شفاف سازی تحريف‌های تاريخی

اين روزها دولت و جريان معتدل در کشور هدف شديدترين حملات از سوي جريان تندرو قرار دارد. ريشه اين حملات را چه مي‌دانيد و فکر مي‌کنيد اين تخريب‌ها در پايان چه تأثيري بر فضاي سياسي کشور خواهد گذاشت؟
اين رفتارهاي هيجاني و تخريب‌هاي غير اخلاقي از سر دلسوزي و نگراني براي منافع ملي نيست، بلکه ريشه سياسي دارد و به رقابت‌هاي انتخاباتي مربوط است. رفتار جديدي هم نيست و هربار که در آستانه برگزاري يک انتخابات سرنوشت ساز قرار مي‌گيريم، اين نوع رفتارها تکرار مي‌شود. به گذشته که نگاه کنيم، موارد بسياري از اين دست را خواهيم ديد. امروز نيز در آستانه برگزاري انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي قرار داريم که تأثير زيادي هم بر انتخابات رياست جمهوري 1400 دارد و طبيعي است که شاهد افزايش هجمه‌ها عليه دولت و جريان معتدل باشيم. اما تجربه به ما مي‌گويد اين نوع مسائل هميشه به ضرر جرياني بوده که به آن دامن مي‌زده و در آخر آن جريان هم اخلاق و هم نتيجه انتخابات را واگذار کرده است. مردم واقعا درک سياسي بالايي دارند و طي 40 سال گذشته به بلوغ سياسي رسيده‌اند. معمولاً در اين نوع مسائل سر صندوق‌هاي رأي حرف خودشان را مي‌زنند و نظر خودشان را مي‌گويند. براي نمونه در انتخابات رياست جمهوري و شوراي شهر 1396 که شاهد رقابت‌هاي سياسي پرشور و هجمه‌هاي بسيار عليه دولت بوديم، مردم تا نيمه‌هاي شب در حال رأي دادن بودند و زمان پايان رأي گيري چندين بار تمديد شد. بنابراين اين رفتارهايي که شما گفتيد و امروز کم و بيش شاهد مظاهر آن در کشور هستيم هيچ‌وقت نتيجه مثبت نداده و نتيجه عکس داشته است. إن‌شاءا... کساني که اين نوع مسائل را دامن مي‌زنند به اين تجارب توجه کنند؛ چرا که ما معتقد به پيروي از مکتب اهل بيت هستيم و مي‌خواهيم نظام الگو بسازيم. اين نوع کارها خطاست و عواقب خوبي براي کشور ندارد. در مکتب اهل بيت و مذهب اسلام اين نوع مسائل توجيه پذير نيست و نبايد به راحتي به اشخاص و جريان‌ها تهمت زد. تهمت گناهي نيست که خداوند از آن بگذرد. حق‌الناس گناهي نيست که خداوند ببخشد. خداوند حق‌الناس را تا زماني که به اصطلاح آن حق اعاده نشود نمي‌بخشد. پايبندي به اخلاق از آرمان‌هاي انقلاب شکوهمند اسلامي بود و افراد در سياست‌ورزي بايد به اين اخلاق اسلامي ملتزم باشند، اما بسياري با ادعاي انقلابي‌گري هر طور که مي‌خواهند رفتار مي‌کنند.
