روزنامه آرمان ملی
1398/08/11
اصلاحطلبان بازنگری نكنند؛ لطمه سنگينی میخورند
برخي از تئوريسينهاي جريان اصلاحات از عبور عالمانه از ساحت قدرت و ريکاوري تاريخي جريان اصلاحات سخن ميگويند. ديدگاه شما در اين زمينه چيست؟ آيا جريان اصلاحات از اين ظرفيت برخوردار است که بتواند در اين فرصت تاريخي خود را باز يابد؟نفس اين سوال نشاندهنده اين است که جريان اصلاحات با يک بحران عميق سياسي و اجتماعي مواجه شده است. بنده معتقدم در بيست و دو سال گذشته يعني از سال1376 تاکنون جريان اصلاحات هيچگاه مانند امروز با چنين بحران جدي و فلج کنندهاي مواجه نشده است. در شرايط کنوني چندماه بيشتر تا برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي فرصت وجود ندارد، با اين وجود در جريان اصلاحات انواع و اقسام تاکتيکها و استراتژيها براي حضور اصلاحطلبان در انتخابات مطرح شده است. اين مساله نشاندهنده بحران در جريان اصلاحات است.
چرا معتقديد جريان اصلاحات در بحران قرار گرفته است؟ ويژگيهاي اين بحران چيست؟
«آفتاب آمد دليل آفتاب؛ گر دليلت هست از وي رخ متاب». همين مساله که چهار ماه تا انتخابات باقي مانده و جريان اصلاحات با پرسشهاي زيادي درباره چگونگي شرکت در آن مواجه است، نشاندهنده بحران است. امروز جريان اصلاحات با اين سوال جدي مواجه شده که آيا قرار است اين جريان به همان شکل که در انتخابات94 و96 بهصورت همهجانبه در انتخابات شرکت کرد دوباره در انتخابات سال98 شرکت کنند. پاسخ اين سوال هنوز مشخص نيست. آيا اصلاحطلبان قصد ندارند در انتخابات شرکت کنند؟ پاسخ اين سوال نيز مشخص نيست. آيا اصلاحطلبان قرار است بهصورت مشروط و براساس فرمولي که از رئيس دولت اصلاحات نقل شده مبني بر اينکه هر کجا شوراي نگهبان ليست اصلاحطلبان را تاييد کرد در انتخابات شرکت ميکنيم و هر کجا که چنين اتفاقي رخ نداد در انتخابات شرکت نميکنيم عمل خواهند کرد؟ پاسخ به اين سوال نيز هنوز مشخص نيست که آيا جريان اصلاحات در واقع با چنين استراتژي در انتخابات شرکت خواهد کرد. سوال ديگر اين است که آيا جريان اصلاحات قصد دارد دوباره با اصولگرايان معتدل ائتلاف کند؟ پاسخ به اين سوال نيز هنوز مشخص نيست. همين مساله که مهمترين و اصليترين جريان سياسي دو انتخابات اخير که در هر دو انتخابات سال94 و96 پيروز انتخابات بوده به اين نتيجه رسيده که آيا بايد در انتخابات آينده شرکت کند يا خير نشاندهنده بحران است.
