روزنامه آرمان ملی
1398/10/03
بازگشت به برجام اتفاق نمیافتد
اواخر هفته گذشته رئيسجمهور به دعوت نخستوزير مالزي به اين کشور سفر کرد تا در اجلاس کشورهاي اسلامي در کوالالامپور شرکت کند. بهنظر شما اين سفر چه دستاوردهايي به همراه داشت و مشخصا موفقيت اجلاس مذکور را چطور ارزيابي ميکنيد؟نشست کوالالامپور ابتکاري از آقاي ماهاتير محمد نخست وزير مالزي بود که با هماهنگيهايي که ميان او و آقاي رجب طيب اردوغان رئيسجمهور ترکيه شکل گرفت، برگزار شد. اين نشست را ميتوان نشستي موازي با کنفرانس همکاريهاي اسلامي دانست؛ چراکه هر دو کشور مالزي و ترکيه که در اين نشست حاضر بودند و همچنين قطر، خيلي روابط خوبي با عربستان سعودي ندارند و مايل نيستند که رياض بهعنوان سردمدار جهان اسلام در جهان شناخته شود. از طرفي ايران نيز که در سطح رئيسجمهور در اين نشست شرکت کرد و آقاي روحاني شخصا براي اين منظور به مالزي رفتند، چندان رابطه خوشايندي با عربستان ندارد و گرد هم آمدن مجموعه اين کشورها در کنار يکديگر زنگ خطري براي عربستان بود. اين واقعيت را نميتوان ناديده گرفت كه سازمان همكاريهاي اسلامي در شرايط بدي بسر ميبرد و كاملا هم در اختيار عربستان قرار دارد و تحرك چنداني ندارد. حتي ما با تزلزل دولتهاي مهم اسلامي-عربي نيز مواجه هستيم كه از جمله آن ميتوان به ليبي، يمن، سوريه، عراق، مصر، سودان و الجزاير اشاره كرد، البته فقط کشورهايي که نامشان عنوان شد در سطح سران شرکت کردند و باقي کشورها به سبب تهديدهاي عربستان سعودي يا حاضر به شرکت نشدند يا در سطوح پايينتري در نشست کوالالامپور حاضر شدند. از کشورهاي عربي فقط قطر حاضر بود و پاکستان نيز که پيشتر تمايل خود را براي حضور در اين نشست اعلام کرده بود، با هشدار عربستان عقب کشيد و عمرانخان به مالزي نيامد. بهطور کلي کنفرانس مالزي را ميتوان تلاشي از کشورهاي غيرعربي در راستاي زير سوال بردن سلطه عربستان بر جهان اسلام دانست. آينده آن خيلي روشن نيست و چندان نميتوان اميد داشت که اين اجلاس بهصورت يک حرکت اسلامي پايدار به کار خود ادامه دهد، چراکه اختلافات و شکافهاي جدي در جهان اسلام است و از طرفي ميان ايران، ترکيه و قطر نيز نميتوان گفت که روابط با ثباتي وجود دارد. اين سه کشور به سبب شرايط خاص منطقه و براساس منافع ملي به هم نزديک شدهاند، در حالي که تا چند سال پيش روابط ميان ايران و ترکيه و همچنين ايران و قطر روابط سردي بود. مجموعه اين دلايل يعني فشار عربستان، روابط نه چندان گرم کشورهاي عضو اجلاس و همچنين اختلافات در جهان اسلام باعث ميشود بگوييم خيلي نميتوان روي ابتکار مالزي بهعنوان يک حرکت پايدار در جهان اسلام حساب کرد.