از مدعيان انقلابي‌گري سخن گفتيد. بارها پيش آمده که عده‌اي بزرگان نظام و انقلابيون خوش سابقه را هدف حملات لفظي و رسانه‌اي قرار داده و تنها نگاه خود را معيار انقلابي‌گري دانسته‌اند. نظر شما درباره اين افراد چيست؟
اين روزها انقلابي نمايي به وسيله‌اي براي کسب قدرت و قروت تبديل شده است. از منظر دين اسلام و مکتب اسلام، ريا و تظاهر گناهاني بس نابخشودني هستند اما ماجرا اين است که در اين جريان مدعي انقلابي‌گري که دست به تخريب انقلابيون اصيل مي‌زنند، کسي اعتقادي به اين مسائل ندارد. امروز در کشور کساني که به انقلاب و اسلام اصيل معتقد بودند و هستند کم نداريم اما آنها تظاهري ندارند و بدون ريا و تظاهر به فعاليت مي‌پردازند. هدفشان از کار و فعاليت رضايت خدا است به اصطلاح مي‌گويند ما با خدا معامله مي‌کنيم. در نقطه مقابل اين جريان اصيل، کساني هستند که براي منافع شخصي خودشان کار مي‌کنند؛ کساني که در انقلاب اصلاً نبودند ياچيزي از آن نمي‌دانند يا کمتر نقش داشتند اما به نوعي تظاهر مي‌کنند که گويا همه چيز بر عهده آنها بوده است. در حالي که انقلابيون اصيل که انقلاب 57 را بسان فرزند خود مي‌بينند اين چنين نيستند. در تاريخ اسلام، روايتي از رفتار حضرت علي(ع) وجود دارد که بازگويي آن بي‌ارتباط با موضوع صحبت ما نيست. زمان خليفه دوم بود. دو زن، ادعاي مادري يک پسربچه را داشتند. تمام شيوه‌هاي اثبات دعوا، اعم از سوگند و تهديد و نصيحت را به‌کار برده بودند و به نتيجه نرسيدند. خليفه وقت، درمانده و ناتوان، آن‌ها را نزد اميرالمؤمنين عليه‌السلام فرستاد. امام (ع)، نه سوگند داد و نه تهديد کرد و نه فشار آورد، بلکه عالمانه و روان‌شناسانه فرمود: حال که هر دو بر ادعاي خود ثابتيد و شاهد و بينه داريد و دست از دعوا برنمي‌داريد، من اين کودک را با شمشير دو نيم‌ کرده و در ميان شما تقسيم مي‌کنم. ناگهان مادر واقعي کودک، فرياد برآورد: يا على! من از حق خود گذشتم؛ کودکم سالم باشد، هرچند در دست ديگران. امام عليه‌السلام فرمودند: کودکت را بردار و برو، مادر واقعى کودک تو هستي! که اگر فرزند آن زن بود، دلش مى‌سوخت و حاضر نمى‌شد تا به بچه صدمه‌اى وارد شود. اين را ما به عنوان يک داستان داريم به عنوان يک شيوه عمل داريم. حالا آنهايي که انقلابي هستند و درد انقلاب را دارند وقتي که مورد تهاجم قرار مي‌گيرند به خاطر حفظ نظام و آن حس مادري که نسبت به حفظ نظام دارند سکوت مي‌کنند و مي‌گويند هرچه هست براي تو ولي آني که دلسوزي ندارد مدام داد و فرياد مي‌کند و مي‌خواهد يکي را از صحنه بيرون بکند. به يک نفر توهين مي‌کنند، به ديگري دروغ مي‌بندند و افراد را با تهمت از ميدان به در مي‌کنند. اصلا هم برايشان اهميتي ندارد که سرنوشت انقلاب چه مي‌شود.


روايت‌هايي وجود دارد مبني بر آن که برخي از اشخاص که در دهه 80 هر چه در توان داشتند عليه آيت‌ا... هاشمي به کار بستند، در دهه 70 به دفتر ايشان مي‌رفتند و براي امور مختلف طلب پول و کمک مالي مي‌کردند. شما اطلاعاتي در اين باره داريد؟
ببينيد من از کارهاي غيرعلني حتي نمي‌خواهم بگويم محرمانه، کارهاي غيرعلني آقاي هاشمي که در همه موارد اطلاع ندارم. آقاي هاشمي نه تنها بعد از انقلاب، حتي قبل از انقلاب از نظر اقتصادي به خيلي‌ها کمک مي‌کردند. وضعشان خوب بود. درآمد داشتند مي‌توانستند. کار مي‌کردند و پولي که به دست مي‌آوردند هزينه مي‌کردند در جاهاي مختلف. براي خودشان ثروت‌اندوزي نمي‌کردند و کاري نمي‌کردند. بنابراين آن هم مي‌توانديک مورد باشد. مي‌گويم من نسبت به همه کارهاي آقاي هاشمي مخصوصاً اين نوع مسائلشان که ايشان سعي مي‌کردند حرمت و حيثيت افراد را حفظ کنند لزوماً کسي اطلاع نداشت خودشان شخصاً انجام مي‌دادند.
