سایر اخبار این روزنامه
نخبهكشی مدارس را تهی میكند
مثلث موفقیت اصلاحطلبان
بازگشت زندانیان مهریه به خانه
وداع با آزادهاي «اعظم»
شفاف سازی تحريفهای تاريخی
اصلاحطلبان بازنگری نكنند؛ لطمه سنگينی میخورند
به نام مدرسه غیرانتقاعی؛ به کام حضور در بهارستان؟!
خاورمیانه در حال خروش
ابعاد شخصیتی کم نظیر اعظم طالقانی
نگاه اصلاحطلبان به همهاستانهاست
وضعیت عراق و لبنان مدل تازهای از جنگ
خاورمیانه در حال خروش