موضوع مقابله با تحريمهاي يکجانبه و غيرقانوني آمريکا، يکي از اصليترين موضوعاتي بود که طي اين نشست از سوي ماهاتير محمد مطرح شد. آيا اساسا امکان عملي شدن اين طرح از سوي کشورهاي اسلامي وجود دارد؟
خير؛ چنين امکاني نيست. همانطور که اتحاديه اروپا به رغم تواناييها و امکاناتي که در اختيار دارد نتوانست در مقابل تحريمهاي ايالات متحده کاري از پيش ببرد، طبيعتا ميتوان پيشبيني کرد که کشورهاي اسلامي نيز در اين زمينه توفيقي کسب نخواهند کرد و در مقابل تحريم آمريکا قد علم کنند. به اضافه اينکه روابط تجاري چندان خوبي نيز ميان کشورهاي اسلامي وجود ندارد که بتواند اثربخش باشد. در ميان کشورهاي حاضر در اين نشست، روابط اقتصادي ايران فقط با ترکيه قابل توجه است که به سبب همسايگي و برخي ملاحظات اين روابط شکل گرفته. بين ايران و ساير کشورهاي اسلامي روابط تجاري چندان پررنگ نيست که بتوان روي آن بهعنوان ظرفيتي جدي در دوران تحريم حساب کرد. لازم به ذکر است که بهطور کلي جهان اسلام سهم بزرگي از اقتصاد جهاني ندارد. نگاهي به مجموعه کشورهاي خاورميانه نشان ميدهد که سهم اندکي از توليد ناخالص دنيا را در اختيار دارند و به همين دليل نيز نميتوان گفت که کشورهاي اسلامي نقش موثري ميتوانند داشته باشند. در حال حاضر آقاي ماهاتير محمد هر چند كه اعلام ميكند مخالف تحريمهاي يكجانبه آمريكا عليه ايران است ولي در عمل آن را اجرا ميكند. نكته اينجاست كه سياستهاي اعلامي با سياستهاي اعمالي كشورها يكي نيست. آقاي ماهاتير محمد در لفظ همواره صحبتهاي انتقادي نسبت به غرب داشته است ولي شريك اول تجاري مالزي، آمريكا است و بيشترين سرمايهگذاري خارجي در مالزي توسط شركتهاي آمريكايي صورت گرفته است. بنابراين روابط مالزي با آمريكا به حدي اهميت دارد كه كاري انجام ندهد كه اين روابط دچار خدشه شود. بهخصوص اينكه در مالزي، جامعه چيني است كه اقتصاد اين كشور را اداره ميكند و اين جامعه تاكنون علاقهاي به گسترش روابط با ايران بهخصوص در شرايط تحريم نشان نداده است. در ساختار مالزي هرچند قدرت سياسي در اختيار مالاها و مسلمانان است ولي قدرت اقتصادي كاملا در اختيار چينيها است و دست آقاي ماهاتير براي اقدامات اقتصادي چندان باز نيست. آقاي ماهاتير همواره در لفظ از غرب انتقاد كرده ولي در عمل تلاش كرده كه روابط خود با كشورهاي اروپايي، آمريكا، ژاپن و چين را به بهترين نحو حفظ كند و آن را گسترش دهد، زيرا معتقد است توسعه مالزي به كمك اين كشورها شكل ميگيرد. ولي در سويي ديگر علاقهمند به گسترش روابط اقتصادي با ساير كشورهاي اسلامي نيز هستند. اين مسائل همه نشان ميدهد که نميتوان چندان اميدي به کم اثر کردن تحريم از طريق همکاريهاي کشورهاي اسلامي داشت.
رئيسجمهور پس از مالزي بلافاصله به ژاپن رفت، اما پس از بازگشت به تهران چندان از دستاوردهاي اين سفر سخن نگفت. بهنظر شما راز سکوت رئيسجمهور درباره دستاوردهاي سفر ژاپن چيست؟
اين سکوت آقاي روحاني، به پيچيدگي روابط ايران و آمريکا بازميگردد. از ابتدا هم انتظار نميرفت با يک سفر يا يک مذاکره گره کور اين روابط باز شود. اولا انتظارات ايران از ايالات متحده مبني بر برداشتن کامل تحريمها، بازگشت به برجام و بعد مذاکره، با توجه به شرايط و اتفاقات روز انتظار چندان واقع بينانهاي نيست و در عمل امکان تحقق آن بسيار اندک است. از طرف ديگر ايران و آمريکا نيازمندند که به نوعي چارچوب ديپلماتيک و مسير ديپلماسي را حفظ کنند تا در صورت پديد آمدن موقعيتي مناسب، بتوانند مسائل خود را حل کنند؛ بهخصوص ايران بهدليل فشارهاي اقتصادي ناشي از تحريمها که مردم را ناراضي کرده، نيازمند يافتن راههايي است که از طريق آن از فشار تحريمها بکاهد. طبيعي است که در اين راه يکي از کشورهايي که به سبب برخي اشتراکات و منافع علاقهمند