به غيراز مشخص نبودن استراتژي اصلاحطلبان براي انتخابات آينده چه شواهدي مبني بر بحران در جريان اصلاحات وجود دارد؟
دليل مهمي که نشاندهنده وجود بحران در جريان اصلاحات است ريزش پايگاه اجتماعي اين جريان سياسي است. اين ريزش بسيار جدي است. تا آنجا که بنده اطلاع دارم نظرسنجي موثقي در اين زمينه صورت نگرفته، با اين وجود بخش عمدهاي از 24ميليوني که در سال 96 به آقاي روحاني رأي دادند و بيش از30ميليون نفري که همان سال از ليست اصلاحطلبان براي شوراها حمايت کردند، امروز اصلاحطلبان را مقصر اصلي حضور خود در انتخابات ميدانند. پس از انتخابات سال96 بنده در هر کجا سخنراني داشتم و يا در محافل سياسي حضور داشتهام همواره مورد نقد مردم قرار گرفتهام که عنوان ميکنند ما قصد نداشتيم در انتخابات شرکت کنيم اما بنا به توصيه شما در انتخابات حضور پيدا کرديم. به همين دليل نيز مردم خطاب به ما عنوان ميکنند: «خدا از سر تقصيرات شما بگذرد». اغلب مردم معتقدند سخنرانيها و تشويقهاي امثال بنده باعث شده که آنها در انتخابات شرکت کنند. به همين دليل نيز امروز عنوان ميکنند محال است ديگر به سخنان امثال بنده براي حضور در انتخابات اعتماد کنند. متاسفانه برخي از اصلاحطلبان حاضر نيستند اين واقعيت را درک کنند که اعتبار اجتماعي آنها خدشهدار شده است. اگر جريان اصلاحات را يک سرمايه اجتماعي بدانيم واقعيت اين است که اين سرمايه اجتماعي تکان خورده و دچار زلزله شده است.
آيا اين اعتماد اجتماعي قابل بازگشت است؟
قبل از اينکه در اين زمينه بهدنبال درمان و راهحل باشيم بايد بپذيريم که مشکل وجود دارد. واقعيت اين است که اگر اصلاحطلبان عنوان ميکنند پايگاه اجتماعي آنها خدشهدار شده است اما هنوز در اين زمينه جدي نيستند و مساله را جدي نميبينند. اگر چنين بود و مساله براي اصلاحطلبان جدي بود درصدد چارهسازي بر ميآمدند. شرايط امروز اصلاحطلبان مانند کسي است که پايش درد ميکند اما هنوز در اينکه نزد پزشک برود يا نرود دچار ترديد است. اين به معناي اين است که هنوز يک عزم جدي براي پيدا کردن راهحل در بين اصلاحطلبان به وجود نيامده است. اگر اين عزم جدي در بين اصلاحطلبان وجود دارد در چه زمينهاي بوده است؟ شواهد آن کجاست؟ پس از انتخابات رياست جمهوري هيچگردهمايي و جلسهاي براي پيدا کردن راهحل در جريان اصلاحات تشکيل نشده است. اين به معناي اين است که اصلاحطلبان هيچتلاشي براي پيدا کردن راهحل انجام ندادهاند.
اين عدم تلاش به معناي اين است که اصلاحطلبان صورت مساله را قبول ندارند؟
پاسخ به اين سوال مثبت است. اگر کسي بپذيرد بيمار است قطعا به پزشک مراجعه ميکند. در غيراين صورت اگر درد براي آن فرد زياد جدي نباشد در مراجعه به پزشک ترديد خواهد داشت. بنده معتقدم بحران کنوني جريان اصلاحات هنوز براي کادر رهبري اين جريان جدي نيست. رهبري جريان اصلاحات گمان ميکند سرمايه اجتماعي اين جريان دچار ريزش شده اما هنوز ابعاد آن زياد گسترده نشده است.
