روزنامه آفتاب یزد
1398/10/07
دکتر عباس هشی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفت و گو با آفتاب یزد پاسخ میدهد
چرا مردم حاضر نیستند با فروش طلاهای خود کمک کنند؟آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک استاد دانشگاه در گفت و شنودی اختصاصی با آفتاب یزد میگوید: «یک روز به این فکر میافتند که از خانههای خالی مالیات بگیرند، روز دیگر پیشنهاد فروش طلاهای مردم را میدهند و یک روز عدم سپردهگذاری در موسسات غیر مجاز؛ این یعنی درد را میشناسند اما به جای درمان به فکر مسکنهای کم یا حتی بی اثر، موقتی و زودگذر هستند.»
دکتر عباس هشی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با غیرشفاف خواندن آن دسته از فعالیتهایی که، شفاف بودن شان از هر موضوع دیگری حیاتیتر است، ادامه میدهد: « این که خیال کنیم مردم با نظام و دولت همراه نیستند در حق بهترین و همراه ترین شهروندانی که سراغ داریم نه کم لطفی که بی انصافی است اما باید از پیشنهاد دهندگانی که طلاهای ناچیز مردم را برای خروج از بحرانهای اقتصادی مثال میزنند پرسید؛ فقط همینهایی که یکی دو قطعه طلا در خانه برای روز مبادا دارند مردم هستند؟! یعنی آنهایی که فعالیتهای کلان اقتصادی میکنند، آنانی که هزاران میلیارد تومان فرار مالیاتی دارند، آنهایی که وامهای کلان بانکی را گرفته و پس نمیدهند، آن دسته از صادرکنندگان شبه دولتی یا خصولتی که همچنان از بازگرداندن ارز حاصل از صادرات خودداری میکنند، مدیرانی که دستی بر آتش تهیه بخشنامهها دارند و دستی بر فعالیتهای کلان اقتصادی و... اینها مردم نیستند؟!»
این استاد دانشگاه و کارشناس بازارهای پولی و سرمایهای میگوید: «باید به استاندار خراسان گفت، اگر با آنانی که میتوانند گره گشایی کنند و نمیکنند رو در رو شده بود نه 20 هزارمیلیارد تومان که صدها هزارمیلیارد تومان میتوانست جذب سرمایه کند.
>رزم حسینی چه گفت و چرا؟!
استاندار سابق کرمان و حال حاضر خراسان رضوی در حالی دوباره خبرساز شده که یک واقعیت تلخ، همچنان توسط مسئولان ارشد در حال نادیده انگاری عجیب و غریب است و آن عدم احاطه بر جو روانی حاکم بر جامعه و عدم اطلاع از آن چه مورد خوشایند و بدآیند افکار عمومی است. این روزها که همه از در خطر بودنِ مشاغل به اصطلاح استارتاپی میگویند آن هم وقتی کسب و کارهای خُرد مردم با هر سردی و گرمی به مخاطره میافتد، سخن از سرمایههای راکد و شوخی با طلای بانوان، نوعی طنز تلخ است که به طور طبیعی اگر تکذیب نیز نشود کسی بدان توجهی نشان نمیدهد زیرا آن چه از این مسائل مهمتر است، جلب اعتماد مردم است واگرنه اوراق قرضه، استقراض، بسیج داراییهای عمومی، کمک به دولت و... اینها واژهها و عبارات ناآشنایی نیستند، هم سیر طبیعی دارند هم سابقه تاریخی!
>مصدق و اوراق قرضه ملی
مثلاً 70 سال قبل؛ در سال 1329 هنگامی که قانون ملی شدن نفت تصویب شد و نخست وزیر انگلستان چرچیل بود، و بریتانیا دنیا را علیه ایران بسیج کرده بود، بعد از ملی شدن نفت و اخراج مدیر بریتانیایی شرکت نفت آبادان، تحریمهای نفتی علیه ایران آغاز شد. هیچ کشوری حق خرید نفت از ایران را نداشت. یک کشتی ایتالیایی خریدار نفت در عدن متوقف و نفت آن توسط انگلیس مصادره شد. شرکتهای آمریکایی اعلام کردند که از خرید نفت ایران معذورند.
