فراگیری زبان خارجه : ضرورتی انکار ناپذیر

دکتر نوید‌هاشمی‌طبا‪-‬ اصل سی ام قانون اساسی، بر رایگان بودن تحصیلات هموطنان، تصریح دارد. این روزها، مطالبی در تایید و تحلیل و نقد طرح “اختیاری نمودن زبان خارجی” برای دانش آموزان بیان شده و مقالات متعددی ارائه شده اند. طراحان طرح یاد شده، ناکارآمدی این درس و تاثیرات منفی آن را بر پیشرفت تحصیلی محصلین، علت امر بیان نموده اند. برخی کارشناسان، مطالبی در خصوص تناقض این طرح با اصل سی ام قانون اساسی اظهار داشته اند. علت تناقض با اصل سی ام البته، واگذار شدن این درس به “موسسات آموزشی خصوصی”و بیم رانت و مافیا، ذکر می‌شود.
بدون مقدمه باید نکته ای را بیان نمود. اگر درس زبان خارجه در مدارس، هم اکنون کارآیی ندارد،رفتار عقلایی تطبیقی، آن است که شکل و زمان و سرفصل و محتوای آن عوض شود، بهبود یابد و کارآمد گردد. همین. اگرنه، این نهال هیچ گاه “پا نگرفته” خسته را، از پای درآوردن، نه کاری حرفه‌ای است و نه دردی از دردهای بی شمار آموزش و پرورش را دوا خواهد نمود، که نمکی بر جراحت ساختاری نظام آموزشی نیز، خواهد بود.
دیگر آنکه، “تم” اصلی این یادداشت از دید فنومنولوژی (وجود پدیدار نه آنچه بدان تلبیس می‌کنند) مبتنی بر این اصل است که اختیاری کردن زبان خارجی برای دانش آموزان و دخیل نمودن آموزشگاه‌های آزاد در این امر، نه تنها با اصل ۳۰ ام، که با اصول متعدد قانون اساسی به طور صریح و واضح، نیز ضمنی و نسبی، تناقض و منافات اساسی دارد.
اینک، با توجه به محدودیت فضا و صفحات و نیز حساسیت موضوع، بدون هرگونه حاشیه، برخی از این تناقضات به شرح زیر، بیان می‌شوند:


1. در اصل دوم قانون اساسی، تاکید شده است که استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها باید در دستور کار همگان باشد. با تضعیف درک و فهم مطالبی که به زبان‌های مختلف، تنظیم و ارائه شده اند، این امر ( استفاده از تجارب پیشرفته بشری و پیشبرد آن) امکان پذیر نخواهد بود.
2. در اصل سوم قانون اساسی،“بالا بردن سطح آگاهی عمومی”یک اصل خدشه ناپذیر عنوان شده است. در دنیای امروز و در دهکده جهانی، مطالبه زبان‌های متعدد انتشار می‌یابند و آگاهی عمومی‌با احاطه بر زبان‌های مختلف بین المللی و حتی محلی مقدور خواهد بود. در این اصل، همچنین، به رفع “هرگونه تبعیض”اشاره شده است. این در حالی است که با ورود موسسات خصوصی در حساس‌ترین عرصه در بزنگاه حیاتی کشور، یعنی سواد و آموزش، رانت‌های خطرناکی به وجود خواهند آمد.
باید تاکید نمود که حتی تصریح بر “طرد استعمار”
که در این اصل بیان شده، تنها با شناخت دقیق و مبارزه آگاهانه نه “احساسی و شعاری” مقدور خواهد بود.
3. اصل ۴۳ قانون اساسی،“تامین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر” را، بر ضوابطی چند استوار دانسته است؛ از جمله، استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر. برای نیل به این هدف و متکی بر این ضوابط، آشنایی کامل با زبان‌هایی که علوم و فنون مختلف را تولید و بیان نموده‌اند، لازم و ضروری است.
4. نکته بسیار مهمی‌که اصل ۲۸ قانون اساسی به طور شفاف بر آن تمرکز شده،“آزادی انتخاب شغل بدون محدودیت” است. این امر در ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر هم تصریح شده است. در اصل ۲۸ اما، بر وظیفه دولت برای فراهم آوردن امکان اشتغال به طور آزاد، مشروط بر آنکه غیرقانونی، کاذب و غیراخلاقی نباشد، تاکید شده است.
باید اذعان نمود که رسالت دانشگاه‌ها، تربیت کارشناسانی است که در هر نقطه کشور و نیز در هر نقطه از این جهان پهناور، امکان اشتغال به کار سالم مرتبط با رشته تحصیلی خویش را داشته باشند. از این طریق، فارغ التحصیلان،هم امرار معاش حلال پیشه می‌سازند و هم نام ایران را پرآوازه می‌نمایند. برای این منظور،لازم است که همه فارغ التحصیلان، با یک یا چند زبان زنده و بین المللی آشنایی کامل داشته باشند. به این صورت، همه بتوانند، مرتبط با رشته تحصیلی و تخصصی خود با مراکز علمی‌و صاحبان حرف، ارتباط برقرار کنند، کتابها، مقالات و گزارشات را به راحتی مطالعه کنند و در بحث‌های علمی‌و تخصصی شرکت جویند. آنان همچنین باید بتوانند مباحثه کنند، از حقوق و اقدامات صحیح خود دفاع نمایند و از نظرات و تجربیات و حتی ادعاهای دیگران مطلع باشند. خوانندگان توجه فرمایند که تربیت دانشجوی ایرانی با توانایی فعالیت بین‌المللی به معنای تربیت دانشجو برای مهاجرت نیست!