اگر جريان اصلاحات براي اين وضعيت از شما راهحل بخواهد شما چه راهحلي را پيشنهاد ميکنيد؟
اصلاحطلبان در انتخابات سال 94 شرکت کردند و موفق شدند 105 نماينده در مجلس داشته باشند. اين اتفاق به معناي اين است که در حدود يک سوم مجلس در اختيار فراکسيون اميد قرار داشته است. اگر ما آقايان مطهري، صادقي، حيدري و خانم سلحشوري را استثنا قرار بدهيم بقيه اعضاي فراکسيون اميد در مجلس چه عملکردي داشتند. بهعنوان مثال آقايان الياس حضرتي و هاشمزهي چه عملکردي در مجلس داشتند؟ پاسخ به اين سوال اين است که اين افراد عملکرد قابل قبولي در مجلس نداشتهاند. از سوي ديگر به رفتار و عملکرد آقاي روحاني از ارديبهشت سال96 تاکنون نيز انتقاد زيادي وارد است. نبايد فراموش شود که بيست و چهارميليوني که در انتخابات به ايشان رأي دادند براساس برخي مطالبات به ايشان رأي دادهاند. آقاي روحاني پس از انتخاب راه ديگري در پيش گرفت و حتي نامي از آن مطالبات بر زبان نياورد. اصلاحطلبان قبل از هر چيز بايد اين واقعيت را ميپذيرفتند که کساني که با ليست اميد و رأي اصلاحطلبان وارد مجلس و دولت شدهاند به شکلي رفتار کردهاند که پايگاه اجتماعي جريان اصلاحات را متزلزل کردهاند. با اين وجود اصلاحطلبان به شکلي رفتار ميکنند که گويا اين اتفاقات در کشور ديگري رخ داده است. اصلاحطلبان گمان ميکنند در کشور گينه بيسائو يک حزبي به نام جريان اصلاحطلب فراخوان صادر کرده و مردم را دعوت به حمايت از گزينه رياست جمهوري و ليست مجلس کرده و پس از آن نيز همه چيز را فراموش کرده است. اصلاحطلبان به شکلي رفتار ميکنند که گويا مشکل در ايران نبوده و يا اگر در ايران بوده به آنها ارتباط پيدا نميکند. بنده معتقدم اين مساله نقطه آغاز فروپاشي پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان بايد صورت مساله را ميپذيرفتند که دعوت از مردم براي حضور در انتخابات نتايج مطلوب و مورد نظر را به همراه نياورده است. اين در حالي است که اصلاحطلبان در اين زمينه سکوت کردند و به روي خود نياوردند که در رفتار و عملکرد آقاي روحاني شريک هستند. اصلاحطلبان بايد بپذيرند که مسئوليت عملکرد آقاي روحاني با آنهاست و آنها بودند که از مردم دعوت کردند در انتخابات رياست جمهوري به آقاي روحاني رأي بدهند. اگر اغلب نمايندگان فراکسيون اميد مهر سکوت برلب زدهاند و عملکرد قابل توجهي از خود بروز ندادهاند بايد به اين نکته توجه کنند که آنها با اعتبار اصلاحطلبان وارد مجلس شدهاند و عملکرد آنها در سرمايه اجتماعي جريان اصلاحات تاثيرگذار خواهد بود. هنگامي که اصلاحطلبان سکوت ميکنند و روي خود را به آن طرف ميکنند به معناي اين است که زياد هم تمايل ندارند خود را مقصر وضعيت موجود معرفي کنند.
آيا پذيرفتن اين مساله که مسئوليت عملکرد آقاي روحاني و فراکسيون اميد با اصلاح طلبان بوده شرايط را تغيير خواهد داد؟
خير؛ چيزي تغيير نميکند. قرار نيست پس از پذيرفتن اين مساله آقاي روحاني عنوان کند که من تا ديروز به مطالبات شما توجهي نداشتم اما از امروز مطالبات اصلاحطلبان را بهصورت جدي دنبال خواهم کرد. با اين وجود اگر اصلاحطلبان نسبت به عملکرد آقاي روحاني و سکوت آقاي عارف و ديگر اعضاي فراکسيون اميد انتقاد کنند سبب بالا رفتن اعتماد عمومي نسبت به جريان اصلاحات خواهد شد. اين مساله به مردم نشان ميدهد که اصلاحطلبان پذيرفتهاند خطايي در اين زمينه صورت پذيرفته است. تاکنون رفتار اصلاحطلبان به شکلي