به خاطراتتان از انقلاب بازگرديم. يکي از مسائلي که برخي مي‌گويند در مبارزه عليه رژيم شاه بسيار مؤثر بود، مبارزه مسلحانه است. آيا شما اين موضوع را قبول داريد؟ امام چه موضعي داشتند؟
امام با مبارزه مسلحانه مخالف بودند و راه اصلي مبارزه را مبارزه مردمي مي‌دانستند. دقيقا همان روشي که اتخاذ شد و به وقوع انقلاب انجاميد. حتي در يک مقطعي، سران سازمان مجاهدين که آن موقع هنوز مجاهد بودند، نفاق پيدا نکرده بودند و تغيير ايدئولوژي نداده بودند، مي‌روند در نجف از امام تأييديه مبارزه مسلحانه را بگيرند. يک ماه هم آنجا معطل مي‌شوند، کتاب‌هايشان را مي‌‌دهند خدمت امام که بخوانند و از نظر فلسفي افکارشان را ببينند. امام اينها را مي‌خوانند و قانع نمي‌شوند و تأييد نمي‌کنند. امام با مبارزه مسلحانه مخالف بودند، اما در داخل کشور بعضي‌ها مبارزه مسلحانه را تأييد مي‌کردند در يک زماني و مي‌گفتند براي اينکه رژيم را مثلاً مستأصل کنيم و رژيم را ناتوان نشان دهيم لازم است. که مثلاً رژيم مدعي بود که ساواک به تمام مسائل در کشور مسلط است. سعي مي‌کردند که بگويند از همه چيز اطلاع دارند بنابراين اگر يک کار مسلحانه‌اي انجام مي‌شد اين دليل بر عدم توانايي ساواک بود و ضعف رژيم شاه را نمايان مي‌کرد. عده‌اي با اين توجيه کار مسلحانه را در يک مقطعي ضروري مي‌دانستند. بيشتر هم چپي‌ها بودند؛ سازمان چريک‌هاي فدايي و بعد هم مجاهدين ترورهايي را انجام دادند. فاز اول مبارزه مسلحانه سال 42 و توسط برخي مؤتلفه‌اي‌ها کليد خورد. فاز دوم را در نيمه دوم دهه 40 شمسي، چپي‌ها آغاز کردند. خودشان مي‌گفتند با اين گلوله‌اي که مي‌زنيم مي‌گوييم مبارزه ادامه دارد و نمرده است. توجيهات اين گونه انجام مي‌شد و مورد قبول بعضي‌ها هم بود و تأييد مي‌کردند. امام اما راهکار اساسي را مبارزه مردمي مي‌دانستند و هميشه پيامشان خطاب به مردم بود و با همين راه هم نهايتاً پيروز شدند.
ديدگاه آيت‌ا... هاشمي چطور بود؟ براي مثال گفته مي‌شد اسلحه ترور منصور توسط ايشان به ضارب داده شده. اين ماجرا صحت دارد؟
اين مسأله که 4، 5 سال قبل هم مطرح شد. يک نفر تماس گرفت با دفتر مجمع گفت که اسلحه را من دادم. آقاي هاشمي نداده است. من يادم نيست که آن فرد چه کسي بود. نمي‌دانم بالاخره اين نوع مسائل جزو مسائل سري مبارزه بود و اگر اسلحه داشتند جرم بزرگي بود که کسي اسلحه گرم داشته باشند. بنابراين اگر کسي اسلحه داشت اين گونه نبود که اطرافيانش هم بدانند که آن شخص اسلحه دارد، اما آن طور که من مي‌دانم و به ياد دارم آن اسلحه نبايد متعلق به آقاي هاشمي بوده باشد.