به برقراري صلح در منطقه است، ژاپن ميباشد. اين کشور از يکسو منافع اقتصادي زيادي در همکاري با ايران دارد و تمايل دارد که اين همکاريهاي اقتصادي مجددا برقرار شود، از سوي ديگر با توجه به نقش آمريکا در اقتصاد جهاني نميخواهد که در مقابل اين کشور قرار بگيرد و اقتصاد خود را دچار مشکل کند. در نتيجه به اين دليل که نميخواهد از هيچکدام از منافع خود چه در تجارت با ايران و خاورميانه و چه در تجارت با آمريکا چشمپوشي کند، تلاش دارد راهي بيابد که با ايفاي نقشي ميان ايران و آمريکا از مزاياي روابط تجاري با هر دو کشور سود ببرد. اين تلاش به همراه تلاش اروپاييها ميتواند قابل توجه باشد و سرانجام به يافتن راهي براي ايجاد گشايش اقتصادي منجر شود. برخلاف چين و روسيه که ترجيح ميدهند وضعيت همين گونه باقي بماند، ژاپن و اروپاييها تلاش ميکنند مفاهمهاي ميان ايران و آمريکا شکل گيرد تا وضعيت بحراني اگر به کل رفع نميشود، دستکم خطر جنگ و درگيري نظامي ديگر وجود نداشته باشد. در شرايط کنوني مناقشات ايران با آمريکا و عربستان، نهايتا بايد از طريق ديپلماسي و مذاکره حل شود و هيچراه ديگري در اين زمينه در دسترس نيست. اخيرا نيز شاهد بوديم که ايران در آخرين نشست مجمع عمومي سازمان ملل يک فرصت مناسب را براي مذاکره از دست داد. بهنظر ميرسد در شرايط کنوني آمريکاييها به هيچعنوان موقعيت و شرايط مناسبي براي مذاکره با تهران ندارند؛ از يکسو، ترامپ درگير در پرونده استيضاح است و از سوي ديگر، از ماه آينده رقابتهاي مقدماتي رياست جمهوري سال 2020 آغاز ميشود. در چنين شرايط احتمال مذاکره بسيار اندک است، اما نبايد کاملا احتمالا آن را رد کرد.
همزمان با سفر رئيسجمهور، رويترز گزارش داد که کشورهاي اروپايي در پي فعالسازي مکانيسم حل اختلاف عليه ايران هستند. بهنظر شما اين موضوع صرفا به گامهاي کاهش تعهداتي که ايران برداشته بازميگردد؟
برجام براي اروپاييها اهميت بسياري دارد و طبيعي است زماني که احساس کنند اين توافق پيرامون مساله هستهاي ايران ديگر اثربخشي لازم را در جلوگيري از ساخت سلاح هستهاي و افزايش زمان گريز هستهاي ايران ندارد، تلاش خواهند کرد که از ابزارهاي تعبيه شده در برجام نظير مکانيسم ماشه و همچنين تهديد بازگشت تحريمهاي شوراي امنيت بهره ببرند. آنها ميخواهند ايران را مجاب کنند که ابتدا از برداشتن گامهاي بعدي کاهش تعهدات هستهاي دست بردارد و سپس از ايران بخواهند به تعهدات مندرج در برجام بازگردد. برنامه جامع اقدام مشترک که براي حل و فصل پرونده هستهاي جمهوري اسلامي، ميان ايران و 1+5 به امضا رسيد، از اهميتي استراتژيک براي اروپا برخوردار است و اگر قرار باشد، در مناقشه ايران و آمريکا وضعيت به سمت درگيري برود و از ديدگاه اروپا ايران نيز از چارچوبهاي برجام خارج شود، ديگر آنها هم دليلي نميبينند که اين توافق بخواهد ادامه داشته باشد و در نتيجه به سمت فعالسازي مکانيسم ماشه و بازگرداندن تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل خواهند رفت.
هفته گذشته روسيه اعلام کرد که حاضر نيست عمليات در فردو را ادامه دهد و سرگئي ريابکوف، موضوع تحريم را اصليترين دليل اتخاذ اين تصميم عنوان کرد. بهنظر شما دليل اين عقب نشيني روسيه چه بود؟
در برجام توافق شده بود که در فردو غنيسازي صورت نگيرد و اين تاسيسات براي توليد ايزوتوپهاي پايدار تحت نظارت نهادهاي بينالمللي مورد استفاده قرار گيرد. در گام چهارم کاهش تعهدات هستهاي ايران اعلام شد که فردو نيز براي غنيسازي مورد استفاده قرار خواهد گرفت. از آن رو که روسها تلاش ميکنند به برجام پايبند باشند و از طرفي نگران تحريمهايي هستند که ايالات متحده بخواهد اعمال کند، قابل درک است که در اين شرايط آنها علاقهمند به ادامه فعاليت در فردو نباشند و به عمليات خاتمه دهند.