بوده که آنها هيچمسئوليتي نسبت به آنچه تاکنون رخ داده نداشتهاند. به همين دليل هنگامي که اصلاحطلبان مسئوليت اقدامات خود را بپذيرند جايگاه آنها در بين مردم ارتقا پيدا خواهد کرد. واقعيت اين است که اصلاحطلبان هيچگاه نسبت به رفتار آقاي روحاني و عملکرد فراکسيون اميد احساس مسئوليت نکردند. رهبران اصلاحات هيچگاه نسبت به وضعيت موجود از مردم عذرخواهي نکردند. هيچگاه عنوان نکردند که ما از مردم خواستيم در انتخابات شرکت کنند. همچنين نگفتند ما هيچگاه گمان نميکرديم شرايط مانند امروز شود و به اين نقطه برسيم. مردم که اسباب بازي و بازيچه ما نيستند. مردم در انتخابات سال96 با ترديدهاي جدي براي حضور در انتخابات مواجه بودند. با اين وجود بهدليل حمايت رهبران و چهرههاي برجسته جريان اصلاحات حاضر شدند در انتخابات شرکت کنند و از حسن روحاني حمايت کنند. با اين وجود پس از انتخابات رفتار اصلاحطلبان به شکلي بود که گويا هيچاصراري براي حضور مردم در انتخابات انجام ندادهاند. رفتار اصلاحطلبان خطاب به مردم به معناي اين است که «ميخواستيد رأي ندهيد». رهبران جريان اصلاحات بايد بهصورت منظم از فراکسيون اميد ميخواست که نسبت به مشکلات و فشارهاي زندگي مردم، مسائل سياسي واکنش درخور نشان بدهند و آنها را از تريبون مجلس منعکس کنند. شرايط نبايد به شکلي باشد که تنها خانم سلحشوري نسبت به احکامي که درباره زنان صادر کردهاند انتقاد و اعتراض کند. فراکسيون اميد105 نماينده در مجلس داشته است. اگر حتي10درصد اين نمايندگان نيز روي مطالبات مردم در مجلس پافشاري ميکردند وضعيت به مراتب از امروز بهتر بود. رهبر جريان اصلاحات بايد با جديت بيشتري نسبت به فراکسيون اميد و آقاي روحاني مطالبه گري ميکردند. بقيه اصلاحطلبان نيز بايد همين رويکرد را در پيش ميگرفتند. اين در حالي است که حداکثر واکنش اصلاحطلبان نسبت به وضعيت موجود موضع گيري درباره ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرايان معتدل بوده است. در نتيجه اصلاحطلبان هم بايد نسبت به رفتار و عملکرد آقاي روحاني و فراکسيون اميد احساس مسئوليت ميکردند و هم اينکه در اين زمينه مطالبهگري ميکردند.
اگر اين دو تاکتيک توسط اصلاحطلبان در دستور کار قرار ميگرفت سرمايه اجتماعي جريان اصلاحات با ريزش مواجه نميشد؟
خير؛ ابعادي که جريان اصلاحات در شرايط کنوني با آن مواجه است بسيار گستردهتر از اينهاست. با اين وجود اگر اين دو تاکتيک در دستور کار قرار ميگرفت بخشهايي از اعتماد اجتماعي مردم نسبت به جريان اصلاحات باقي ميماند. هنگامي که يک جريان پشت به مردم نميکند و به شکلي رفتار نميکند که اين فکر به مردم القا شود که شرايط موجود به ما مربوط نيست نشاندهنده مسئوليت پذيري يک جريان سياسي است. از سوي ديگر جريان اصلاحات بايد از آقاي روحاني مطالبهگري ميکرد که بهعنوان شخص دوم کشور در مقابل بسياري از سياستها ايستادگي ميکرد. اگر اين اتفاقات رخ ميداد افکار عمومي جامعه ديدگاه بهتري نسبت به جريان اصلاحات پيدا ميکرد. اين در حالي است که چنين اتفاقي رخ نداد و به همين دليل نيز افکار عمومي جامعه جريان اصلاحات را مقصر وضعيت موجود ميدانند. اصلاحطلبان هيچگاه مسئوليت اقدامات خود را نپذيرفتند و هيچگاه درصدد جبران اشتباهات خود بر نيامدند. اگر اصلاحطلبان مسئولانه رفتار کرده بودند به جاي اينکه امروزهشتاد درصد24ميليون انتخابات سال96 را از دست بدهند شايد پنجاهدرصد را از دست ميدادند.