تفکرشان چطور؟ مبارزه مسلحانه را تأييد مي‌کردند؟
در اين زمينه هيچ وقت با ايشان صحبت نکردم البته به ايشان منتسب مي‌کنند که يک زماني از مجاهدين حمايت مالي مي‌کردند و خود ايشان هم در خاطراتش يک جاهايي به اين مسأله اشاره مي‌کند. اما نکته‌اي که در اين ميان قابل توجه است، بغض برخي از اعضاي مجاهدين خلق، پيش از انقلاب هم مي‌خواستند ايشان را ترور کنند. خود آقاي هاشمي مي‌گفت که بهرام آرام (رئيس وقت شاخه نظامي سازمان مجاهدين خلق) تصميم به ترور ايشان داشت.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بسياري از گروه‌ها که تا پيش از سرنگوني رژيم شاه همراه انقلاب بودند ناگهان مسيرشان را از انقلاب جدا کردند. اين ريزش‌ها چرا صورت گرفت؟
تا قبل از انقلاب همه مبارزه عليه شاه متمرکز بود. تمام گروه‌هايي که وجود داشتند هر کدام به يک دليل مخالف رژيم شاه بودند. بعضي‌ها مي‌گفتند که راهکار مبارزه بايد پارلمانتيستي باشد، بعضي‌ها از راه مسلحانه مي‌گفتند و بعضي‌ها هم تظاهرات مردمي را پيشنهاد مي‌کردند. به اصطلاح راهکارهاي مبارزه و نوع مبارزه در گروه‌هاي مختلف مورد اختلاف بود اما در يک امر مشترک بودند و آن هم اين بود که همه عليه نظام شاهنشاهي مبارزه مي‌کردند. بعد از پيروزي انقلاب و اين که مردم آمدند رأي دادند و جمهوري اسلامي مستقر شد. برخي‌ از اين گروه‌ها مخالف بودند، بيشتر هم چپ‌ها. آن‌ها دنباله‌رو روسيه و چين بودند که اصولاً آنها مذهب را افيون جامعه و توده‌ها مي‌دانستند. خودشان عليه مذهب مبارزه مي‌کردند. اينها عده‌اي بودند که يک سري تشکيلات و سازمان‌هايي هم داشتند. عده‌اي ديگر بودند که آنها باز اصلاح قانون اساسي را مي‌خواستند مثل جبهه ملي. آنها بيشتر ناسيوناليست و ملي‌گرا بودند. بعضي‌ها خواسته‌هايي را از انقلاب داشتند که در آن شرايط نمي‌شد انجام داد. هر گروهي به يک دليلي جدا مي‌شد. بعضي‌ها وابسته بودند به جاهاي ديگر مثلاً سلطنت‌طلب‌ها وابسته بودند. بعد مجاهدين رفتند کنار بني‌صدر قرار گرفتند عليه جمهوري اسلامي، بالاخره هر کدامشان دليل خاصي دارند. يک دليل نيست ولي دلايل متفاوت وجود دارد، اينها تشکل‌ها هستند. ولي مردم که اکثريت جامعه را تشکيل مي‌دهند هميشه با انقلاب بودند. يعني اکثريت مردم در جاهايي که نظام تا به حال نياز داشته و مسائلي مثل دفاع مقدس، 22 بهمن و... کاملاً با انقلاب همراهي کردند. هنوز هم اکثريت مردم با نظام و با انقلاب هستند و الا کمبود هست، مشکلات هست اما آنها باز هم حمايت مي‌کنند و باز هم ديديم آمريکايي‌ها خيلي سعي کردند که سال 96 مردم را به خيابان بياورند و تغييري را حاصل دهند اما موفق نشدند. تا يک جايي مردم رفتند ولي ديدند که راه اشتباه است و اکثريت مردم نرفتند و قبول نکردند و به حمايت از نظام پرداختند.