مصدق در نیمه دوم سال 1330تصمیم گرفت کسری بودجه را به کمک مردم جبران کند. در همین هنگام اوراقی به نام قرضه ملی چاپ شدند. جریان این اوراق به این گونه بود که مردم بیایند 100 ریال به دولت قرض بدهند و یک سال بعد اصل پول را با 6درصد سود (جایزه) پس بگیرند. استقبال از قرضه ملی به شدت زیاد بود. حتی گفته میشود برخی حاضر به نگهداشتن کوپن قرضه خود نمیشدند (یعنی پول را به دولت هدیه میدادند و پس نمیگرفتند).
مصدق توانست تورم را تک رقمی نگهدارد. در واقع کاری که امروز در نظر دولتمردان شقالقمر محسوب میشود؛ شاید کمترین دستاورد دولت محمد مصدق باشد. عامل اصلی موفقیت مصدق، حمایت مردم بود. شاید اگر مردم در آن زمان فداکاری نمیکردند؛ مصدق یکماه هم دوام نمیآورد.
>چرا کسی به پیشنهاد اردوغان
به دیده ی تردید ننگریست!؟
مردم ترکیه به کمک اردوغان شتافتند. مردادماه سال گذشته بود که اردوغان از مردم کشور خود درخواست کمک کرد. برخی از شهروندان ترکیه در پی دعوت چند باره رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه مبنی بر فروش دلارها و طلاهای خود برای افزایش قدرت پول ملی این کشور، به این دعوت پاسخ مثبت داده و با حضور در صرافیها و طلافروشیها، دلارها و طلاهای خود را به لیر تبدیل کردند.
>مردم چرا در مقابل درخواست استاندار
خراسان رضوی آن چنان برآشفته میشوند؟
اگرچه درخواست کمک استاندار خراسان رضوی ابتدا به ساکن درز گرفته شد و سپس ترمیم و در نهایت تکذیب شد اما سوال اصلی همچنان این است که مردمی که در طول تاریخ برای پرداخت غرامت به روسیه با طلاهای خود به کمک عباس میرزا آمدند و در تاریخ معاصر پشتوانه دولت ملی مصدق شدند، در جنگ خالصانه قدم در میدان نهادند و در سالهای سخت پس از جنگ از هیچ کمک و همراهی کوتاهی نکردند؛ چرا اکنون در مقابل درخواست کمک استاندار خراسان رضوی آن چنان برآشفته میشوند؟ سوالی که دولتمردان وقت ایران اکنون باید به جد از خود بپرسند.
دکتر عباس هشی میگوید: «دولت وظایفی دارد که در قبال مردم با به بهترین نحو ممکن به انجام رساند حال اگر مردم احساس کنند دولت با آنها روراست نیست یا آن چنان که باید کمر همت برای رفع مشکلات نبسته است یا به فکر معیشت و آرامش آنها نیست اندک اندک بین دولت و ملت فاصله ایجاد میشود و این فاصله چیزی نیست مگر بیاعتمادی؛ پس تا وقتی این بیاعتمادی به اعتماد و آرامش و همراهی تبدیل نشود نمیتوان امیدوار بود که درخواستهای اینچنینی از طرف مردم جدی تلقی شود.»
وی ادامه میدهد: «وقتی مثلث تاثیرگذار پولی و بانکی ـ رئیس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه ـ به اصل شفافیت مالی و اقتصادی توجهی ندارند، وقتی وزیر اقتصاد از روشی کاملاً سنتی انتخاب میشود، وقتی معاونین وزرا اطلاعاتی به مردم میدهند که با واقعیت کیلومترها فاصله دارد! طبیعی است که مردم هم به چنین درخواستهایی نه تنها توجهی نکنند که خشمگین نیز بشوند.»
این استاد دانشگاه میگوید: « معاون وزیر میگوید گرانی بنزین نهایتا 5 درصد بر دیگر خدمات و کالاها تاثیر میگذارد اما وزیر میآید و سخن از تاثیر 25درصدی را به میان میآورد؛ تکلیف مردم این وسط چیست؟! اعتماد یا رنجش و بی اعتمادی؟!»