با توجه به شرايط موجود آياشما با ريکاوري تاريخي جريان اصلاحات در بيرون از ساحت قدرت موافق هستيد؟
خير؛ بنده به هيچوجه با اين رويکرد موافق نيستم. بنده معتقدم چه اصلاحطلبان به مدت چهار سال خانهنشين شوند و چه در صحنه باقي بمانند تغيير محسوسي به وجود نخواهد آمد و اتفاق خاصي رخ نخواهد داد. آن چيزي که اعتماد از دست رفته اصلاحطلبان را احيا ميکند اتخاذ استراتژيهاي صحيح است. در نتيجه اگر اصلاحطلبان در صحنه حضور داشته باشند اما سياستهاي ناپخته و اشتباهي را در پيش بگيرند به نتيجه قابل قبولي دست پيدا نخواهند کرد. اين درست مانند اين است که اصلاحطلبان سکوت کنند و خانه نشين شوند.
مهمترين انتقاداتي که در شرايط کنوني به جريان اصلاحات وارد ميدانيد چيست؟
بنده دو انتقاد جدي به جريان اصلاحات وارد ميدانم. نخست اينکه بايد مشخص شود که اصلاح طلبي چه معنايي دارد و به چه کسي اصلاحطلب گفته ميشود؟ اصلاحطلبان بجز کليگويي سخن ديگري در اين زمينه مطرح نميکنند. بنده معتقدم اصلاحطلبي در شرايط کنوني ايران يک معنا بيشتر ندارد. اين معنا نيز عبارت است از دموکراسيخواهي. ريشه بسياري از مشکلات و مصيبتهاي جامعه ايران را بايد ضعف دموکراسي در کشور قلمداد کرد. به همين دليل نيز جريان اصلاحات نيز بايد به شکلي رفتار کند که دموکراسي خواه باشد. انتقاد دوم بنده به رهبري جريان اصلاحات باز ميگردد. رهبري جريان اصلاحات از دوم خرداد سال76 تاکنون يک رهبري کاريزماتيک بوده و بلکه يک رهبري ساختاري سازمان يافته نبوده است. رهبري اصلاحطلبان تنها حول محور محبوبيت فردي رئيس دولت اصلاحات شکل گرفته است. اين وضعيت امروز نيز وجود دارد. بنده به صراحت عنوان ميکنم از بين صد نفري که طرفدار جريان اصلاحات هستند نود نفر آنها بهدليل محبوبيت رئيس دولت اصلاحات است. سوال اينجاست که اگر رهبري کاريزماتيک رئيس دولت اصلاحات وجود نداشته باشد اصلاحطلبان با چه وضعيتي مواجه خواهند شد؟ بهنظر ميرسد زمان آن فرا رسيده که اصلاحطلبان به جاي يک رهبري کاريزماتيک يک رهبري تشکيلاتي منجسم براي تصميم گيريهاي خود به وجود بياورند.
سایر اخبار این روزنامه
نخبهكشی مدارس را تهی میكند
مثلث موفقیت اصلاحطلبان
بازگشت زندانیان مهریه به خانه
وداع با آزادهاي «اعظم»
شفاف سازی تحريفهای تاريخی
اصلاحطلبان بازنگری نكنند؛ لطمه سنگينی میخورند
به نام مدرسه غیرانتقاعی؛ به کام حضور در بهارستان؟!
خاورمیانه در حال خروش
ابعاد شخصیتی کم نظیر اعظم طالقانی
نگاه اصلاحطلبان به همهاستانهاست
وضعیت عراق و لبنان مدل تازهای از جنگ
خاورمیانه در حال خروش