اقتصاد ما و اقتصاد اونا!

چند وقت پیش آماری جالب از اقتصاد ژاپن دیدم که نشان می‌داد سهم تولید محصولات صنعتی در اقتصاد ژاپن تنها حدود ۳۰ درصد و سهم خدمات در حدود ۷۰ درصد است! یعنی همه شرکت‌های عظیم تولید کننده صنعتی اعم از تویوتا، پاناسونیک، هوندا، سونی، توشیبا، هیتاچی و... تنها ۳۰ درصد از اقتصاد ژاپن را تشکیل می‌‌دهند و مابقی اقتصاد مربوط به خدمات مربوط به بخش‌های حمل و نقل، بهداشت و... است. با این ترتیب اگر از فردا هیچ کس محصولات ژاپنی را در دنیا خریداری نکند و همه غول‌های صنعتی ژاپن ورشکست بشوند، تنها ۳۰ درصد از اقتصاد ژاپن از بین می‌رود و این کشور می‌تواند کماکان به بقا و رشد خود ادامه دهد. به‌عنوان نمونه در ژاپن شبکه بسیار گسترده و متنوعی از رستوران‌ها وجود دارند که بسیار ارزان هستند و بسیاری از خانواده‌های ژاپنی ترجیح می‌دهند به‌جای پخت و پز در خانه، از این رستوران‌های متنوع، ارزان و راحت استفاده کنند. به‌واسطه استقبال فراوان از خدمات رستوران‌ها، شبکه بسیار گسترده‌ای از تامین مایحتاج، تجهیزات، نیروی انسانی شکل گرفته است که عامل مهمی در گردش چرخ بزرگ اقتصاد ژاپن است. سوال من این است که آیا به‌وجود آوردن چنین محیطی، حداقل برای گسترش خدمات رستوران‌داری در ایران ربطی به تحریم‌ها دارد؟ و یا ناتوانی و بی‌برنامگی برخی مسئولان بی‌تجربه و ناآگاه و مغرور سبب شده که ما اینقدر ضربه‌پذیر و ناتوان باشیم؟ در ایران، بسیاری از مدیران و دولتمردان توان کارآفرینی را ندارند و تنها هنرشان این است که پول بادآورده نفت را حیف و میل کرده و بدون داشتن استراتژی و برنامه خاصی به گفتاردرمانی مشغول باشند. جز این است که برخی انتصابات سفارشی در کشور حکم همین فرزندان پدران پولدار را دارند که به واسطه میراث‌داری پیروزی یک جریان، بدون توجه به توانایی و قابلیت منصوب می‌‌شوند؟ پول بادآورده نفت و خام فروشی‌ها به‌صورت هلوی پوست کنده وارد خزانه می‌شود و بخشی برای خرید کالاهای اساسی، حقوق و دستمزد بدنه بسیار بزرگ دولت و شرکت‌های فشل وابسته و اندک مقداری هم صرف امور اجرائی و عمرانی می‌شود که با تشدید تحریم‌های آمریکا آن پول‌های بادآورده دیگر در دسترس نیست و همه این مدیران ناتوان و به اصطلاح آقازادگان و بچه‌پولدارهای سیاسی، عزا گرفته‌اند و به هر خار و خاشاکی خود را آویزان می‌کنند تا بلکه فقط موقعیت خود را حفظ کنند. در شرایطی که دولت و برخی مدیران بی‌کفایت، در به‌وجود آوردن (و یا حداقل عدم تخریب) فضای لازم برای گردش اقتصاد مبتنی بر توان داخلی و خدمات، به‌طور مناسب و شایسته عمل نمی‌کنند، فساد، نادانی و بی‌برنامگی حاکم بر دستگاه‌های اجرائی، این بوروکراسی عظیم و پرخرج را فلج کرده است. گاه می‌‌اندیشم بعضی وقت‌ها به‌خاطر تحریم، سره از ناسره شناخته می‌شود. هنر مدیر این نیست که در دوران اوج سرمایه و پولداری مدیریت کند! اتفاقا مدیریت، استفاده مناسب از منابع و فرصت‌های در اختیار برای هدایت مجموعه تحت اختیار و به قولی تولید ثروت و رفاه و دستیابی به اهداف در عین محدودیت‌هاست. امیدوارم تلنگر این تحریم‌ها و فشارهای ناجوانمردانه لااقل منجر به انتخاب و انتصاب مدیرانی توانمند در کشور برای هدایت کشتی طوفان‌زده اقتصاد ما باشد.