دکتر عباس هشی با اشاره به سابقه تاریخی درخواست کمک دولت از ملت میگوید: «مگر در همین دولت دوازدهم حسن روحانی از مردم نخواست تا سپردههای خود را از موسسات غیرمجاز به بانکهای دولتی و مجوزدار منتقل کنند؟! مگر مردم همین گونه عمل نکردند؟! دست آخر سپردههای مردم در عرض کمتر از یک سال به یک/سوم ارزش اولیه تقلیل یافت اما بانکها که بنگاهداری و برجسازی و فعالیتهای گسترده ی اقتصادی را در دستور کار دارند صاحب هزاران میلیاردتومان سودهای کلان و بی حساب و کتاب شدند حال چگونه استاندار خراسان رضوی انتظار دارد بازهم مردم اعتماد کنند و آخرین اندوختههای خود را در اختیار دولت قرار دهند.»
این استاد دانشگاه با خرد و اندک خواندن این گونه به اصطلاح سرمایههای راکد میگوید: «در همه جای دنیا نه تنها از سپردهها که از حسابهای جاری نیز مالیات و کارمزد میگیرند حال وقتی ما برخلاف رویه تمام جهان رفتار میکنیم چگونه باید انتظار داشته باشیم که هم وضعیت اقتصادمان خوب شود هم معیشت مردم و هم رابطه ی علت و معلولی دولت و ملت که باید بر پایههای اعتماد و اطمینان استوار باشد؟!»
دکتر عباس هشی در پایان میگوید: «با این درخواست دادنها و تصمیمات خلق الساعه کاری درست نمیشود. یک روز تصمیم میگیرند از خانههای خالی مالیات بگیرند، یک روز از مردم میخواهند طلاهای خود را وارد چرخه اقتصادی کنند. اینها راه حل نیست اینها لقمه را دور سر چرخاندن است باید بنشینند و چارهای اساسی بیندیشند. واگرنه از آن 2.5میلیون مسکن خالی، چنددرصد مال مردمی است که در بدیهیات اولیه ی زندگی خود نیز درمانده و متحیر هستند؟»
آفتاب یزد: وقتی کسب و کارهای کوچک اما امیدوار کننده اینترنتی ـ یا همان استارتاپیها ـ که مردم با خون دل خوردن به راه انداختهاند به یک باره و با قطع اینترنت ضربه میخورد چگونه میخواهیم به مردم این اطمینان را بدهیم که آخرین اندوخته خود را نیز وارد چرخه اقتصادی کنند و برای بعدِ آن مطمئن باشند که دیگر مشکلی سر راه آنها قرار نخواهد گرفت!؟ چاره کار همانگونه که این استاد دانشگاه گفت؛ اعتمادسازی، شفافسازی و نظم بخشیدن به مسائل اقتصادی و استفاده از لایقترینها در بدنه تصمیمگیر و اجرایی است واگرنه، نه تنها مردم قرار نیست به چنین درخواستهایی توجهی نشان دهند که برعکس آنها را بیاعتمادتر نیز خواهد کرد!
سایر اخبار این روزنامه
دکتر عباس هشی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفت و گو با آفتاب یزد پاسخ میدهد
آیا در آینده زنان به سربازی میروند؟
جریانی بهدنبال فراموش شدن جهاد وشهادت است باید درمقابل آن ایستاد
از خانههای هزار متری احمدینژاد تا آپارتمانهای 25 متری روحانی
بازی سیاسی با محرمانهها
تلویزیون یک دهم وقتی که برای دوغ عالیس میگذارد به انتخابات اختصاص دهد!
مانور شرق در برابر ائتلاف غرب
گزارش آفتاب یزد از تبلیغات رایگان هنرمندان و شاخهای اینستاگرامی که به کسب و کارهای نوپا رونق میبخشد
باز هم تیم اطلاع رسانی دولت
عراق به کجا میرود؟
قاچاق انسان
درباره رزمایش با چین و روسیه
طرد شدگان
بوی نامطبوع
صعود پرسپولیس به صدر جدول