مي‌گويند که وعده‌هاي انقلابيون خيلي متفاوت بوده مثلاً از آيت‌ا... طالقاني نقل شده که گفته‌اند اجباري براي حجاب وجود ندارد و آن طور که در مطبوعات آن زمان آمده امام هم نظر ايشان را تأييد کردند.
حجاب يک فريضه است. حجاب يک واجب ديني است. مثل اينکه من بگويم شما مي‌خواهيد نماز بخوانيد يا نخوانيد. يعني بيا نماز را از من بردار. زمان پيغمبر هم اين اتفاق افتاد عده‌اي مي‌آمدند مي‌گفتند نماز صبح را از ما بردار ما مسلمان مي‌شويم. حضرت نمي‌پذيرفتند.
اما کسي با نمازنخوان‌ها برخورد قضايي نمي‌کند، مگر نه؟
حجاب در فضاي خانه و خصوصي‌اش، بله آزاد است ولي در فضاي عمومي در فضايي که متعلق به نظام است که نبايد آزاد باشند.
چرا اوايل انقلاب مسائل اين گونه مطرح نمي‌شد؟
اوايل انقلاب هم مطرح بود. من البته اين که شما مي‌گوييد اينکه امام به آقاي طالقاني گفتند و آقاي طالقاني اين گونه گفتند من نشنيدم که بگويند که حجاب را کسي بردارد يا خير. شما مسأله حجاب را مي‌گوييد. چرا رانندگي را نمي‌گوييد؟ اگر پليس مي‌گيرد نوشته باشد 80 کيلومتر، 90 کيلومتر رفته باشيد جريمه‌تان مي‌کند.
يک قانون رانندگي را که نمي‌توان با مساله‌اي چون پوشش تک تک اشخاص جامعه مقايسه کرد.
اين قانوني است که مجلس تصويب کرده، قانون اسلامي است. زمان مشروطه 5 مجتهد اعلم گذاشتند که قوانيني که از مجلس مي‌گذرد با شرع تطبيق دهند. يعني اين نيست که دموکراتيک است هر چه شما آمديد رأي داديد اين کار را انجام دهيد انجام شود. شرع، مذهب، اصول دارد. حدود دارد. قوانين دارد. در چارچوب قوانين مذهب دموکراتيک بايد باشد. مردم‌سالاري ما مطلق نيست. ديني است. مرتب مي‌گوييم که مردم‌سالاري ديني. يعني اگر در چارچوب مردم‌سالاري ديني مردم رأي دادند محترم است. اما نه اينکه عليه دين بياييم رأي بدهيم.
بحث عليه دين نيست. امام مي‌گويد که حق ندارد نسل پنجاه سال قبل براي نسل پنجاه سال آينده تصميم بگيرد. زمان انقلاب اين را گفتند ولي الآن جامعه مي‌تواند اين را انتخاب کند که جامعه غيرديني باشد؟
نه نمي‌تواند چون جمهوري اسلامي است. من دارم مي‌گويم که اين در چارچوب نظام اسلامي است. اگر نظام اسلامي براندازي شد و يک نظام ديگري آمد آن مطابق با آن نظام است. ولي نظام سياسي که به خواست يک فرد نيست که افراد بگويند ما هر کار دلمان مي‌خواهد انجام بدهيم. آن مي‌شود هرج و مرج. مي‌شود قانون جنگل. من مي‌گويم که روز 22 بهمن وقتي که مي‌آييد در تظاهرات همه تيپ آدم هست. اين 22 بهمن بالاخره يک روزي است که متعلق به نظام است. مي‌بينيد همه تيپ مردم آمدند و همه هم در حال شعار دادن به نفع جمهوري اسلامي هستند. اين که نمي‌شود شما بگوييد که فرض کنيم که فلان کس مي‌خواهد اين گونه باشد.