بگذارید صریح تر باشیم. نگارنده به عنوان مدرسی که طیفی از دروس فناوری اطلاعات و سیستم‌ها، خصوصا “فرآیند مدیریت دانش” را در سطح تحصیلات تکمیلی تدریس کرده است و در این خصوص مقالاتی چند دارد، معتقد است که راه رشد و تعالی و گذر از پیچ‌های اقتصادی و اجتماعی پیش رو، مشارکت در پروژه‌های فراملی و مشترک با شرکت‌های معتبر بین المللی و ایجاد دانش، ارزش و ثروت پایدار (برای کشور و مردم) از این طریق است. واضح است که برای موفقیت در راهبری و حتی مشارکت در این پروژه‌ها (در هر سطح صف و ستاد که باشد) باید به زبان‌های مختلف مسلط بود.
برای مثال، همه اعضای تیم و گروه و کمیته ای که برای عقد قرارداد یا پروژه‌ای (یا نظارت و اجرای آن) به ژاپن می‌روند،‌ باید بر زبان ژاپنی به طور کامل مسلط باشند که حتی، گفتگوی اعضای تیم مقابل با یکدیگر را، حین مذاکره دریابند.
در مثالی دیگر، همه کسانی که برای پیگیری یک دعوای حقوقی و صیانت از حقوق ملت یا حتی یک شرکت یا شخص حقیقی، به ژنو یا هر شهر و کشور دیگری می‌روند، باید به زبان فرانسوی، آلمانی و دیگر زبان‌های متداول لازم، نه آشنا، که “مسلط” باشند. حتی کسانی که برای انتقال یک بازیکن به لیگ‌های جنوب اروپا اقدام می‌کنند، با بعضی فدراسیون‌ها به هر علت در تماسند، برای تاسیس کارخانه ای یا فعالیت بازرگانی صادرات و واردات، به آمریکای جنوبی می‌روند، باید در صورت لزوم زبان ایتالیایی و اسپانیولی را خوب تکلم کنند.
باری، قابل توجه آنکه غیر از زبان عربی (که در اصل ۱۶ ام
قانون اساسی به عنوان زبان دین و مذهب رسمی‌کشور، توصیه به آموزش شده است)، پنج زبان دیگر هم، زبان رسمی‌سازمان ملل متحد معرفی شده اند: ماندراین با یک میلیارد نفر سخنگو (یا
از منظری مخاطب)، انگلیسی با حدود ۹۰۰ میلیون نفر سخنگو، اسپانیولی با نیم میلیارد نفر سخنگو، روسی با ۲۵۰ میلیون نفر سخنگو ونهایتا فرانسوی با ۲۰۰ میلیون نفر سخنگو. اینها به علاوه زبان‌های کشورهای همسایه، از جمله زبان‌هایی اند که برای رابطه موثر با جهان خارج، باید آموخت.
این مهم چگونه ممکن است؟ واضح است که بازنگری جدی در سرفصل رشته و دروس و نیز بورسیه شدن دانشجویان (توسط سازمان‌ها، شرکت‌ها، نهادها، بنگاه‌های اقتصادی و اجتماعی ) و انتخاب یک زبان بین المللی به عنوان زبان دوم یا خارجه، توصیه اکید و یک “باید” است.
اما، باید به خاطر داشت که ورودی دانشگاه‌ها، همه، از خروجی “مدرسه”‌هاست. حال، اگر در مدرسه‌ها، این تسلط به وجود نیاید، دانشگاه‌ها با ارائه همه دروس به زبان فارسی، و تنها فراهم ساختن دو سه واحد درسی زبان عمومی‌و تخصصی، توفیق چندانی در این رسالت و ماموریت نخواهند داشت.
خوانندگان فهیم و خردمند پاسخ گویند، چه می‌شود اگر یک مهندس عمران نداند که slope به معنای شیب است؟ آیا امکان دارد که یک مهندس و کارشناس در هر شاخه ای نداند که برگردان productivity می‌شود بهره وری، نه کارآیی یا موثر بودن؟ اگر این میزان آگاهی نباشد، این عزیزان، هرگاه به این واژگان برخورد کردند، نمی‌دانند که صحبت از چیست و در چه بحث و حوزه ای حضور دارند! از منظری دیگر، پزشکان، مهندسان، حقوق دانان و تمام صاحبان فن و حرفه ، لازم است که حداقل به یک زبان بین المللی که کاربرد بیشتری برای آنان دارد، مسلط باشند. کارشناسان،
در طول حیات و زندگی تخصصی خویش، در هر میدان و شاخه ای که باشد، مهندس مکانیک، عمران، کامپیوتر، برق، صنایع و کشاورزی (چه فرقی می‌کند؟) بارها و بارها به کتابچه‌های تخصصی (Handbooks and Manuals) خویش مراجعه دارند. عضو کانال‌های تخصصی بوده، مقالات تخصصی، اخبار فنی و حرفه ای، دستاوردهای جدید را باید دنبال کنند. بخوانند و بخوانند و مورد بهره‌برداری قرار دهند. اختراعات و مستندات مربوطه را مورد دقت و ملاحظه قرار دهند، الگوبرداری کنند و بومی‌سازی کنند.
