عقلانیت و تفکر در فوتبال امروز

بايد بخشيد. کلاس‌هايي در اروپا به مربياني که مي‌خواهند خارج از کشور و در کشورهاي درحال توسعه مربيگري کنند، توصيه مي‌کنند که مهم‌ترين مساله در اين کشورها در روانشناسي، آبروست. هرگز سعي نکنيد آبروي کسي را در اين کشورها بريزيد. چون اگر آبروي کسي ريخته شود، او هرگز تا پايان کار با شما دوستي نخواهد کرد. ما بايد با نگاه به اين مساله رواني دوستان فوتبالي‌مان را مورد مواخذه قرار ندهيم. آنها کمي ديرتر از ديگران به اين مورد آگاهي پيدا کرده‌اند که اگر در فوتبال مقبوليت هست، محروميت هم هست. نه مقبوليت سياسي است و نه محروميت. بايد اين مقبوليت و محروميت را از جنبه ورزشي پذيرفت. بايد اين برگردان پذيرفتن واقعيت را که موفقيت فوتبال ايران در مساله محروميت از ميزباني در مسابقات قهرماني آسيا ناميده شده را با بخشش پذيرفت. ما سر اين مساله نمي‌خواهيم با دوستانمان دعوا راه بيندازيم. اما درخواستمان اين است که در شرايط کنوني فوتبال در حين در نظر گرفتن احساساتمان عقلانيت را هم به‌کار بگيريم. حريفان فوتبالي ما تا به اينجا و در طول تاريخ فوتبالمان هيچ حرکت احساسي انجام نداده‌اند. فقط آنها با عقلانيت ما را وادار به تحرکات احساسي نموده‌اند. چه کار کنيم؟ چگونه مي‌توانيم تغييراتي در عملکردمان در زمينه ورزش پرتماشاگري مثل فوتبال به‌وجود آوريم؟ درست است ورزش‌هاي قهرماني بدون احساسات هواداران زيادي نخواهند داشت اما در هر بازي ورزشي صحبت از تاکتيک و استراتژي است. تاکتيک و استراتژي در همه بازي‌هاي ورزشي فاقد احساسات است. تاکتيک يعني نقشه راه در کوتاه مدت و استراتژي يعني نقشه راه در درازمدت. پس بنابراين در هر بازي ورزشي ما بدون تاکتيک و استراتژي و فقط با احساسات نمي‌توانيم در مقابل حريفانمان قرار بگيريم. روزي که اعلام کردند ما از ميزباني محروم شده‌ايم، مطمئنا اين کار را از روي احساسات انجام ندادند. عقلانيت آنها بر اين بود که اگر احساسات ايراني‌ها را تحريک کنيم اين امکان وجود دارد که فوتبال آنها را از مسابقات بين‌المللي محروم کنيم و کنار بگذاريم. در اين زمينه مسئولان فوتبال کشورمان خيلي سريع مي‌بايست احساسات خودشان را کنار بگذارند و عقلانيت را تابعي از آن نسازند اما متاسفانه اين اتفاق نيفتاد ولي خوشبختانه پس از مدت زمان کوتاهي عقلانيت بر احساسات چيره شد. فقط در اين زمان احتمال اينکه آبروي کسي و يا نهادي ريخته شود، بود. در اينجا ما در اين مورد نبايد پافشاري کنيم و فقط به بخشش اکتفا نماييم. اما در شرايط ديگر فوتبال ما دچار احساسات بدون عقلانيت شده است. تسليم تصميم‌هاي عجولانه و کورکورانه گرديده است. بازي‌هايي در انتخاب مربيان تيم ملي انجام مي‌شود که به بازي‌هاي چيپ يا ارزان‌قيمت معروف هستند. نام بردن از مربيان ايراني به‌عنوان گزينه‌هاي سرمربيگري تيم ملي، قرارداد يک مربي خارجي در مقابل آنها براي ايجاد تقابل و کوچک کردن خواسته‌هاي آنها عملياتي است که بيشتر در بين دلال‌هاي فوتبال کاربرد دارد. نتيجه عدم مشورت با مسئولان باشگاه‌ها در امور داخلي‌شان براي تصميم‌گيري‌هاي درست ورزشي فقط ضرر و زياني است که به بار مي‌آورد. به هر حال فوتبال ما دچار يک سرگرداني شده است که در وهله اول نبود ساختارهاست و در قدم دوم، نبود آدم‌هايي که مسئول ساختن اين ساختارها هستند. در بازي فوتبال امروز، سرعت حرف اول است. سرعت فکر کردن، سرعت انتقال و سرعت اجرا. همه معتقدند اين سه مورد خارج از بازي فوتبال و در زمينه اداره کردن اين پديده اجتماعي، حائز اهميت است. آنچه که در حال حاضر در اداره فوتبال کشورمان جايش خالي است، همين سه مورد است. يعني سرعت در تفکر، انتقال و اجرا همراه با عقلانيت است. ما نمي‌خواهيم که دوستانمان از ما ناراحت شوند. ولي ما اصرار بر اين داريم که بگوييم دوستان براي موفقيت بايد واقعيت موجود را تغيير دهند وگرنه ضرر و زيان بيشتر خواهد شد.