اتفاقات اخيري که به سبب افزايش قيمت بنزين در کشور رخ داد با واکنشهاي بينالمللي زيادي روبهرو شد و ميتوان گفت بهطور جدي ديپلماسي ايران را تحت تاثير قرار داد. بهنظر شما عوارض اين اتفاق براي کشور چه خواهد بود و تاثير آن بر اتفاقات آينده چيست؟
آن اتفاق يک حادثه بود و کنترل شد اما روند تحريمهاي اعمالي از سوي ايالات متحده بهگونهاي است که ميتوان انتظار داشت ادامه اين فشارهاي اقتصادي باعث واکنش مردم ايران شود؛ شايد هم خواست آمريکا همين است که با اعمال تحريمها نارضايتيهاي مردم ايران را تشديد کند تا دولت تحت فشار افکار عمومي در داخل به مذاکره و توافق با آمريکا تن دهد. اگر دولت اين مسائل را پيشبيني ميکرد و اجازه نميداد که آمريکا از برجام خارج شده و تحريم برگردد، امروز به اين وضعيت دچار نبوديم. فشار اقتصادي، تورم 40 درصدي، بيکاري و فقر حاصلي جز نارضايتي مردم ندارد و طبيعي است که مردم واکنش نشان دهند. مساله بنزين گوشهاي از اتفاقي است که نارضايتيهاي اقتصادي را رقم زده و مساله خيلي فراتر از اينهاست. چه بخواهيم و چه نخواهيم وضعيت داخلي کشور ما به مناسبات منطقه و بينالمللي بستگي دارد. اوضاع اقتصادي و اجتماعي داخل کشور بهتر نخواهد شد، مگر اينکه مناسبات خود را با عربستان، کشورهاي حاشيه خليج فارس و نيز آمريکا و اروپا بهبود ببخشيم. اگر تصميمي جدي در کشور وجود داشته باشد، بهطور حتم اين تصميمگيرنده وزارت خارجه نيست؛ بايد نهادهاي بالاتر تصميماتي را در اين زمينه اتخاذ کنند و وزارت خارجه آن را اجرائي کند. البته اگر وزارت خارجه در وضعيت مناسب خود بود ميتوانست ديدگاهها و رويکرد خود را ارائه کند و به مسئولان کشور نشان دهد که مسير گذار از مشکلات داخلي کشور از گذرگاه ديپلماسي عبور ميکند.
يعني شما راه ايجاد گشايش اقتصادي را مذاکره ميدانيد؟
اين واقعيت را بايد بپذيريم که هيچ کشوري وضعيت اقتصادي و اجتماعي مناسبي نداشته مگر اينکه مناسبات ديپلماتيک حسنهاي با جهان داشته باشد و تنش خارجي کمتري باشد و هزينههاي امنيت خود را کاهش دهد. براي نمونه کشورهايي همچون کره شمالي، ونزوئلا، ليبي، شوروي سابق و عراق دوران صدام حسين همگي مشکل اساسيشان مشکل در روابط خارجي بود و چون در اين زمينه ضعف داشتند، ناچار بودند سطحي از درآمد و بودجه خود را صرف مسائل امنيتي کنند و در نتيجه فرصتهاي اقتصادي براي شهروندان از ميان ميرفت و شاهد افزايش سطح فقر و بيثباتي اقتصادي بوديم. اکنون نيز بايد توجه داشته باشيم همانند دوران اصلاحات بهبود روابط خارجي بهطور حتم به افزايش رشد اقتصادي کمک ميکند.
سایر اخبار این روزنامه
تحقیق و تفحص از عملکرد هلال احمر کلید خورد
مذاکره با میانجی کهنهکار
پیامهای حسن نیت ایران برای نجات برجام
شوکهای بد به اقتصاد
خودمان هم میدانیم که!
درخواست ورود رهبري به مسالهFATF
رئیسجمهور درباره عملکرد هیأتهایاجرایی پاسخ دهد
منصرفين از مجلس آينده فراكسيون تشكيل دادند
خصولتيها در بورس موج سواري مي كنند
بازگشت به برجام اتفاق نمیافتد
چرايي سکوت درباره آمار کشتهشدهها
مدعیان امروز ،فاجعهآفرینان دیروز