سوال اصلی این نوشتار آن است که این همه، به چه زبانی یا زبان هایی است؟ پاسخ روشن آن، زبان های زنده و بین المللی است. اگر مطالعه یک صفحه به جای چند دقیقه، چند ساعت به طول انجامد، اگر یک گفتگوی ساده با اندیشمندی در شرکتی، دانشگاهی، یا یک مرکز تحقیقاتی مقدور نباشد، در گستره کشور پهناورمان و در بازه زمانی طولانی، صحبت از تریلیون ها واحد پول زیان و از دست دادن میلیون ها واحد زمان است. در این صورت، بلاشک، یک سقوط علمی و حرفه ای
روی ‌داده است.
تردیدی و مناقشه ای نیست که زبان شیرین و غنی فارسی، حتی خط زیبای فارسی با نقاط متعدد حروف آن (که ساخت تشخیص دهنده های نوریOCR را سخت می کند)، محور وحدت تمام هموطنان است. زبان ملی، مطابق اصل ۱۵ ام قانون اساسی لنگرگاه ثبات فرهنگی و موجب ارتباط موثر و همبستگی تمام اقوام کشور با یکدیگر و با تاریخ میهن عزیز است. با این ابزار اعجاب انگیز مقدس و با آموزش و حمایت زبان های محلی، میراث ارزشمند گذشته به دستاوردهای درخشان آینده پیوند خواهد خورد.
زبان انگلیسی اما، در اکثر نقاط جهان، به عنوان یک زبان بین المللی شناخته شده است. قریب به اتفاق مستندات بین المللی از قراردادها، تفاهم‌نامه ها، استانداردهای بین‌المللی، دستورالعمل ماشین ها و تجهیزات و نرم افزارها تا کتابهای مرجع درسهای دانشگاهی و کمک آموزشی، همه و همه به این زبان (و زبان های پرمخاطب رسمی) نگارش می‌شوند و نشر می یابند. این مهم، صرف‌نظر از رفتار استعماری دولتمردان کشورهای مبداء و مرجع این زبان هاست که در طول تاریخ دائم، یا گاه و بی گاه، در کنار انتقال تکنولوژی و بعضا انتقال رفتار متمدنانه، بهره کشی از منابع ملتها و استثمار را در دستور کار داشته اند.
با این حال، همانطور که اشاره شد، دانش در اقصی نقاط جهان، به زبان های متعدد تولید می شود و زبان انگلیسی نمی تواند و نباید “تنها” زبان دوم یا خارجی باشد که تدریس می شود.
در آخر لازم است به دغدغه‌ای که روزی صاحب نظری اشاره نمود، نیز پاسخ گفته شود. آن فرد اظهار داشت که اگر دانش آموزان زبان خارجه بیاموزند، “برخی متون خارجی” را می خوانند و چون قدرت تمییز ندارند، اغفال و گمراه می شوند. پاسخ واضح این ادعا را با سوالی نه به قصد مغالطه که به نیت انذار مطرح می‌کنیم: “ مگر مطالبی خلاف اخلاق و در قالب فرمت‌های مختلف از فیلم و عکس در دسترس نوجوانان نیست که نگران دسترسی و درک مطلب متون نوشتاری باشیم؟“
بنابراین، شاید بهتر باشد به جای آنکه ورود به شبکه تلگرام (تلویحا) منوط به استفاده از فیلترشکن باشد، تهیه محتوای مناسب در دستور کار قرار گیرد. در فیلم “آواز قو”، منولوگی اثرگذار از هنرمند توانا جمشید هاشم‌پور (در نقش یک سرگرد وطن دوست متعهد) به یادگار مانده است: “ترک عادات بد، نیاز به انگیزه های خوب دارد.”وقتی حرفی برای گفتن باشد، به شرط تربیت دانشمندان زبان شناس، می توان آن را، به زبان های مختلف دنیا ترجمه نمود و از این طریق، گسترش و توسعه فرهنگی و علمی را نیز تقویت نمود.
پایان سخن، هرآنکس که در کارآمدی پروسه قدرتمند سازی و توانا ساختن مردمان این دیار، با آگاهی و تسلط آنان به زبان های خارجی شک دارد، به زمانی بیندیشد و شرایطی را تصور کند که یک جراح حاذق، در حین عمل جراحی بیمار عزیزی، “فرهنگ لغات” را در دستی و دفترچه “راهنمای سریع و گام به گام جراحی” را در دست دیگر گرفته باشد!